«صندوقهای بازنشستگی مثل یک بحران و به مثابه یک بمب است که اگر به موقع به آن نپردازیم قطعا با بحرانی فراتر از تصور مواجه خواهیم شد.» این عبارت تاکنون توسط دولتمردان بلندپایه، تصمیمگیران ذینفوذ، نمایندگان موثر و کارشناسان مطلع تکرار شده است.
✍️ ساحت سیاستگذاری درخصوص موضوع بحران صندوقهای بازنشستگی دچار دو وضعیت است. نخست همان که میتوان آنرا غفلت یا چشمپوشی آگاهانه یا عامدانه willful blindness نامید و این همان وضعیتی است که ما نسبت به خطرات کور میشویم و باید منتظر بدترین اتفاق باشیم.
✍️ و دوم آنکه برخی تحقیقات نشان میدهد برخی افراد از ترسشان دچار غفلت خودخواسته و برخی نیز فارغ از ترس دچار چنین غفلتی هستند؛ چون فکر میکنند که دیدن این چیزها بیفایده است و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. با این وصف عدم اتخاذ تصمیمات سخت در حوزه صندوقهای بازنشستگی توسط تصمیمگیران میتواند معلول هر دو عامل فوق باشد.
✍️ در شرایطی که همه ابعاد درخصوص وضعیت بحرانی صندوقها روشن است، انجام راهکارهای اصلاحی از یکسو نیازمند شجاعت و جسارت در بین تصمیمگیران است و از سوی دیگر مستلزم آن است که با ایجاد یک وفاق و ائتلاف فراگیر، زمینه اینکه جامعه بار تبعات اجتماعی سیاسی را تحمل کند، فراهم شود.
✍️ اما نکته مهم آن است که برای رسیدن به این شرایط باید از وضعیت چشمپوشی ناآگاهانه خارج شویم، ولی تازمانی که در ساحت سیاستگذاری دچار چشمپوشی آگاهانه هستیم، وضعیت همین است که میبینیم. برای خروج از بحران صندوقهای بازنشستگی، ناگزیر به گرفتن برخی تصمیمات سخت و انجام اصلاحات هستیم.