هفته گذشته در روز دوشنبه اول اردیبهشت، جمعاً 48 پیام مستقیم (غیر از آنچه ذیل نوشتههای من در شبکههای اجتماعی اظهارنظر میشود) در اینستاگرام، تلگرام، لینکدین و... به شکل ایمیل دریافت کردم. اگر درخواستهای توصیه تحصیلی، اشتغال و چند پیام دوستان را کنار بگذاریم، 38 پیام مربوط به بازار سرمایه بود. با هم چند پیام را مرور کنیم:
1- سلام. من یه راننده اسنپ ساده هستم. در این شرایط سخت اقتصادی 50 میلیون بیشتر ندارم. میخواستم یه سهم که ارزش خرید و رشد داشته باشه رو بههم معرفی کنید تا بتونم حداقل ارزش پول ناچیزم را حفظ کنم. و بتونم جهت خانوادم در آینده نزدیک شرایط بهتری محیا (مهیا) کنم. ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید.
2- سلام. خوب هستین؟ یه سوال داشتم خدمتتون. یه 6 ماهیه تو بورس هستم؛ سود خوبی کردم. با پول کم الان پولم شده 8 میلیون. با 300 هزار تومان شروع کردم. یه ماشین دارم 100 تومان تقریباً میارزد. به نظرتون بفروشم یه 50 تومان وارد بورس کنم به مدت 5/4 یا 6 ماه بعد اصل پولم را بکشم بیرون و با اون سودش کار کنم. ممنون میشم پاسخ جنابعالی را دریافت کنم.
3- سلام دکتر. مبتدی در بورس هستم. در تبریز هستم. بزرگواری بفرمایید استرس دارم، راهنمایی بفرمایید. 50 میلیون دارم بانک مسکن گذاشتهام. وضع بورس خوب است. فامیل خانمم خیلی سود کرده الحمدلله. پول را بیارم بیرون برم سهم بخرم؟ چی میفرمایید؟
فارغ از این بحث که پاسخ به این عزیزان دشوار و وقتبر است و بسیاری از آنان از فردی با سوابق من اطلاعات ویژهای توقع دارند، و فارغ از اینکه گاه از دوستان دیگر هم پیامهای ملامتبار و نکوهشکننده اینگونه نیز دریافت میکنم:
1- هی مقاله بنویس. کار دیگری به جز زمینزدن بورس نداری؟
2- چرا شماها اینقدر بخیل هستید؟ میدونی چقدر در بورس ضرر دادم. حالا چند ماهی هست که ضرررامو دارم جبران میکنم، به شما زور میآید؟
طبعاً از پیشرفت بازار سرمایه و افرایش ضریب نفوذ آن بین مردم خوشحالم. محدودیتهای بانک مرکزی در گردش وجوه نقد که به کنترل موثر سوداگری در معاملات ارز انجامیده و از خروج ارز جلوگیری کرده، در کنار کنترل تقاضا برای وارداتِ بسیاری از کالاها و خدمات و امنیتیشدن معاملات ارزی، منابع سوداگران ارز را به سمت بازار سرمایه جهت داده است. ضعف تقاضای مصرفی در بخش مسکن که حاصل تغییر ساختاری آن بخش است نیز مقدار قابلملاحظهای از سرمایههایی را که در بازار مسکن چرخش داشته، به سمت بازار سهام هدایت کرده است.
از اینرو، هر روز هزاران نفر در سامانه سجام ثبتنام میکنند و کد سهامداری میگیرند. کامپیوترهای بورس ظرفیت تحمل بار سنگین دادهها و معاملات را ندارد و خبر قطع سیستم معاملاتی عادی تلقی میشود. برخی نهادهای مالی هر یک 10 هزار میلیارد تومان در صندوقهای سرمایهگذاری خود تحت مدیریت دارند؛ هر روز پولهای جدیدی وارد بازار میشود. این دیگر آن بورس و بازار سرمایه گذشته نیست؛ بازار بزرگ شده است. اینها خبرهای خوشحالکنندهای است.
نگرانی آن است که نرخهای بازده بالا پایدار نماند و سرنوشت محتوم افزایش غیرمنطقی شاخص، به ریزش قیمتها بینجامد. اگر افزایش شاخص تدریجی و منطقی نباشد، تداوم رشد آن ناممکن میشود، و با سقوط بازار، مردمی که با اشتیاق به گرد آن فرا آمدهاند، پراکنده میشوند و فرصت بزرگی که برای بازار سرمایه ایران فراهم شده، از دست میرود.