انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۱۸ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

به مناسبت ۲۰تیر زادروز محمدعلی فروغی / امیر ناظمی

احتمالا باورتان نمی‌شود که بگویم یک معلم و یک مترجم ایران را از خطر تکه‌تکه شدن و مستعمره شدن نجات داد! آن هم کی؟ زمانی که ایران توسط خارجی‌ها اشغال شده بود.

نامش فروغی بود و کتاب ترجمه و تالیف زیاد داشت. اما فروغی تنها روشنفکر و نویسنده نبود؛ فروغی تنها سخنران زبردستی نبود که سخنرانی‌های بزرگی ایراد کرد؛ فروغی در دو برهه‌ تاریخی، به ایران خدمت کرد. فروغی اصلی‌ترین کسی بود که ایده‌های توسعه‌گرایانه ابتدای دوره رضاخان را در سر او انداخت؛ تا حدی که به او «عقل منفصل رضاخان» می‌گفتند. هرچند رضاخان تا انتها تحمل‌اش نکرد و وقتی کله‌اش باد کرد، فروغی را دیگر تاب نیاورد.

جالب است بدانید که او هم اولین نخست‌وزیر رضاخان بود و هم آخرین نخست‌وزیرش! رضاخان اولین بار او را از سر هم‌راهی پذیرفت و آخرین بار را از سر ناچاری!

فروغی با آن‌که ۵ سال آخر دوره رضاخان مغضوب او بود و با فاصله از حکومت زیست، اما در شهریور ۱۳۲۰ که کشورهای بیگانه ایران را به تسخیر درآوردند، تنها شخص وجیه‌المله‌ای بود که واسط میان مردم، رضاخان و نیروهای اشغالگر خارجی شد.

او در این نقش هم خارجی‌های اشغالگر را راضی به ترک و عدم تفکیک ایران کرد، هم رضاخان را راضی به استعفا کرد و حتی استعفای او را نوشت و هم توانست اوضاع نابه‌سامان ایران را اندکی سامان ببخشد.

او حتی علی‌رغم تمامی نارضایتی‌هایش از دیکتاتوری رضاخان و خانه‌نشینی‌اش، اما زمانی ایران را در خطر تکه‌تکه شدن دید از دلخوری شخصی‌اش دست کشید!

‏حالا بگذارید اطلاعات جالبی در مورد فروغی را با هم مرور کنیم:

🔹 او زبان‌های فرانسه و انگلیسی را در حد عالی می‌دانست و دو زبان دیگر (روسی و عربی) هم بلد بود.

 

🔹 او در دوران کاری‌اش وزیر مالیه (اقتصاد)، وزیر عدلیه (دادگستری)، رییس مجلس و ... بود.

🔹 نخستین کتاب حقوق اساسی در ایران (کتاب «حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول») را او ترجمه کرده است.

🔹 جالب نیست کسی که وزیر عدلیه یا مالیه بوده باشد، اشعار سعدی را هم تصحیح کرده باشد یا اینکه کتاب‌ «سیر حکمت در اروپا» را به عنوان نخستین کتاب‌ فلسفه غرب تدوین کرده باشد؟

🔹 او همچنین «اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک» (از نخستین کتاب‌های اقتصادی ایران) و «تاریخ ملل مشرق زمین» (از نخستین کتاب‌های تاریخی ایران) را ترجمه کرده است.

🔹 و اما تیر خلاص، او هم‌چنین شاگرد کمال‌الملک در نقاشی بود و در برابر به وی زبان فرانسه می‌آموخت!

تحلیل و تجویز راهبردی

خیلی تلاش می‌شود تا نشان داده شود، روشنفکری و سیاستمداری در تعارض‌اند، برخلاف تمام حمله‌هایی که به روشنفکران می‌شود، که آن‌ها اجرایی نیستند، که آن‌ها فقط شعار می‌دهند، اما همواره درخشان‌ترین دوره‌های تاریخی ایران همزمان با حضور روشنفکرترین سیاستمداران در پست‌های مدیریتی عالی‌رتبه بوده است.

بیشترین رشدهای اقتصادی و توسعه‌های صنعتی این کشور و بزرگترین نجات‌های ایران در زمان همین روشنفکران کتاب‌خوان روی داده است.

در تمامی ۱۰۰ سال اخیر بدون استثناء رشدهای بزرگ در زمان همان سیاستمداران کتابخوان که عقل به کله‌شان بوده است روی داده! همان کتابخوان‌هایی که حرف‌های بزرگ هم می‌زنند! همان کسانی که کله‌شان کار می‌کند به جای باد داشتن!

همین فروغی را مقایسه کنید با برخی سیاستمدارانی که به لطف نظام آموزشی ایران، مدارک ارشد و دکترا دارند، اما آخرین کتابی که خوانده‌اند برمی‌گردد به ۱۰سال پیش در چنین روزی!

 

فروغی را مقایسه کنید با سیاستمدارانی که بیشتر پوپولیست، هوچی‌گر، شعبده‌باز، موج‌سوار و رانت‌خوارند. فروغی را مقایسه کنید با سیاست‌مدارانی که درک‌شان از جهان فقط به سفرهای تفریحی خارجی‌شان محدود شده است.

فروغی را مقایسه کنید با سیاستمدارانی که مغزشان زنگ زده و کله‌شان پر باد است، چون فقط اندکی بلدند، فقط همان‌ها را در شعارها نشخوار می‌کنند. آن‌ها که فقط بحران درست می‌کنند، چرا که حیات‌شان به ایجاد بحران و شلوغ‌کاری وابسته است.

ایران نیازمند سیاستمداران با دیسیپلین، جهان‌آگاه، حسابگر، درس‌خوانده، اهل مطالعه و گفتگو، مودب، مسلط به فهم تحولات جهانی هست، همان کسی می‌شود گفت «ما سیاستمدار روشنفکر می‌خواهیم که عقل به کله‌اش باشد، نه باد

فروغی عقل به کله‌اش بود و به همین خاطر بسیار به پیشرفت این کشور کمک کرد. پس هم خودمان کتاب بخوانیم و تحولات جهانی را درک کنیم تا فریب سیاستمداران پوپولیست را نخوریم، هم نسل بعدی و فرزندان‌مان را درست تربیت کنیم، شاید فروغی بعدی اکنون در خانه من و تو در حال رشد باشد. چه اینکه یکی از مهم ترین دلایل شکل‌گیری شخصیت محمدعلی فروغی، خانواده و به طور خاص پدرش بود، و وقتی او فوت کرد، فروغی گفت هر خوبی که دارم از اوست و هر بدی که در من می‌بینید از نقصان من است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

معمای سرمستی بورس و کسادی اقتصاد/مسعود_نیلی

پدیده‌هایی رخ می‌دهند که با توضیحات قبلی و متعارف نمی‌خوانند؛ اما بعضاً اصرار داریم که با توضیحات قبلی خود منطبقشان کنیم. خلاصه آنکه ما نیز در اغلب موارد گرفتار کلیشه در تحلیل می‌شویم. به نظر نگارنده و به‌عنوان یک مثال، جهش نرخ ارز در سال‌های ۹۶ و ۹۷ و ثبات پس از آن پدیده‌ای بی‌سابقه در اقتصاد ایران و البته تکراری در اقتصاد جهانی و شناخته‌شده در علم اقتصاد بود که در لابه‌لای تحلیل‌های کلیشه‌ای گم شد و دانشجویان ما از درک این پدیدۀ ارزشمند برای دستیابی به عمق بیشتر از علم اقتصاد محروم ماندند. بنابراین به نظر می‌رسد لازم است نگذاریم این اتفاقات تکرار شود و این رسالت ما به‌عنوان دانشجویان این حوزه محترم است که با مشاهدۀ پدیده‌های جالب توجه، آنها را زیر ذره‌بین بگذاریم و فهم خود را از اقتصاد ایران از یک طرف و علم اقتصاد از طرف دیگر عمق ببخشیم. مخاطبان اصلی این نوشته را پژوهشگران و علاقه‌مندان به فراگیری مبانی علم اقتصاد تشکیل می‌دهند.

یکی از پدیده‌های جالب توجه حال حاضر اقتصاد ایران، همزمانی بیش‌‌فعالی بازار سرمایه و رکود عمیق (شاید یکی از عمیق‌ترین‌های) آن است. مدتی است که دو تصویر متضاد در قاب اقتصاد ایران جلوه‌نمایی می‌کند. در حالی‌که بنگاه‌های اقتصادی در تقلای حیات و ممات، فشارهای کمرشکنی را تحمل می‌کنند و آیندۀ روشنی برای خود نمی‌بینند، ارزش سهام آ‌ن‌ها به صورت جهشی افزایش پیدا می‌کند. در یک طرف رشدهای «سالانه» صفر یا منفی تولید و رشدهای منفی بزرگ سرمایه‌گذاری قرار دارد و در طرف دیگر رشدهای «روزانۀ» بالا و مثبت ارزش سهام آن‌ها! داستان چیست؟ چرا مزاج بنگاه‌ها بلغمی است و مزاج بورس صفراوی؟

گروهی خوشحالند به خاطر اینکه تصور می‌کنند نه‌تنها غول سرکش نقدینگی به زنجیر کشیده شده، بلکه حتی عرصۀ هدایت به پول هم تسری پیدا کرده و آن نیز سر به راه شده است. براساس این نوع نگاه، بازار سرمایه می‌تواند «منزلگاه» مطلوب نقدینگی باشد، با این امید که بتواند تولید را از تلۀ کمبود منابع مالی خارج کند. سال‌ها است این اشتباه بزرگ ترویج می‌شود که خلق نقدینگی در مقیاسی فراتر از رشد طبیعی اقتصاد، یعنی کمک به تأمین مالی تولید و سرمایه‌گذاری. این برداشت نادرست، ضعف را فقط در هدایت نقدینگی می‌بیند. تصور می‌شود راهی وجود دارد که بتوان منزلگاه نقدینگی را از مصرف به تولید تغییر داد. در این تصور متوهمانه، هم مشکل تورم حل می‌شود هم مشکل کمبود منابع مالی بنگاه‌های اقتصادی. در نوشتۀ حاضر، به این مطلب پرداخته می‌شود که آیا بازار سرمایه «منزلی» برای استقرار نقدینگی است یا «پلی» برای عبور به تورم؟

قبل از ورود به موضوع اصلی، توجه به چند عدد مهم مفید خواهد بود. حجم نقدینگی در حالی‌که در پایان سال ۱۳۹۶، حدود یک میلیون و پانصد هزار میلیارد تومان بوده، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، تا قبل از پایان سال ۱۳۹۹ به بیش از ۳ میلیون هزار میلیارد تومان خواهد رسید. معنی این عبارت آن است که هر مقدار که از ابتدای رایج شدن پول در اقتصاد ایران تا پایان سال ۱۳۹۶ به حجم پول اضافه شده، از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا حدود پاییز امسال، به همان میزان به آن اضافه خواهد شد. طی دو سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸، بیش از ۹۰۰ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی اضافه شده که بیش از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان آن، تنها در سال ۱۳۹۸ اتفاق افتاده است. بدیهی است در هیچ سناریویی میزان افزایش نقدینگی در سال ۱۳۹۹ کمتر از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان نخواهد بود.

توجه داشته باشید که برای این میزان افزایش در حجم نقدینگی، برای آنکه تورم شتاب نگیرد، لازم بوده است که تولید از رشد بسیار بالایی برخوردار باشد. اما همه می‌دانیم که ظرف دو سال گذشته تولید ناخالص داخلی- برحسب منابع مختلف آماری- به اندازه ۵/ ۱۰ تا ۵/ ۱۱ درصد کوچک‌تر هم شده است. معنی ملموس‌تر این کوچک‌تر شدن آن است که اگر از کل تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۹۶، ارزش افزودۀ دو بخش کشاورزی و ساختمان را به طور کامل حذف کنیم، به میزان تولید ناخالص داخلی پایان ۱۳۹۸ می‌رسیم! پس ما با یک نامعادلۀ بزرگ مواجه هستیم. در حالی‌که تولید حدود ۱۱ درصد کاهش پیدا کرده،‌ نقدینگی با شدتی بالا و فزاینده افزایش پیدا کرده است. این نامعادله فقط با افزایش قابل توجه سطح عمومی قیمت‌ها به تعادل می‌رسد. مانند این است که ما ۱۰ هزار تومان داشته‌ایم و ۵ عدد سیب. حالا ۲۰ هزار تومان داریم و ۴ عدد سیب. بدیهی است در نتیجه این دو تغییر، قیمت هر عدد سیب از ۲ هزار تومان به ۵ هزار تومان افزایش پیدا خواهد کرد. پس در یک طرف رشد بالای نقدینگی قرار دارد و در طرف دیگر حجم کاهندۀ کالا و خدمات...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دردسر ماشین و بیکاری

یکی از ماندگارترین توهمات اقتصادی این اعتقاد است که ماشین موجب بیکاری است این فکر هزار بار از بین رفته و هزار بار قویتر از قبل از خاکستر خود برخاسته است این اعتقاد به نتایج مضحکی منجر میشود: نه تنها با هر پیشرفت فنآوری که امروز محقق میگردد موجب بیکاری میشویم بلکه انسان بدوی نیز با اولین تلاشی که برای نجات خود از کدّ ِیمین و عرق جبین ِغیر ضروری انجام داد، آغازگر بیکاری بود!

آدم اسمیت مینویسد: "هر کارگر به زحمت میتوانست یک سنجاق در یک روز بسازد اما با ماشین ساخت سنجاق، همان کارگر میتواند 4800 سنجاق در یک روز بسازد"...با ورود ماشینهای جدید جوراب بافی، کارگران شورش کردند و هزار دستگاه آتش زده شد و...و در نهایت به دخالت ارتش انجامید...اما صنعت جوراب بافی در ازای هر نفر که در آغاز قرن نوزدهم در استخدام داشت در انتهای آن قرن بیش از یکصد نفر را شاغل کرده بود. همینطور با اختراع ماشین پنبه ریسی در 1760، مستخدمین این صنعت ظرف 27 سال از 7900نفر به 320هزار نفر در 1787 افزایش یافت و...

میتوان کوهی از ارقام را گرد آورد و نشان داد که فن ستیزان تا حد در اشتباه بوده اند اما در اقتصاد آمار و تاریخ بی فایده است مگر آنکه با دریافت استنتاجی ِمنطقی حقایق همراه باشد یعنی دریابیم چرا در خطا بوده اند؟

فرض کنیم تولید کننده لباسی، ماشینی بکار گرفته که لباس را با نیمی از کار قبلی تولید کند و بدین ترتیب نیمی از نیروی کار خود را بیرون میکند. اولا ساخت ماشین خود نیازمند نیروی کار است (هرچند اگر در هزینه نهایی صرفه جویی نمیشد که اصلا ماشینها بکار گرفته نمیشدند بنابر این بوضوح اشتغال از دست رفته اما) حداقل اولین تاثیر بکارگیری ماشین، افزایش اشتغال است چون ممکن است سالها طول بکشد تا ماشین خرج خود را در بیاورد.... در درازمدت تولیدکننده سود بیشتری در اختیار دارد دقیقا از همین سودهاست که منافع اجتماعی حاصل میشود سودها در این سه راه بکار میروند:

۱. برای توسعه عملیات و خرید ماشین بیشتر و تولید لباس بیشتر

۲. در صنعت دیگری سرمایه گذاری میشود

۳. سود اضافی را در جهت افزایش مصرف خود خرج میکند

هر یک از این سه مسیر به افزایش اشتغال می انجامد و اشتغالی که بطور مستقیم از بین رفته بود بطور غیر مستقیم جایگزین میکند. علاوه بر این حالا تولیدکنندگان دیگر هم اقدام به بکارگیری ماشین میکنند و قیمت لباس کاهش می یابد بدین ترتیب روند انتقال سود به مصرف کنندگان آغاز میشود. از طرف دیگر با ارزان شدن لباس، مردم بیشتر خواهند خرید و اگر تقاضای لباس انعطاف پذیر باشد، یعنی در قیاس با قبل مبلغ کل بیشتری پول برای لباس خرج میشود و این به معنی افزایش اشتغال در این صنعت خواهد بود همانطور که در گذشته در جوراب بافی و پنبه ریسی اتفاق افتاد. ضمنا حتی اگر تقاضای لباس انعطاف پذیر نباشد حالا هر خریدار به ازای پول کمتری لباس خریده و پول بیشتری برای چیزهای دیگر خرج خواهد کرد و در حرفه های دیگر اشتغال بیشتری ایجاد خواهد شد.

امروز (1946) جمعیت جهان سه برابر اواسط قرن 18 است ماشین ها موجد این افزایش بوده اند زیرا بدون ماشین، جهان قادر نمی بود به این جمعیت نان برساند بنابر این از هر سه نفر، دو نفرمان نه تنها برای کارمان که برای معاشمان مدیون ماشینها هستیم.

با این همه این نادرست است که کارکرد ماشین را ایجاد شغل بدانیم دستاورد واقعی ماشین، افزایش تولید، ارتقای سطح زندگی و افزایش رفاه اقتصادی است. ماشین با کاهش قیمت کالاها و افزایش دستمزد (بدلیل افزایش بهره وری کارگران) این دستاوردها را حاصل کرده. اشتغال کامل، کارهای طولانی مدت، خسته کننده و کمرشکن دقیقا مشخصهٔ ملتهایی است که از نظر صنعتی عقب افتاده ترند

بله، با پیشرفت فناوری، اشخاصی متضرر میشوند آنها بخشی از عمرشان را صرف یادگیری مهارتی کرده اند که دیگر کاربرد ندارد و حالا شغل دیگری را باید اختیار کنند این مورد یکی از مصائب شخصی است که لازمهٔ همهٔ پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی است که در آینده بدان میپردازیم. اما ما یاد گرفتیم که علاوه بر دیدن تاثیر کوتاه مدت یک سیاست بر گروههای خاص، تاثیرات درازمدت آن بر همهٔ گروهها را مد نظر قرار دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مٍن باب آموزش مبانی اقتصاد

 

از فرمایشات گهر بار دیوید ریکاردو اقتصاددان قرن هجدهم:

این که بگوییم قیمت کالا ها افزایش یافته مشابه این است که بگوییم قیمت پول کاهش یافته است. زیرا بر حسب کالا ها است که قیمت نسبی پول سنجیده می شود. بنا بر این اگر قیمت ها بالا برود طلا ( منظور پول قابل مبادله بین المللی است) از خارج وارد نمی شود تا آن کالا های گرانشده را خریداری کند. بلکه از کشور خارج می شود تا کالا های به نسبت ارزانتر خارجی را خریداری کند.”

از کتاب مبانی اقتصاد سیاسی و مالیات فصل پنجم.

بیش از دو قرن است این اصل ساده شناخته شده است. معادله ساده ای وجود دارد یک طرف معادله کاهش ارزش پول است ازجمله به دلیل افزایش های سریع مقدار آن یا کاهش توان تولید اقتصاد یا کاهش امیدواری به آینده و طرف دیگر معادله افزایش قیمت کالا و خدمات است.

برای کسانی که ابتدا به این بحث پرداختند بلا فاصله یک وجه دیگر این رویکر نیز شناخته شده بود. یعنی خروج پول و دارایی قابل مبادله بین المللی از  کشور به دلیل تورم. همین یک پاراگراف افزایش قیمت دلار و عدم باز گشت ارز صادرات و مانند آن را توضیح می دهد. از همین حکمت ساده می توان دریافت که زور هم چاره نیست. هر چه سعی شود دارایی های قابل مبادله بین المللی مثل ارز و طلا بیشتر کنترل شده و از این طریق ارزان نگه داشته شود، میل به فرارش هم بیشتر می شود. منطق ساده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پارادوکس بورس/علی فرحبخش

 

📈زمان قدیم این باور رواج داشت که هرگاه که سُم اسب‌ها در طویله بر زمین کوبیده می‌شود، زلزله یا بلایی طبیعی در راه است. نقش همین سم اسب‌ها را در ادبیات اقتصاد، شاخص‌های پیشرو (leading indicator) ایفا می‌کنند.

📈یکی از مهم‌ترین شاخص‌های پیشرو در علم اقتصاد، سمت و سوی قیمت‌ها در بازار سهام است. از آنجا که بورس بازار خرید و فروش انتظارات است، آن زمان که تقاضا بر عرضه پیشی می‌گیرد، علامت آن است که سرمایه‌گذاران رای خود را بر رشد فعالیت‌های اقتصادی به صندوق می‌ریزند و هر زمان که قیمت‌ها آهنگ نزولی پیشه می‌کند به این معنا است که ناامیدی از آینده، حائز اکثریت آرا است.

📈پس از این مقدمه کوتاه به سراغ بورس تهران می‌رویم که شاخص قیمت‌ها از ابتدای سال حدود ۳ برابر و نسبت به ابتدای سال ۹۷، حدود ۱۴ برابر شده است. آیا این اعداد و ارقام که پیش از این حتی در ذهن خوش‌بین‌‌ترین سهامداران، رویایی دست‌نیافتنی می‌نمود، خبر از اتفاقی میمون و مبارک برای اقتصاد ایران در سال‌های آتی دارد؟ یا این قاعده کلی مشمول استثنائاتی نیز می‌شود؟!...

📈ایران اکنون در رده سوم پربازده‌ترین بورس‌های جهان قرار دارد. اگر پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول برای رشد منفی ۶ درصدی امسال را در کنار رشدهای منفی دو سال پیشین قرار دهیم، اقتصاد ایران در سه سال اخیر ۱۸ درصد کوچک خواهد شد که  نزدیک به یک‌پنجم GDP است.

📈به‌منظور درک بهتر موضوع می‌توان اقتصاد ایران را به هواپیمایی توصیف کرد که با سه موتور بازار پول، بازار سرمایه و بخش واقعی اقتصاد در حال حرکت است.

📈موتور خلق پول با سرعتی بیش از گذشته در حال حرکت است و اگر رشد اعلامی ۸/ ۸ درصدی بهار تا پایان سال تداوم یابد، به‌نظر می‌رسد رشد نقدینگی به ۴۰ درصد خواهد رسید.

📈به برکت رشد نقدینگی، بازار سرمایه هم از رونق خوبی برخوردار است و همان‌طور که ذکر آن رفت شاخص قیمت‌ها از ابتدای سال سه برابر شده است؛ ولی متاسفانه موتور اصلی که بخش واقعی اقتصاد است با توقف‌های پی‌در‌پی به راه خود ادامه می‌دهد و پیش‌بینی می‌شود تا پایان امسال باز هم از میزان تولید سالانه در کشور کاسته شود. به‌نظر می‌رسد جای ابزار و هدف در اقتصاد ایران جابه‌جا شده است. به جای آنکه ابزارها در بازار پول و سرمایه در جهت هدف ارتقای تولید و بهره‌وری قرار بگیرند، بخش واقعی اقتصاد ایران باید خود را به‌عنوان متغیر وابسته با جاه‌طلبی سیاست‌گذاران در بازارهای پول و سرمایه انطباق دهد.

📈به‌نظر می‌رسد با سیر نزولی بخش واقعی اقتصاد از یکسو و حرکت با دور تند در موتورهای بازار پول و سرمایه، مقامات کشور با یک پیچیدگی خاص در سیاست‌گذاری مواجه شده‌اند. اگر بخواهند از دور موتور بازار سرمایه با ابزارهایی همچون افزایش سنگین عرضه‌های اولیه، افزایش محدودیت نوسان روزانه قیمت‌ها یا وضع مالیات بر عایدی سرمایه بکاهند، نقدینگی آزاد شده به سمت بازارهای موازی دیگر همچون ارز، طلا، مسکن و همچنین کالاها و خدمات مصرفی حرکت خواهد کرد و التهاب باز هم بزرگ‌تری بر این بازارها تحمیل خواهد شد. از سوی دیگر اگر سیاست‌گذار انفعال پیشه کند و اجازه دهد بورس بر مدار گذشته به حرکت خود ادامه دهد، بنا بر اصل کلی ظروف مرتبط، به‌منظور حفظ قیمت‌های نسبی، سایر بازارها نیز در پی بورس روانه خواهند شد و از این حیث شاهد یک سیکل معیوب قیمتی در بازارها خواهیم بود. به این ترتیب که سیر صعودی ارز، افزایش قیمت سهام کالامحور صادراتی در بورس را به‌دنبال خواهد داشت و متعاقب افزایش قیمت سهام، به‌منظور حفظ قیمت‌های نسبی،‌ بازار ارز هم با شوک‌های جدیدی روبه‌رو خواهد شد.

📈به هرحال سیاست‌گذاران اکنون در دوراهی قرار دارند. یا انفعال در سیاست‌گذاری را در پیش گیرند و اجازه دهند بحران‌های فعلی با شدت و حدت بیشتری در آینده تکرار شوند یا دست به چاقو شوند و خود را برای یک جراحی پرریسک آماده کنند؛ درحالی‌که تا پایان دولت فعلی بیش از یک سال باقی نمانده است، پذیرش ریسک جراحی از سوی مقامات فعلی بسیار بعید می‌نماید و دولتمردان ترجیح می‌دهند این بیمار نحیف را به پزشک دیگری تحویل دهند، شاید که این دکتر جدید نوشدارویی جادویی برای معالجه بیمار بیابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

حق آقایی دلار چقدر است؟/✍️دمحمدرضا منجذب

مقبولیت دلار در معاملات بین المللی منافع زیادی را برای اقتصاد آمریکا در پی داشته و خواهد داشت. هنگامی که ارزش دلار کاهش می یابد، این به منزله مالیاتی است که دولت آمریکا  غیرمستقیم از شهروندان خود و دیگر کشورهای دنیا دریافت کرده است، که به حق آقایی دلار معروف است.

بعنوان مثال فرض کنید یک دلار معادل یک کیلو پنیر (با کیفیت معین) ارزش داشته باشد. وقتی ارزش دلار نصف می شود، اکنون دو دلار معادل همان مقدار پنیر هست. در فاصله زمانی که آمریکا حجم پول خود را گسترش میدهد که موجب کاهش ارزش دلار می گردد، ابتدا با یک دلار یک کیلو پنیر را میخرد و چون طی زمان ارزش دلار کم شده است فروشنده متضرر میشود. بعبارت دیگر قیمت کالا برای آمریکا نصف شده است. و این مالیاتی است که کشور دیگر به آمریکا داده است.

اصولا حربه کاهش ارزش پول ملی (ارزانتر کردن ارز) برای کشورهای قدرتمند اقتصادی در برهه هایی از زمان اتفاق افتاده است که به جنگ ارزها نیز معروف است.

آقای ترامپ اخیرا بارها اشاره به این موضوع داشت که چرا چین یوهان را (بصورت مصنوعی) ارزان نگه می دارد، و باید آن را گران کند. ارزانتر بودن یوهان بمنزله ارزانتر بودن کالاهای چینی برای خریداران آن می باشد و موجب صادرات آن می شود. داعیه ترامپ اینست که چین باید یوهان را در برابر دلار گران کند تا بدین طریق کالاهای آمریکایی برای چینی ها ارزانتر شود.

  آمریکا طی سده اخیر 95 درصد ارزش دلار را کاهش داده است (حال بدلیل سیاستهای انبساطی برای مخارج داخلی و بین المللی خود و جنگها و ...). این بدان معناست که 95 درصد هزینه های خود را از طریق حق آقایی دلار براحتی کسب کرده است. بر اساس آمار منتشره در سال 2018  حدود 40 معاملات با دلاراست، 64 درصد ارزهای بین المللی موجود به دلار است، 63 درصد بدهیهای بین المللی به دلار است، و 59 درصد وامهای بین المللی به دلار است. بعبارت دیگر مجموع ارقام مذکور چیزی حدود دو برابر موجودی دلار آمریکا است. حجم موجود دلار حدود 5000 میلیارد دلار است و لذا مجموع آنها به 10000 میلیارد دلار میرسد که در سطح بین الملل بین کشورهای مختلف در چرخش است.  و با کاهش 95 درصدی ارزش دلار طی سده اخیر می توان گفت آمریکا به قیمت امروز 9500 میلیارد دلار از کشورهای جهان بابت حق آقایی دلار به جیب مبارک زده است و هزینه جنگ ها و غیره را در دنیا از کشورهای دنیا گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

۲۰ سیگنال دولت به بورس

سیاست‌گذار چگونه تنور بازارسهام را داغ نگه‌داشت؟

هر روز خبرهایی که حکایت از سیاست‌های حمایتی دولت از بازار سهام دارد، رد و بدل می‌شود. از ابتدای سال تاکنون نیز استدلال صاحبان نقدینگی درخصوص تداوم حمایت دولتی از بورس سبب شده تا همزمان با ادامه رشد قیمت سهام، هر روز رکوردهای جدیدی از افزایش ارزش دادوستدها تا ورود پول حقیقی به گردونه معاملات در کارنامه تاریخی بورس تهران ثبت شود.

۲۰ حمایت دولتی از بازار سهام را مورد بررسی قرار می دهیم:

