انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمود سریع القلم» ثبت شده است

مادام‌که نخبگان سیاسی، اولویت رشد اقتصادی را نپذیرند، از بحرانی به بحران دیگر می‌رسیم/محمود سریع القلم

🔹یک ویژگی مشترکِ حکمرانی میانِ چهار قدرتِ اول جهان، (آلمان، چین، آمریکا و ژاپن)، نگاه های دراز مدت در واکنشها و تصمیم سازی هاست.

اصولاً وقتی حکمرانان، اولویت اول خود را رشد و توسعۀ اقتصادی تعریف کنند، بر اساس بازه های زمانی طولانی مدت تصمیم میگیرند.

🔹آلمانی ها

برای آنکه بیهوده نگران ناامنی از ناحیۀ روس ها نشوند، پروژه ای چند میلیارد دلاری برای انتقال گاز طبیعی روسیه به آلمان تعریف کردند تا با ایجاد نوعی وابستگی متقابل، هم در تامین امنیت و هم تامین منابع گاز و انرژی برای دراز مدت برنامه ریزی کنند. این پروژه علیرغم مخالفت آمریکا در حال تکمیل است.

🔹ژاپنی ها

که برتری اقتصادی چین را نهایی می دانند با نادیده گرفتن اختلافات عمیق تاریخی، به روابطِ گسترده ای با چینی ها به خصوص در دهۀ اخیر اهتمام ورزیده­اند.

🔹اتحادیه اروپا

برای آنکه انگیزۀ مهاجرت از آفریقا به اتحادیه اروپا به تدریج کاسته شود، این اتحادیه تصمیم گرفته سرمایه گذاری و فعالیت های گسترده ای را در اقتصاد کشورهای آفریقایی شروع کند تا در یک بازۀ زمانی 10 ساله که پیش بینی می شود200 میلیون نفر به جمعیت آفریقا اضافه شود، مهاجرت آفریقا یی ها به اروپا را به حداقل برساند.

🔹آمریکا

برای آنکه برتری خود را نسبت به چین در چند دهۀ آینده حفظ کند، به دنبالِ روابطِ استراتژیک با کشورهایی است که یکی از این ویژگی ها را داشته باشد: بازار مصرفی و سرمایه (برزیل و هند)، سرمایه (عربستان، آلمان، کانادا و انگلیس) و فناوری (سنگاپور، هند، اسراییل و کرۀ جنوبی).

عموم این کشورها به تثبیتِ موقعیت خود در حدودِ سال ۲۰۵۰ فکر و برنامه ریزی می‌کنند.

🔹عربستان

 که 80 سال به درآمدهای نفتی وابسته بوده، در تلاشی همه جانبه در پی عملیاتی کردن چندین استراتژی موازی برای کسب درآمد های غیرنفتی است.

🔹اگر کاهشِ تقاضایِ انرژی در جهان را مبنا بدانیم، کیفیتِ حیات اقتصادی در ایران که عمدتاً به صادرات انرژیهای فسیلی وابسته است، تابع کدام درآمدهای ارزی خواهد بود؟ در میان عمومِ متغیرهای موفقیتِ اقتصادی، «عنصر زمان» علیه ماست. هرچند ناکارآمدی داخلی بخشی ازمشکل است ولی درعین حال، بیش از 15 سال است که تبعاتِ ناشی از مسائل خارجی و مذاکرات هسته­‌ای، رشد اقتصادی را به صفر و در دورِۀ کرونا به زیر صفر رسانده است.

🔹تامین امنیت اقتصادی نه به سمینار نیاز دارد و نه جلسات طولانی و سخنرانی. تابع 10 اصل زیر است:

اجماعِ عمومِ جریان های سیاسی حولِ اولویتِ رشد و توسعۀ اقتصادی؛

تبدیل دستگاهِ دیپلماسی به وزارت خانه ای جهت تسهیل تجارت و سرمایه گذاری اقتصادی؛

سیاستِ خارجی یعنی روابط اقتصادی خارجی؛

ثباتِ سیاسی؛

تمرکز بر چندین مزیت نسبی برای کسبِ سهم بازارِ منطقه ای و جهانی؛

پیوستن به سازمانِ تجارت جهانی؛

روابطِ عادی و قابل پیش بینی با عموم همسایگان؛

اندونزیایی کردن سیاست خارجی (روابطِ متعادل با ژاپن، هند، روسیه، چین، آمریکا، استرالیا و اتحادیۀ اروپا)؛

نظامِ حقوقی و بوروکراتیک شفاف؛

مصونیت کاملِ رسانه ها در مبارزه با فساد اقتصادی.

🔹این ده اصل تابع 5 مفروض بنیادی زیرند:

بدون ارتباطات بین المللی نمی توان به رشد اقتصادی و مازاد دست یافت؛

بدون روابط عادی و امن با همسایگان نمی­توان به رشد اقتصادی و مازاد دست یافت؛

امنیت داخلی، امنیت ملی، انسجام اجتماعی و وفاداری به کشورعمدتاً تابع امنیتِ اقتصادی و مازاد هستند؛

ثبات اقتصادی به ثبات سیاسی می انجامد؛

🔷با توجه به واقعیت های منظومه جهانِ فعلیدمادامی که نخبگان سیاسی به اولویت 80 % رشد و توسعه اقتصادی در نظام فکری و استنباطی خود دست نیابند، از یک بحران به بحرانی دیگر حرکت خواهند کرد

🔹یکی از خطاهای تحلیلی درمحافلِ علوم انسانی کشور این است که ایران را یک «مورد خاص» می‌بیند در حالی که مطالعۀ مقایسه ای نشان می دهد که:

کشورهای چند قومی هم پیشرفت کرده اند (مالزی)؛

کشورهای مستقر در مناطق  ژئوپلیتیک هم پیشرفت کرده اند (کرۀ جنوبی)؛

کشورهایی که با استعمار مبارزه کرده اند هم پیشرفت کرده اند (ویتنام)؛

کشورهایی که همسایۀ قدرتمند دارند هم پیشرفت کرده اند (مکزیک)؛

کشورهایی که سوابق ایدئولوژیک دارند هم پیشرفت کرده اند (چین)؛

کشورهایی که به آن­ها حمله شده و مستعمره شده اند هم پیشرفت کرده اند (هند).

 🔹هیچ کشوری بدون بین‌المللی شدن اندیشه و عملکرد نخبگان سیاسی آن نتوانسته است پیشرفت کند. بعضی با مطالعه و تشخیص بین المللی می شوند (سنگاپور و مالزی). بعضی با تعددِ بحران ها بین المللی می شوند (چین)

و بعضی ها بدون بین المللی شدن، نسل های آیندۀ خود را فقیرتر می کنند (بولیوی، کوبا و کرۀ شمالی).  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چرا خاورمیانه ای ها اینقدر گرفتارند؟/ محمود سریع القلم

برنارد لوییس در رابطه با وضعیتِ بهتر ترکیه نسبت به دیگران، اینگونه تحلیل می­کند: حکمرانان و مردم ترکیه از خود پرسیدند: ما کجاها اشتباه کردیم که مانند اروپایی­ها پیشرفت نکردیم؟

🔹دیگر حکمرانان و جوامع خاورمیانه ­ای پرسیدند: کدام کشورهای خارجی باعث شدند ما به این وضع دچار شویم؟!

🔹فاصلۀ بین این دو سوال، ضمناً فاصلۀ بین کرۀ­ جنوبی و کرۀ شمالی است!

🔹مشکل عظیم­ خاورمیانه این است که فقط در راهروهای قدرت نیست که «خود ارزیابی» نفی می­شود، بلکه جامعه نیز «بررسی عملکرد خود» را عیب می­داند. فقط این نیست که یک مدیر، حداقل بخشی از مشکل را در شناختِ اشتباه و سیاست های نادرست خود نمی­داند و دولتهای خارجی را مقصر خطاب می­کند، بلکه راننده­ ای که دوبله پارک کرده و دو ساعت رفته، نرخ تورم را سرزنش می­کند تا آنکه بپذیرد دوبله پارک کردن کارِ منطقی و صحیحی نیست.

🔹از آنجا که این منطقه به قهرمان پروری و  اسطوره سازی در خمیرمایۀ وجودی خود عادت کرده است، عیب می­داند نقص، اشتباه و کمبودی را متوجه فرد یا نهاد یا دولتی بنماید. تقریباً افراد و دولتها خود را بیست برابر آنچه هستند نشان می دهند چون باید همه چیز را عالی نشان داد. اما چون انسان عالی نیست، برای آنکه بتواند این تئاتر را بازی کند مجبور می­شود به ریا، حیله، تزویر، دروغ، پنهان­ کاری، سفسطه، وارونه جلوه دادن و مغالطه روی آورد و ظاهر و باطنی با فاصلۀ 180 درصدی از خود بسازد.

🔹اما چرا افراد و دولت­های این منطقه از خودِ واقعی فرار می­کنند؟ چرا گذشته و عملکرد گذشته­ی خود را نقادی نمی­کنند؟چرا مسئولیت خطاهای خود را نمی­پذیرند؟

🔹ظرفیت­های فراوانی لازم است در یک­جا جمع شوند تا خود انتقادی آغاز گردد:

1. فکر کردن و زندگی کردن با واقعیتها. شاید بتوان به راحتی گفت هیچ منطقه ­ای در جهان در این حد، هنر توجیه کردن، تزیین کردن توهمات و پوشاندن نیات واقعی خود را نداشته باشد. وقتی نیروهای آمریکایی، شهر بغداد را در دوره­ی بوش پسر محاصره کرده بودند، سخنگوی وزارت خارجه صدام، سخن از فائق آمدن بر خارجی و حفظ استقلال و حاکمیت ملی عراق می­کرد؛

2. عادت به کتاب خواندن و دیالوگ . در خاورمیانه، عموماً نسبت به هر موضوعی یک قرائت ثابت و آن هم برای دهه ها وجود دارد. تا یک ایده ای به شکستِ کامل نرسد، در آن تجدید نظری صورت نمی گیرد.مطالعه و فهم مسایل در عین حال، دو الزام به همراه می ­آورد که برای دولت­ها و جوامع این منطقه بسیار دشوار است: اول مسئولیت و دوم، تغییر وضع موجود. هر دو همت، آینده نگری و حوصله می­خواهد. شاید به این دلایل، دورِ هم بودن، گپ زدن و فرهنگ شفاهی، راحت­تر از مطالعه، فکر، مسئولیت و تغییر باشند

3. وقتی برای هر موردی و هر پرسشی، فقط یک پاسخ وجود دارد، چه ضرورتی پیش می­ آید که افراد و نهادها باهم رقابت کنند، همکاری کنند، تفاهم کنند، منسجم باشند، اجماع کنند، هماهنگ باشند و اصولاً به هم توجه و گوش کنند.در جوامع تک صدایی، قوه­ ی فکر کردن یا تعطیل است و یا در درون  افراد، پنهان می­ماند. رسانه­ ها عموماً مُبلّغ یک قرائت هستند. به اصطلاح دانشگاه­ ها و مؤسسات تحقیقاتی هم مُروج یک دیدگاه می­شوند. نتیجه­ ی جامعه­ ی تک صدایی می­شود قذافی در لیبی، حسنی مبارک در مصر و صدام در عراق که بین بیست تا چهل سال حکم راندند.در چنین ساختارهایی، نقد و خود انتقادی چه در سطح دولت و چه در سطح افراد، متصور است؟

4. هدف از نقد و انتقاد، بهبود کیفیت زندگی است. جامعه و دولتی که با نقد و انتقاد انس می­گیرند، به زندگی فراتر از سِمت، مقام و قدرت می­نگرند. جامعه و دولتی که با نقد و انتقاد مأنوس است، دسترسی به پول و امکانات رانتی را از تولید ثروت با زحمت و اندیشه تفکیک می­کند.

وقتی خود انتقادی در حداقل باشد، و یا حتی تعطیل باشد، اطلاعات و تحولات جدید در ارزیابی و تحلیل مسایل روز بی معنا می­شوند و جزمیت­ های همیشگی مرتب باز می­گردند. در این شرایط، سیستم تصمیم­ سازی با محوریت حفظ وضع موجود و مناسبات موجود شکل می­گیرد و سندرم فکر بسته ی جمعی به وجود می آید. در قالب این سندرم، وقتی افراد کلیدی یک سیستم دور هم جمع می­شوند، نظرات و نکاتی را مطرح می­کنند که مناسبات را حفظ کنند، نه آنکه تغییر و تحول ایجاد کنند. تا زمانی که سیستم ­ها و جوامع خاورمیانه­ ای درون نگری نکنند و خود انتقادی را آغاز نکنند و به اطلاعات و اندیشه­ های جدید فرصت مناظره ندهند، همچنان در گرفتاری­های خود باقی مانده و دیگران را سرزنش خواهند کرد. این تحول نیازمند یک تحول شخصیتی است که متاسفانه به نظر می رسد نه با استدلال بلکه با تراکم بحرانها شاید به دست آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی