حکومت قانون ضرورتا حکومت دموکراتیک نیست. سنگاپور یک حکومت قانون، قاعده و شفافیت است اما حکومتش دموکراتیک نیست. انگلستان سه قرن حکومت قانون بود در حالی‌که هنوز یک قرن نشده که دموکراتیک شده است. دموکراسی بدون نظام حزبی و تسلط بخش خصوصی بر اقتصاد تحقق پیدا نمی‌کند. با شرایط فعلی رسیدن به دموکراسی در خاورمیانه اگر عزمی باشد، نزدیک به نیم‌قرن کار دارد. مدرن‌شدن یک طیف است. بعضی به اشتباه فکر می‌کنند که مدرن‌بودن یعنی مصرف کالاهای لوکس، پوشیدن لباس‌های گران‌قیمت، سوارشدن اتوموبیل آلمانی و زندگی در خانه‌های بزرگ. کاملا بد فهمیده‌اند. مبنای مدرن‌بودن در افکار و رفتار است و نه در نوع مصرف.

▪️ریشه فلسفی مدرن‌بودن در مدنیّت است. شخص مدرن به تکثر برداشت و اندیشه معتقد است و نظر خود را صرفا یک نظر در میان نظرات دیگر تلقی می‌کند. شخص مدرن، متفاوت‌بودن فکری انسان‌ها را حق آن‌ها می‌داند. شخص مدرن با دلیل و fact با دیگران تعامل می‌کند نه تخیلات، توهمات و شنیده‌ها. شخص مدرن به کسی که به او می‌گوید: من شما را دوست ندارم، می‌گوید حق شماست که مرا دوست نداشته باشید؛ مگر قرار است همه مرا دوست داشته باشند.

▪️شخص مدرن در هیچ شرایطی دشنام نمی‌دهد، پرخاش نمی‌کند بلکه تلاش می‌کند ریشه‌های جهل طرف مقابل را کشف کند. شخص مدرن نه اجازه می‌دهد دیگری وارد حریم خصوصی او شود و نه در حریم خصوصی دیگران دخالت می‌کند. اما یک ویژگی شخص مدرن بسیار تعیین کننده در جامعه مدنی و حکومت قانون است: به‌محض این‌که پای خود را از منزل بیرون گذاشت در سطح جامعه برای تمامی شهروندان، حقوق انسانی قائل است.تا به‌حال دیده‌اید؛

سرنشینان یک اتوموبیل گران‌قیمت یک میلیارد تومانی، چگونه پوست میوه، دستمال‌کاغذی و خاکستر سیگار به بیرون پرتاب می‌کنند؟ تا به‌حال دیده‌اید چهار نفر آهسته با هم در عرض یک پیاده‌رو قدم می‌زنند و گپ می‌زنند و مانع عبور دیگر شهروندان می‌شوند؟ تا به‌حال دیده‌اید پیاده‌روهای نزدیک به رستوران‌های فست‌فود ساعت دوازده شب چگونه مملو از آشغال است؟ آیا تا به‌حال دیده‌اید راننده‌ای نه دوبله بلکه در ردیف سوم پارک کرده و رفته است و ترافیک خیابان را مختل نموده است؟

▪️صدها رفتار مانند اینها ضد مدرن‌بودن است. فکر کردن، استدلال آوردن، مؤدب ‌بودن، احترام گذاشتن، نظیف بودن، رعایت حقوق دیگران را کردن، قانون را رعایت کردن، منظم بودن، صد‌متر دورتر رفتن ولی درست پارک کردن، وظیفه‌شناس بودن، مالیات دادن، درآمد بدون زحمت را قبول نکردن، دقیق بودن، حرف بیهوده نزدن، تخریب نکردن، غیبت نکردن، قانع بودن، دورغ نگفتن، انتهای صف ایستادن، تهمت نزدن، وجدان‌کاری داشتن و صدها اندیشه و رفتار دیگر از مشتقات مدرن‌بودن است.

بی‌دلیل نیست وقتی گفته می‌شود بعضی کشورها در خاورمیانه هنوز وارد عصر مدرنیته نشده‌اند چه برسد به دموکراسی که تحمل اندیشه‌های متفاوت، رقابت حزبی و دولت حداقلی در آن متصور نیست.