۱. مالیات بر عایدی املاک و مستغلات

۲. منتفی شدن اخذ مالیات بر عایدی سهام

۳. افزایش نرخ سیمان

۴. تخفیف ۵ ماهه نرخ خوراک اتان برای واحدهای پتروشیمی

۵. فریز نرخ سود ۱۵ درصدی سپرده‌های بانکی

۶. راه‌اندازی بورس املاک و مستغلات

۷. تسهیل پذیرش شرکت‌ها در بازار سرمایه

۸. آزادشدن صادرات سنگ‌آهن، کنسانتره و گندله

۹. محدودیت۳۰ درصدی فروش سهام عدالت

۱۰. کمک ویژه مالیاتی به تازه‌واردهای بورس

۱۱. قیمت لبنیات رسما ۲۸ درصد افزایش یافت

۱۲. افزایش نرخ انواع روغن

۱۳. اصلاح ساختار بدهی ارزی بانک‌ها

۱۴. حمایت لفظی رئیس‌جمهور از بازار سرمایه

۱۵. پایان سرکوب قیمتی در بازار فولاد

۱۶. قرارداد با ۲۰ قطعه‌ساز داخلی

۱۷. افزایش مجدد قیمت خودرو؟

۱۸. واگذاری باقیمانده سهام دولت در قالب ETF

۱۹. افزایش نرخ اینترنت همراه

۲۰. حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی دارو.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

۱۰ برابر شدن درآمدهای نفتی در دوره رضاخان

 

درآمدهای مربوط به حق امتیاز نفت که در سال ۱۲۹۰ مبلغ ناچیزی بود؛ در سال ۱۳۰۱-۱۳۰۰ به رقمی معادل ۵۸۳۹۶۰ پوند رسید. در سال‌های ۱۳۱۱-۱۳۱۰ این رقم به بیش از ۱۲۸۸۰۰۰ پوند بالغ شد و در سال‌های ۱۳۲۰-۱۳۱۹ به بیش از چهار میلیون پوند افزایش یافت.

ایران در میانه دهه ۱۳۱۰ سالانه بین ۱۰ تا ۱۵ ‌میلیون دلار درآمد نفتی داشت و این رقم در سال ۱۳۲۸ به ۶۵ میلیون دلار رسیده بود. در واقع رضاشاه سیاست عملی و مستمر تخصیص درآمدهای نفتی به برنامه‌های دولتی را آغاز کرد.

این درآمدها به خرید طلا به عنوان پشتوانه پول و نیز تامین مالی برنامه‌های توسعه اختصاص یافت. در دوره رضاخان درآمد نفت ۱۰ برابر شد. با این همه تنها ۱۰ تا ۲۵ درصد از درآمد دولت از محل درآمدهای نفتی بود و بخش عمده درآمدهای دولت از منابع دیگر به‌دست می‌آمد.

گفته می‌شد دولت درصدد بود حق‌الامتیاز نفت و همچنین ارز خارجی فروخته‌شده در کشور توسط شرکت نفت ایران ـ انگلیس را در یک صندوق ذخیره ملی حفظ کند تا پشتوانه کافی برای تغییرات برنامه‌ریزی‌شده روی پول رایج به طلا فراهم شود، اما نکته مهم درخصوص افزایش مستمر درآمدهای نفتی این بود که اصولا نحوه هزینه‌کرد بخش زیادی از این پول مشخص نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تورم و دولت

تورم به دولت ها امکان می دهد از انتخاب گزینه های سخت طفره بروند و دزدکی از شر بدهی هایشان خلاص شوند. دولت ها با چاپ پول می توانند اسمأ تمام بدهی شان را پس بدهند، اما این کار را با آب بستن به پول کشورشان می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تعریف مقدماتی از سرمایه داری

یک تعریف مقدماتی از سرمایه داری نظامی است که در آن تولید و توزیع کالاها عمدتا به مکانیسم بازار سپرده می شود، مبتنی بر مالکیت خصوصی دارایی، و نیز مبتنی بر مبادله بین افرادی است که از لحاظ قانونی آزادند. توجه داشته باشید که این تعریف تماما «اقتصادی» نیست، زیرا وجود دارایی «خصوصی» و افرادی که از لحاظ قانونی آزادند تنها زمانی میسر است که مکانیسم های سیاسی ای وجود داشته باشند که از افراد در مقابل تعرض دیگران به جان و مال شان حفاظت کنند. این تعریف نشان دهنده یک سنخ آرمانی است - الگویی انتزاعی که مقصود از آن تأکید بر خصوصیات ویژه ای است که در واقعیت تنها به صورت ناقص وجود دارند. برای مثال ، تقریبا در هیچ جا تولید و توزیع تماما بر اساس مبادله آزاد در بازار صورت نگرفته است؛ کاپیتالیسم با درجاتی از کار غیرآزاد نیز وجود داشته است مثل اوضاع در جنوب آمریکا، پیش از وقوع جنگ داخلی؛ و غالبا در هر جا که اقتصاد بازارمحوری بوده یک بخش دولتی نیز در جنب آن وجود داشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی