انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدرضا منجذب» ثبت شده است

بهای دخالت دولت در بازارها را چه کسی می دهد

🔹زمانی برای خواندن دروس اقتصادی و تجسم فروض مختلف دانشجویان مشکلاتی داشتند. متاسفانه یا خوشبختانه امروزه چون اکثر مباحث مطروح در دروس اقتصادی در معرض عینی اقتصاد ایران قرار دارد، تجربه کاربردی دانشجویان و اساتید اقتصاد خیلی بیشتر از گذشته است. طی یک و سال و اندی اخیر که قیمتها افزایش چشمگیری داشته، بعضا میبینیم سیاستگذار در بازارهایی دخالت کرده (مانند گوشت، سکه،...) و یا می شنویم در بازارهایی قصد دحالت و یا سیاستگذاری دارد (مانند خودرو، مسکن، بازار اجاره،...).

🔹دخالت دولت هم به دو شکل رایج مطرح می شود: اعمال مالیات بر کالاها یا بازارهایی که افزایش قیمت دارد (مانند خودرو + اجاره +...) و یا تعیین سقف قیمت برای بازارهایی (همچون اجاره و ...).

🔹باید گفت در مباحث اقتصاد خرد ثابت شده که هر دو نوع سیاست از  کارایی برخوردار نیست.

🔹اعمال مالیات بر کالا موجب تفاوت قیمت بین فروشنده و خریدار شده و این تفاوت همان نرخ مالیات است که جذب دولت میشود. در این حالت درآمدی برای دولت حاصل میشود که هزینه آن بین دو گروه فوق توزیع میشود. ولی کاهش کارایی بدلیل بار مالیاتی و کاهش رفاه جامعه اتفاق می افتد که با توجه به شیب و کشش دو منحنی عرضه و تقاضا بین دو گروه فروشنده (تولیدکننده) و خریداران توزیع میشود. برای بازار اجاره که تقاضای آن از کشش کمتری (نسبت به عرضه) برخودار است بار مالیاتی بیشتری بر دوش مستاجران میافتد. بعبارت دیگر اعمال چنین مالیاتی هرچند به قصد بهتر کرده شرایط بازار بوده دو تاثیر دارد اول افزایش نرخ اجاره و دوم سهم بیشتر مالیاتی مستاجر از این مالیات بر اجاره در مقابل موجر است.

🔹در سیاست دوم که سیاستگذار ممکن است دنبال کند تعیین قیمت سقف است. مثلا گفته میشود ما افزایش قیمت 40 درصدی اجاره را قبول نداریم و باید 10 درصد افزایش یابد. یعنی این قیمت بازار بالاتر از قیمتی است که دولت تعیین میکند و هر که در قیمت های بالاتر معامله کند باید جریمه دهد (یا مالیات بدهد). در اینصورت از قیمت سقف دولت به بالا منحنی های عرضه و تقاضا به نسبت جریمه و تعزیرات دچار شکستگی به سمت داخل شده (شیب و کشش کمتر میشود) و قیمتی در بازار سیاه تشکیل خواهد شد به مراتب بیشتر از قیمت بازار در شرایط قبل از دخالت سیاستگذار (مثلا 60 درصد افزایش به جای 40 درصد). که در بازار اجاره منجر به بی خانمانی تعدادی از مستاجران قبلی میشود چرا که توان پرداخت نرخ اجاره بازار سیاه را ندارند. این سیاست یک بار درآمریکا اجرا شده و شکست خورده است.                                                                                                                                        

 در اینجا معمولا دولتها بجای دخالت دست به سیاستهای ارشادی و توصیه ای میزنند (در کوتاه مدت) و در بلندمدت تنظیمات عرضه و تقاضا (مثلا تولید مسکن اجاره به شرط تملیک).

🔶جمع بندی: دخالت سیاستگذار به دو شکل مالیات، و قیمت گذاری و یا تعیین سقف قیمت منجر به کاهش رفاه جامعه شده و اقتصاد کالای مورد سیاست را از کارایی دور می نماید. لذا اینگونه سیاستها توصیه نمیشود و سیاستهای دیگری باید دنبال شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دلایل معنادار نشدن مدل های اقتصادسنجی

🔹 یکی از مشکلات مهم محقق در تخمین مدل، معنادار نشدن ضریب یا ضرایب مدل و معنادار نشدن مدل در کل هست. همواره محققین در این حالت بدنبال علت یا علت ها هستند. شناسایی علت ها می تواند در مرتفع کردن مشکل بعضا کمک نماید. دلایل زیر در این خصوص اقامه می گردد:

اول، داده های جمع آوری شده دچار مشکل هستند و یا به اشتباه جمع آوری شده اند. بعنوان نمونه بسیاری از محققین داده اسمی را بجای حقیقی استفاده می کنند و بالعکس. یا اینکه از داده های مناسبی بعنوان پراکسی استفاده نمی کنند. یا اینکه مثلا از داده های غلط بعنوان تقاضا استفاده می کنند و الی آخر. در این خصوص لازم است داده های جمع آوری شده و ویژگی های آن مطابق تئوری و مقالات بیس باشند.

دوم، مدل و متغیرهای آن دارای بیس تئوری (قوی) نیست. در این حالت مدلی طراحی می شود و داده هایی به درستی استخراج می شوند، لیکن چون مبنای تئوری مدل ضعیف هست و یا وجود ندارد ، مدل معنادار نمی شود. در این خصوص لازم است دقت لازم بعمل آید تا مدلی طراحی گردد بر مبنای تئوری قوی و محرز، و مدل هایی که مبنای تئوریک ندارند کنار گذاشته شوند.

سوم، مدل دو مشکل قبلی را ندارد. یعنی هم بیس تئوری خوبی دارد و هم داده ها بدرستی استخراج شده اند. ولی طراحی مدل در تخمین مشکل دارد. بعبارت دیگر مدل تمام خطی در نظر گرفته شده است و تخمین خورده است و معنادار نیست یا ضعیف هست. علت این امر بخاطر این هست که رفتار مدل غیرخطی بوده و به اشتباه خطی تخمین خورده است. بعضا برخی مدل ها از مبنای تئوری غیرخطی برخوردارند  مانند منحنی فیلیپس که باید بصورت منحنی هذلولی قائم طراحی شود و تخمین زده شود. یا اینکه تئوری در این خصوص ساکت هست، دراینصورت می توان از آزمون های مختلفی استفاده کرد و طراحی مدل را درست به نگارش درآورد. آزمون های چون ریست رمزی،. Mwd، نستد و نان نستد، و ... .

چهارم، مشکلات قبلی بر مدل عارض نشده است ولی شکل متغیرها باید تغییر کند. مثلا در استفاده از قیمت حقیقی برق در مدل تقاضای برق به چند طریق میتوان در مدل استفاده کرد. از جمله شاخص قیمت برق تقسیم بر شاخص قیت، یا شاخص قیمت برق تقسیم بر شاخص قیمت گاز بعنوان کالای جایگزین و ... . در این حالت بطور معمول باید حالتهای مختلف را طراحی کرد و در مدل بکار برد تا به پاسخ مطلوب رسید.

پنجم، با فرض اینکه مدل دچار مشکلات قبلی  نباشد، احتمال اینکه از نظر مدلسازی اشکالات اقتصادسنجی بر مدل عارض شده باشد زیاد است. از جمله نداشتن فروض کلاسیک و غیره در مدل های سری زمانی  و یا پانل  که آزمونهای متفاوت دارند: همچون وجود خودهمبستگی، واریانس ناهمسانی، نرمال نبودن جملات خطا، حذف متغیر مهم یا وجود متغیر زائد، وجود همخطی و الی آخر. بطور معمول در این موارد بهتر از بررسی فروض کلاسیک کار را شروع کنیم و اگر در اینجا مشکلات مدل برطرف شد بسنده خواهیم کرد. در غیراینصورت سایر موارد را بررسی خواهیم کرد.

ششم، در صورتیکه با دقت لازم تمامی موارد بالا بررسی و لحاظ گردید، و سپس در مدل ضریبی معنادار نبود در اینصورت باید چنین نتیجه گرفت که این  تئوری در کشور یا کشورهای مورد بررسی مصداق ندارد و این خود بعنوان یک نتیجه قابل گزارش  است .                                                                                                                     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

🔹 بهای دخالت دولت در بازارها را چه کسی می دهد/ محمدرضا منجذب

🔹زمانی برای خواندن دروس اقتصادی و تجسم فروض مختلف دانشجویان مشکلاتی داشتند. متاسفانه یا خوشبختانه امروزه چون اکثر مباحث مطروح در دروس اقتصادی در معرض عینی اقتصاد ایران قرار دارد، تجربه کاربردی دانشجویان و اساتید اقتصاد خیلی بیشتر از گذشته است. طی یک و سال و اندی اخیر که قیمتها افزایش چشمگیری داشته، بعضا میبینیم سیاستگذار در بازارهایی دخالت کرده (مانند گوشت، سکه،...) و یا می شنویم در بازارهایی قصد دحالت و یا سیاستگذاری دارد (مانند خودرو، مسکن، بازار اجاره،....)

🔹دخالت دولت هم به دو شکل رایج مطرح می شود: اعمال مالیات بر کالاها یا بازارهایی که افزایش قیمت دارد (مانند خودرو + اجاره +...) و یا تعیین سقف قیمت برای بازارهایی (همچون اجاره و ....)

🔹باید گفت در مباحث اقتصاد خرد ثابت شده که هر دو نوع سیاست از  کارایی برخوردار نیست.

🔹اعمال مالیات بر کالا موجب تفاوت قیمت بین فروشنده و خریدار شده و این تفاوت همان نرخ مالیات است که جذب دولت میشود. در این حالت درآمدی برای دولت حاصل میشود که هزینه آن بین دو گروه فوق توزیع میشود. ولی کاهش کارایی بدلیل بار مالیاتی و کاهش رفاه جامعه اتفاق می افتد که با توجه به شیب و کشش دو منحنی عرضه و تقاضا بین دو گروه فروشنده (تولیدکننده) و خریداران توزیع میشود. برای بازار اجاره که تقاضای آن از کشش کمتری (نسبت به عرضه) برخودار است بار مالیاتی بیشتری بر دوش مستاجران میافتد. بعبارت دیگر اعمال چنین مالیاتی هرچند به قصد بهتر کرده شرایط بازار بوده دو تاثیر دارد اول افزایش نرخ اجاره و دوم سهم بیشتر مالیاتی مستاجر از این مالیات بر اجاره در مقابل موجر است.

🔹در سیاست دوم که سیاستگذار ممکن است دنبال کند تعیین قیمت سقف است. مثلا گفته میشود ما افزایش قیمت 40 درصدی اجاره را قبول نداریم و باید 10 درصد افزایش یابد. یعنی این قیمت بازار بالاتر از قیمتی است که دولت تعیین میکند و هر که در قیمت های بالاتر معامله کند باید جریمه دهد (یا مالیات بدهد). در اینصورت از قیمت سقف دولت به بالا منحنی های عرضه و تقاضا به نسبت جریمه و تعزیرات دچار شکستگی به سمت داخل شده (شیب و کشش کمتر میشود) و قیمتی در بازار سیاه تشکیل خواهد شد به مراتب بیشتر از قیمت بازار در شرایط قبل از دخالت سیاستگذار (مثلا 60 درصد افزایش به جای 40 درصد). که در بازار اجاره منجر به بی خانمانی تعدادی از مستاجران قبلی میشود چرا که توان پرداخت نرخ اجاره بازار سیاه را ندارند. این سیاست یک بار در آمریکا اجرا شده و شکست خورده است. 🔹

در اینجا معمولا دولتها بجای دخالت دست به سیاستهای ارشادی و توصیه ای میزنند (در کوتاه مدت) و در بلندمدت تنظیمات عرضه و تقاضا (مثلا تولید مسکن اجاره به شرط تملیک).

🔶جمع بندی: دخالت سیاستگذار به دو شکل مالیات، و قیمت گذاری و یا تعیین سقف قیمت منجر به کاهش رفاه جامعه شده و اقتصاد کالای مورد سیاست را از کارایی دور می نماید. لذا اینگونه سیاستها توصیه نمیشود و سیاستهای دیگری باید دنبال شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

اقتصادی که منتظر ماند/ محمدرضا منجذب

🔸 کمی به عقب بر میگردیم،

اول،  حدود دو سال در انتظار تدوین و امضای برجام، همه چیز راکد بود و قیمتها ساکن. اقتصاد در انتظار بعد از برجام بود.

دوم، با امضای برجام تحرکاتی در حال شروع و اتفاق افتادن بود که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد. شعارهایی که طرفین دادند و بویژه ترامپ در آن سمت،  مجدد اقتصاد در انتظار فرو رفت.

سوم، ترامپ انتخاب شده بود و حدود یک سال از برجام گذشته بود که ترامپ از برجام خارج شد. سهامداران برجام از جمله اروپاییها دست به عصا شدند.

چهارم، تقریبا همه ی تحریمها با اهرمهایی که آمریکا در دست داشت، برگشت و از برجام جز پوسته ای باقی نماند.

پنجم، انتخابات آمریکا در پیش است، و اقتصاد منتظر هست بلکه بایدن انتخاب شود و فرجی حاصل شود. در عین حال درآمدهای ارزی به حداقل ممکن رسیده و خزانه خالی شده است. همچنان اقتصاد در انتظار است.

ششم، بعد انتخاب شدن بایدن و یا ترامپ، برای عمل و عکس العملهای دو دولت ایران و آمریکا احتمالا باید منتظر انتخابات ایران 1400 بود که اتفاقات بعدی فی مابین را رقم بزند. آیا  باز  هم اقتصاد در انتظار خواهد بود. نرخ های تورم و بیکاری دو رقمی موجب شده که در شاخص فلاکت بعد ونزوئلا در رتبه دوم قرار گیریم.

⭕️ آیا بعد از انتخابات 1400 ایران، دیگر اقتصاد در انتظار نخواهد ماند؟ در پاسخ باید گفت هیچ تضمینی وجود ندارد. اقتصاد اگر در طولانی مدت منتظر بماند، موجبات اتلاف منابع مادی و معنوی، و هدر رفت سرمایه های انسانی و مادی خود می شود. در حال حاضر  نرخ سرمایه گذاری در دو سال اخیر منفی شده است. یعنی نه تنها حجم سرمایه (مستهک) موجود جایگزین نشده است بلکه کاهش هم داشته است.

⭕️سوالی که اکنون مطرح هست اینکه انتظارات چند در صد در اقتصاد ایران تاثیر داشته است؟ و معقول این است که چند درصد تاثیر داشته باشد؟

⭕️پاسخی ابتدایی ولی مهمی که میتوان داد، اینکه احتمالا هرچه نقش انتظارات بیشتر باشد و حساسیت اقتصادی  به آن بیشتر باشد مدیریت آن اقتصاد  سخت تر است. به عبارتی دیگر باید بتوانیم بر انتظارات بازیگران اقتصادی (اعم از تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان و ...) تاثیر داشته باشیم. ایجاد اخبار مثبت ولی بدون پشتوانه هرچند میتواند تسکینی بر بازاری بخصوص باشد ولی در طول زمان با تسری اطلاعات واقعی و صحیح میتواند انتظارات را به سمت و سویی ببرد که مورد انتظار سیاستگذار نباشد. به همین دلیل اعتماد بازیگران اقتصادی نباید از سیاستگذار دچار خدشه گردد.

⭕️به نظر میرسد علاوه بر نکته مزبور باید به این موضوع هم اشاره کرد که مبانی تولیدی داخلی بازار داخلی کالای بخصوص و مورد تحلیل چقدر وابسته به مبانی قوی داخلی هست یا خیر؟ این عاملی مهم تلقی می گردد. اکثر بازارهایی که وابستگی بالاتری به ارز و واردات (چه در تولید و چه غیر تولید) دارند و به تبع آن  انتظارات و شکل گیری آن تاثیری سریع تر و زودتر بر آنها دارد، بعبارت دیگر حساسیت چنین بازارهایی از انتظارات بیشتر هست و بالعکس.

⭕️همانطور که گفته شد نباید از سیاستگذار نزد بازیگران اقتصادی سلب اعتماد شود. در چنین مواردی توصیه می شود سیاستگذاران بجای اعلام سیاست بیشتر به فکر اعمال سیاستهای معقول در جهت حرکت معقول اقتصاد به سمت جلو باشد.

در پایان لازم است به نقش پارامترهای غیر اقتصادی تاثیر گذار بر انتظارات در اقتصاد ایران اشاره کرد، که نحوه برخورد با این مشکلات و تعامل با بازیگران بین المللی از جمله راهکارهای مناسب قابل توصیه است. باید منافع ملی را پررنگ دید و برمبنای تفکر عقلانی تصمیم گیری کرد. عملکرد ناکارآمد گذشته موجب شده اقتصاد منتظر و مستاصل بماند.   

در کل هر چقدر اقتصاد از انتظار دورتر شود و انتظارات تاثیر کمتری داشته باشد، میتواند معقول تر و بلندمدت تر حرکت کند. باید عوامل ایجاد کننده انتظاراتی که اقتصاد را معطل نگه میدارد به حداقل ممکن رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

💠 تورم شما چقدر است؟/محمدرضا منجذب

 

بطور معمول و ماه به ماه (تورم نقطه به نقطه) و فصلی و سالانه عدد نرخ تورم توسط بانک مرکزی و مرکز آمار اعلام می شود. معمولا در برابر نرخ تورم اعلام شده مردم و گاه صاحبنظران و اساتید اقتصادی عکس العمل نشان می دهند و میگویند این مطابق با واقع نیست.

برای بررسی بیشتر موضوع با مثالی ساده شروع می کنیم. فرض کنید من 10 واحد پول دارم که 2 واحد آن را به کالای الف می دهم و 3 واحد به کالای ب و نهایتا 5 واحد صرف کالای ج می کنم. حال اگر در سال بعد کالای الف 20 درصد رشد قیمت، و کالای ب 40 درصد و کالای ج 50 درصد رشد قیمت داشته باشد، در کل تورمی که من با آن روبرو هستم چهل و یک درصد است و  بصورت زیر محاسبه میشود:

2*20/+ 3*40/+5*50=41/

بعبارت دیگر میانگین وزنی رشد قیمت میشود تورمی که من با آن مواجه هستم. بانک مرکزی هم همین عملیات را با 314 کالای مصرفی با  وزنی که بطور متوسط جامعه با توجه به اهمیت مصرفی به آن میدهد بصورت نقطه ای و سالانه محاسبه می کند. ضمنا بعد از طی دوره ای چند ساله مجدد وزن و اهمیت کالاها را با توجه به تغییراتی که دارند محاسبه مجدد می نماید. بدین تربیت آپدیت شده و سال پایه جدید تعریف میشود. در اینصورت طی سالهای مختلف مسکن بیشترین وزن را دارا بوده است، چون اهمیت و وزن آن در هزینه خانوار ایرانی بیشترین بوده است.

حال اگر کسی ادعا کند تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی کمتر از تورمی هست که وی تجربه کرده است، احتمالا وی درست میگوید چرا که مثلا بجای 314 کالای بانک مرکزی او در سالی که گذشت با 30  کالا مواجه و خرید و مصرف داشته و میانگین رشد قیمتی آنها از تورم بانک مرکزی بیشتر بوده است. ممکن است این فرایند برای نفری دیگر کمتر از تورم بانک مرکزی باشد.

گاهی اوقات افراد تورم انتظاری را بجای تورم تلقی میکنند و میگویند تورم اعلامی غلط است. تورم انتظاری عبارتست از تلقی مردم از تورمی که طی یک سال آینده اتفاق خواهد افتاد. اگر از 84  میلیون ایرانی پرسیده شود تورم طی یکسال آینده چقدرست و سپس میانگین آن محاسبه شود تورم انتظاری بدست میاید که مربوط به آینده است. در صورتی که تورم مربوط به گذشته است.

در شرایط کنونی چون تورم انتظاری در ایران بیشتر از تورم است و لذا این موضوع موجب شده که مردم برای جبران تورم، تقاضای خود را در بازارهای مختلف افزایش دهند که این خود تورم زا است.

یکی از سیاستهای مناسب ضدتورمی از سوی سیاستگذار می تواند مدیریت صحیح و علمی انتظارات تورمی جامعه باشد.

جمع بندی: تورم محاسباتی بانک مرکزی میانگین وزنی رشد قیمت 314  قلم مصرفی جامعه در یک سال است. این مطابق استاندارد آماری و علمی هست. اگر کسانی در محاسبه تورم تشکیک می نمایند بدلیل تغییر در اقلام مزبور و یا تغییر در وزنهای هر یک و یا هر دو است. والا آنها هم میانگین وزنی اقلام مورد نظر را در یک سال ملاک محاسبه تورم قرار میدهند (همان روش).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی