انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۲۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کریم آقایی» ثبت شده است

لایحه بودجه ۱۴۰۰ کل کشور منتشر شد/ مجتبی کریم آقایی

🔅جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۰ کل کشور که صبح امروز از سوی دولت تقدیم مجلس شد، منتشر شد. بودجه از حیث منابع و مصارف بالغ بر ۲۴میلیون و ۳۵۷ هزار و ۷۸ میلیارد و ۹۸۶ میلیون ریال است.

🔅بودجه عمومی ۹۲۹,۸۲۱ میلیارد تومان شامل منابع عمومی ۸۴۱۳۴۲ میلیارد تومان، درآمد اختصاصی دستگاه‌ها ۸۸ هزار میلیارد تومان و بودجه شرکت‌های دولتی، بانک‌ها و مؤسسات غیرانتفاعی نیز ۱,۵۶۱ هزار میلیارد تومان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مهندسی اقتصاد / موسی غنی نژاد

سیاستمداران و صاحبان قدرت علاقه فراوانی دارند که روابط اجتماعی و اقتصادی را به نحو «مطلوبی» مهندسی کنند و این ممکن است آسیب های فراوانی به همراه بیاورد. سیاستمداران دوست دارند با مهندسی تجارت خارجی و کنترل واردات از تولیدات داخلی حمایت کنند و اشتغال و رشد اقتصادی را در کشور افزایش دهند. آنها مایلند با قیمت گذاری کالاها و خدمات، عدالت اجتماعی را مهندسی کنند. حفظ یا افزایش قدرت پول ملی با تعیین نرخ ارز و مهندسی آن یکی از وسوسه های دائمی سیاست گذاران اقتصادی است. همین طور است مهندسی نرخ بهره و تطبیق دادن آن با نرخ تورم که در این روزها در کشور ما به شدت دنبال می­شود. تجربه تاریخی نشان می­دهد که همه این گونه «مهندسی ها» نه تنها در کشور ما بلکه در همه جای دنیا شکست خورده اما به دلیل محبوبیت آن میان عامه مردم و علاقه سیاستمدارن به دستاویز کردن آن هیچگاه کنار نهاده نشده است. به سخن دیگر توهم مهندسی اقتصادی همچنان ادامه دارد و متأسفانه برخی اقتصاد دانان نیز در دامن زدن به این توهم، خواسته یا نا خواسته، نقش دارند. این گروه با عمده کردن موضوع شکست بازار و طرح تدابیر مهندسی برای برطرف کردن آن، این شبهه را القا می­کنند که گویا موضوع علم اقتصاد نه شناخت قوانین حاکم بر نظام بازار که شناخت مسائل موسوم به شکست بازار و شیوه های مهندسی رفع این شکست است. نتیجه این تفکر در کشور ما تا کنون بسیار اسفناک بوده است. نهاد های سرکوبگر اقتصادی در جامعه ما از سازمان حمایت گرفته تا تعزیرات، شورای رقابت و ستاد مبارزه با قاچاق جملگی محصول این تفکر معیوب اقتصادی اند. ابداع بانکداری بدون بهره ریشه در این تفکر مهندسی داشت که گویا با نادیده گرفتن قوانین اقتصادی می­توان نظام بانکداری مطلوب را طراحی کرد و به اجرا گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دانش و قیمتها / هایک

پازل پیچیده‌ای با یک میلیارد تکه را در نظر بگیرید که این تکه‌ها در مساحت یک میلیون مایل مربع به صورت تصادفی پراکنده باشند. اگر شما بخواهید این تکه ها را پیدا کنید قبل از اتمام خواهید مُرد اگر 95 سال دیگر هم عمر کنید باید هر سه ثانیه یک تکه بیابید. اما اگر از هزار دوست کمک بگیرید با پیدا کردن هر تکه در سی ثانیه، کمتر از یکسال طول میکشد و البته اگر از یک میلیون یا صد میلیون نفر کمک بگیرید کار خیلی ساده تر است.

ولی جمع‌آوری همه تکه‌های پازل به‌تنهایی کافی نیست در نهایت پازل باید به‌درستی سرهم شود هر تکه از پازل را به عنوان واحدی از اطلاعات فرض کنید که به صورت بالقوه برای موفق عمل کردن اقتصاد مفید است یک تکه دربردارنده این اطلاعات است که ذخیره بوکسیت در مکان مشخصی در استرالیا وجود دارد تکه‌ای دیگر اطلاعاتی در مورد اینکه کدام مهندسان معدن در استخراج بوکسیت از زمین ماهر و متخصص هستند تکه سوم اطلاعاتی است در مورد اینکه چگونه به بهترین شیوه می‌توان بوکسیت را به یک کارخانه آماده‌سازی انتقال داد تکه چهارم اطلاعاتی است در مورد اینکه چگونه یک قطعه تعیین‌کننده از موتور کامیون یا لوکوموتیوی را بسازیم که بوکسیت را حمل خواهد کرد تکه پنجم چگونگی طراحی جاده‌ها یا ریل‌هایی است و...

مشخص است تعداد تکه‌های اطلاعاتی برای تولید ورقه‌های آلومینیومی به‌حدی زیاد است که حتی قابل تصور نیست. این تعداد بسیار بیشتر از فقط یک میلیارد تکه از پازل است احمقانه است اگر از یک فرد (یا گروه کوچکی از افراد) انتظار داشته باشیم تا همه تکه‌های اطلاعات مورد نیاز برای تولید ورقه‌های آلومینیوم را پیدا کند.

اینجا اندازه و پیچیده بودن پازل به ما اطمینان می‌دهد که قرار دادن یک کمیته برنامه‌ریزی مرکزی که مسئول سرهم کردن پازل باشند، بی‌نتیجه است. هیچ راهی وجود ندارد که یک برنامه‌ریز با نگاه کردن یا خیره شدن به یک توده عظیم از تکه‌های پازل بتواند هیچ تصویر معنادار ممکنی را پیش‌بینی و تهیه کند که ممکن است بعد از سرهم کردن این یک میلیارد تکه پدید آید اگرچه برنامه‌ریز در تصمیم‌گیری در مورد اینکه کدام تکه در کجا قرار گیرد اختیار کامل دارد، اما کورکورانه و در تاریکی حرکت می‌کند

یک راه خیلی بهتر اجازه دادن به پازل است تا خودش سرهم شود! فرض کنیم هر تکه با هر اتصال مولد و سودمندی صدایی پخش کند و هر چه احتمال رسیدن به تصویر نهایی بیشتر باشد صدا بلندتر شود سرانجام تصور کنید هر تکه دارای هوش باشد و قابلیت حرکت داشته باشد و هر تکه عاشق شنیدن صدای بلندتر باشد در این حالت این پازل عجیب خودش را سر هم خواهد کرد و تصویری زیبا خلق میشود بدون اینکه هیچ‌کدام از تکه‌ها به صورت انفرادی قصد کمک کردن برای دست یافتن به این محصول را داشته باشند. انگیزه تکه ها فقط شنیدن صداست این پازل به یک کل زیبا "خود ‌سازماندهی" خواهد شد که بسیار عالی‌تر از جمع مقاصد تکه‌های فردی است.

این پازل تمثیلی از اقتصاد در جهان واقعی است. هر کسی که مالک دارایی خصوصی باشد، انگیزه دارد تا از دارایی خود به شیوه‌هایی استفاده کند که بیشترین بازدهی (بلندترین صدا) را تولید کند در نتیجه، دارایی خودش را به سمت آنهایی هدایت می‌کند که بالاترین قیمت‌ها را پرداخت می‌کنند، به‌طور مشابه، مصرف‌کنندگانی که در پی کسب رضایت بیشترند، از عرضه‌کنندگان ناکارا (آنهایی که قیمت‌های نسبتا بالایی دارند) اجتناب کرده و این عرضه‌کنندگان  مجبورند یا کارایی خود را افرایش دهند یا به خطوط تولیدی دیگر تغییر جهت دهند لذا یک الگوی پیچیده از استفاده مولد و سود‌آور از منابع به صورت خود به خودی به وجود می‌آید. سیگنال‌های دریافتی توسط مالکان دارایی خصوصی در مورد اینکه چگونه از دارایی خود به بهترین شکل استفاده کنند، به‌طور عمده در قالب قیمت‌های نسبی به آنها می‌رسد. واکنش نشان دادن به قیمت‌ها به این شیوه، زمین را بهشت نمی‌کند اما میلیون‌ها نفر را ترغیب میکند که بصورت صلح آمیز بر مبنای منافع متقابل با هم تعامل کنند

هیچ شخص، شورا، کمیته، کنگره یا پارلمانی نمی‌تواند این‌گونه موفقیت‌آمیز محصول کلی اقتصاد را برنامه‌ریزی کند و آن یک تصویر زیباست، آن تصویری که نشان می‌دهد می‌توانیم رونق اقتصادی را بدون دادن قدرت زیاد به مقامات دولتی داشته باشیم. مقاماتی که داشته باشیم. مقاماتی که به دلیل انسان بودنشان همیشه برای سوء استفاده از چنین قدرتی وسوسه خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

قاپیدن قدرت: بقای سیاسی از طریق ملی‌کردن منابع استخراجی

ملی‌کردن به دو دلیل یک قمار است: در کوتاه مدت، احتمالش هست که به تحریم، مجازات، و حتی دخالت خارجی منجر شود که با توجه به تجربه دکتر مصدق نباید برای ایرانیان چیز عجیبی باشد. در بلندمدت، ملی‌کردن اغلب به ناکارایی در تولید نفت، محرومیت از سرمایه‌گذاری خارجی، و برخی اوقات فساد می‌انجامد. بنابراین استدلال من در کتاب اینست که از نگاه آن رهبرانی که نگران بلندمدت نیستند و فقط دغدغه کوتاه مدت دارند، ملی‌کردن ریسکی است که ارزش پذیرفتنش را دارد.

علت اینست که پاداش‌های کوتاه مدت کلانی نصیب می‌کند: ارقامی که اغلب به میلیاردها دلار بالغ می‌شود و در غیر این‌صورت به بانک‌های کشورهای خارجی سرازیر می‌شد به جای اینکه در کشور اصلی بماند.

 رهبرانی که دقیقا همین الان احساس ناامنی می‌کنند و نیاز به پول خواهند داشت تا مدت طولانی‌تر در قدرت بمانند، اهمیتی به ریسک‌های بلندمدت نخواهند داد. آنها مایل به قمار کردن روی ریسک‌های کوتاه مدت هستند اگر معنایش این باشد که شانس بیتشری برای ماندن در قدرت پیدا خواهند کرد. این قمار در کوتاه مدت پاداشی برایشان خواهد داشت: محاسبات من نشان داد رهبرانی که عملیات نفتی را ملی کردند با احتمال بیشتری در قدرت ماندند نسبت به کسانی که نفت را ملی نکردند.

 اما در بلندمدت، ملی‌کردن دو برونداد دارد. برونداد نخست حالتی است که کشورها شرکت نفت را ملی کردند اما این شرکت را مستقل نگه داشتند و از آن پشتیبانی مالی کردند. مثال‌های آن آرامکوی عربستان، پتروناس مالزی یا پتروبارس برزیل است. برای این کشورها، اثر بلندمدت ملی‌کردن به طور کلی مثبت بوده است. اما برونداد دوم مربوط به کشورهایی است که شرکت ملی نفت از پشتیبانی مالی حکومت محروم شد و نتوانست سودهای خود را سرمایه‌گذاری مجدد کند. مهمترین اینها عبارتند از ایران، پمکس در مکزیک و PdVSA در ونزوئلا. در این کشورها، ملی‌کردن به ناکارایی‌های بلندمدت منجر شد که درآمدهای کمتری عاید دولت کرد. برخی اوقات در این موارد، دولت تصمیم می‌گیرد خصوصی‌سازی کند (مانند مکزیک) اما معمولا این نیز یک قمار جدی است.

به این شیوه، در کتاب استدلال کردم که همه چیز به افق زمانی رهبران و دولت‌ها برمی‌گردد: رهبرانی که احساس ناامنی بیشتری می‌کنند (آنهایی که فقط به کوتاه مدت فکر می‌کنند) به شکل فرصت‌طلبانه‌تری عمل می‌کنند، و این اقدام به شکل پاردوکسیکال امنیت آنها را افزایش می‌دهد و به آنها اجازه می‌دهد تا در قدرت دوام آورند. باور اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی منابع طبیعی بر این است که رفتارهای بی‌مهابا و تهاجمی (مانند ملی‌کردن) احتمالاً باعث بی‌ثباتی سیاسی و ضعف رژیم‌های مستقر می‌شود. اما من استدلال می‌کنم ملی‌کردن به دولت‌های حاکم یک درآمد بسیار ضروری می‌دهد که از آن می‌توانند برای خرید حمایت سیاسی و دفع مخالفان استفاده کنند. این همان چیزی است که من آن را «پارادوکس فرصت‌طلبی» می‌نامم: رهبرانی ضعیف با عملکرد فرصت‌طلبانه قویتر می‌شوند، در حالی که رهبران قوی که از فرصت‌طلبی اجتناب می‌کنند اما در نتیجه این انتخاب خود، درآمدی را از دست می‌دهند و در نتیجه ضعیف‌تر میشوند...

 

💭  «پاشا مهدوی» نویسنده کتاب: «قاپیدن قدرت: بقای سیاسی از طریق ملی‌کردن منابع استخراجی» در گفت‌وگو با جعفر خیرخواهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

سخن بزرگان / ساموئل هانتینگتون

امثال و طرحهای ساده شده برای اندیشه انسان اجتناب ناپذیرند. از یک طرف ممکن است نظریه ها با مدلها را به طور صریح فرمول بندی کنیم و آنها را برای راهنمایی و هدایت رفتارها به کار بریم، و از طرف دیگر ممکن است ضرورت این راهنماییها را رد کرده، فرض کنیم که فقط بر اساس حقایق عینی خاصی عمل خواهیم کرد که درباره هر مورد بر مبنای خصوصیات خودش بحث می کند. به هر حال اگر چنین فرض کنیم، در واقع خود را اغفال کرده ایم. از آنجا که فروض، اصول و پیش داوریها در ورای افکار ما پنهان هستند، تعیین می کنند که ما واقعیت را چگونه دریافت می کنیم، حقایق چگونه به نظر ما می آیند و چگونه در مورد اهمیت و شایستگی آنها قضاوت می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

سخن بزرگان / آدام اسمیت

همانطور که انباشتگی سرمایه قبلی برای ادامه  ترقی های عظیم در نیروی مولد کارگر لازم است، همان‌طور هم انباشتگی سرمایه خود موجب ترقی جامعه می‌شود. شخصی که سرمایه خود را برای نگهداری و ابقاء کارگر به کار می‌برد، طبعاً مایل است این سرمایه را طوری به کار برد که تا آنجا که امکان دارد محصول بیشتری تولید کند. بنابراین، می‌کوشد که اولا بین کارگران خود صحیح ترین توزیع شغلی را به وجود آورد، و دوم اینکه سعی کند بهترین نوع ماشینی که خودش اختراع کرده یا می تواند بخرد را در اختیار کارگران قرار دهد. توانایی او در انجام این دو کار به تناسب حجم سرمایه اوست، یا به تناسب تعداد کارگرانی که می‌تواند استخدام کند. از این رو، کمیت صنعتی در هر کشور نه تنها با افزایش سرمایه ای که به کار گرفته شده زیاد می شود، بلکه، در نتیجه این افزایش، مقدار مساوی کار و زحمت، مقدار بیشتری محصول نیز تولید می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

کارآفرینان سیاسی (Political Entrepreneurship) ؛  محور مهم تغییرات نهادی ( Institutional Change)  در ایران/ علی حسین صمدی

کارآفرینی به زبانی ساده به فرایند کشف فرصت های موجود و خلق فرصت های ناموجود اشاره دارد و یک مفهوم چند بعدی و بین رشته ای است. کارآفرینی انواع بسیار زیادی دارد. کارآفرینی سیاسی، یکی از آن ها است. کارآفرین سیاسی فردی است که  به دنبال کشف و خلق فرصت ها در عرصه سیاست است و هدف آن ایجاد تحول و نوآوری و معرفی راه کارهای جدید در عرصه سیاست گذاری است.

اما برای نهادها تعاریف بسیار زیادی وجود دارد و برای ایجاد تغییرات نهادی، نظریه های متعددی مطرح شده است. ساده ترین و قابل فهم ترین تعریف را داگلاس نورث (برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1993) مطرح کرده است. از دید گاه وی، نهادها قوانین بازی در جامعه هستند. به عبارت دیگر، نهادها قید و شرط هایی هستند که روابط متقابل انسان‌ها با یکدیگر را شکل می‌دهند و این قید و بندها توسط خود افراد وضع و اعمال می شوند. در ساده ترین و قابل فهم ترین دسته بندی، نهاد ها را می توان به نهادهای رسمی و نهادهای غیر رسمی تفکیک کرد. نهادهای رسمی  به طور ساده به قوانین نوشته شده و رسمی مانند قانون اساسی و قوانین و مقررات و ..... و نهادهای غیر رسمی به قوانین نانوشته مانند آداب و رسوم و سنت ها و ... اشاره دارد. براین اساس، تغییرات نهادی به تغییر در نهادهای رسمی و غیر رسمی اشاره دارد. برای ایجاد تغییرات نهادی، نظریه های متعددی (از دیدگاه عامل تغییر (7 نظریه) و منشاء تغییر (4 نظریه)) مطرح شده است. نظریه کارآفرینی به تغییرات نهادی از آن جمله است.

چند واقعیت اقتصاد ایران:

1. مشکلات اقتصادی موجود تنها به مباحث اقتصادی محدود نمی شود و منشاء و ریشه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. بسیار ساده اندیشانه است که فرض کنیم منشاء مشکلات اقتصادی ما تنها ریشه در سیاست های دولت فعلی دارد و ناجوانمردانه و با اهداف سیاسی و .... این نقدها را دنبال کنیم. این جمله نیز به معنای این نیست که دولت ها نیز بی تقصیر بوده اند.

2. اغلب متخصصین در مسایل اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی، برای حل مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات، به جای ایفای نقش " مشارکت ایده محور بر اساس دانش و ابتکار " به  "مشارکت اعتراضی" روی آورده اند.

3. تحولات صورت گرفته در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تحولات پیش روی ایران تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 ، فرصت بسیار مناسبی را برای فعالیت کارآفرینان سیاسی به معنای خلق فرصت  در زمینه سیاست گذاری عمومی کشور فراهم کرده است.

4. به جای ایجاد تغییرات نهادی، به انقلاب نهادی نیاز داریم. انقلاب نهادی به معنای دگرگون شدن، متحول شدن و تغییر اساسی در نهادهای اقتصادی- حقوقی ، اجتماعی و سیاسی  است.

  با این توضیحات روشن است که موتور محرکه ایجاد تغییرات نهادی در ایران، کارآفرینان سیاسی هستند.

 این افراد می توانند از طرق  مختلف، باعث ایجاد تغییرات نهادی در کوتاه مدت و انقلاب نهادی در درازمدت شوند

یکی از مهم ترین روش ها برای ایجاد این نوع تغییرات، تسهیل تغییر نهادی (برای مثال، به هم ریختن قواعد بازی فعلی و ترغیب نظام مدنی و سیاسی جامعه برای تغییر قوانین و قواعد بازی یعنی نهادها و از همه مهمتر نهادزدایی) است. توجه به این جنبه از تغییر نهادی سابقه‏ ای طولانی دارد و در متون علوم سیاسی با بحث کارآفرینی سیاسی متناظر است.

بر اساس نظریه «جریان (رود) های چندگانه»ی Kingdon، می توان نشان داد که درحال حاضر چگونه کارآفرینان سیاسی می توانند این تغییرات را ایجاد کنند و این که چگونه بازیگران عرصه سیاست در ایران، باید از نقش مشارکت اعتراضی به مشارکت ایده محور بر اساس دانش و ابتکار، تغییر راهبرد دهند و جامعه علمی کشور را برای حل مشکلات، بسیج کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مقصر اصلی تورم و گرانی/✍️ محمد طبیبیان

 

علت اصلی افزایش تورم، رشد شاخص بورس، درون‌زایی یا برون‌زایی اقتصاد ایران و افزایش قیمت ارز نیست، تمام این گزاره‌ها اشتباه هستند. علت اصلی، افزایش انتظارات تورمی و نگرانی مردم از آینده است.

اتفاق‌های رخ‌داده در اقتصاد کشور طی ماه‌های اخیر را می‌توان با توسل به اصول و روابط علم اقتصاد تبیین کرد. افزایش شدید تحریم‌ها، شیوع کرونا و از همه مهم‌تر کاهش درآمد نفتی باعث تضعیف قدرت مانور پولی برای مقامات کشور شد. این عوامل در کنار روند افزایش مداوم حجم پول و نقدینگی آنچه در سال‌جاری اتفاق افتاد را رقم زدند.

با وقوع این شرایط و همچنین بروز نااطمینانی‌های حاصل از پاندمی، انتظارات تورمی مردم نسبت به آینده به شدت افزایش یافت. در این شرایط مردم هنگامی که تصور کنند اقتصاد در آینده با تورم‌های بالا مواجه خواهد بود سعی می‌کنند پول را در دست خود نگه ندارند.

همین مساله باعث تشدید معاملات در بازارها شده و تا جایی ادامه پیدا می‌کند که دیگر سطح قیمت‌ها با انتظارات تورمی عوامل اقتصادی متناسب باشد و این روند تا متعادل شدن سطح قیمت‌ها با نقدینگی موجود تداوم خواهد داشت.

آخرین آمارهای ارائه‌شده از سوی بانک مرکزی در مهرماه نشان می‌دهد رشد کل‌های پولی به بیشترین سطح تاریخی رسیده به‌نحوی‌که رشد نقدینگی به ۲/ ۳۷ درصد رسیده، حجم پول ۶/ ۸۸ درصد رشد کرده و میزان پایه پولی نیز رشد ۹/ ۳۱ درصدی را ثبت کرده است.

آیا گزاره‌های زیر صحیح هستند؟

«به‌دلیل افزایش سرعت گردش پول نرخ تورم افزایش یافته است

«قیمت سهام افزایش یافته و نسبت حجم پول به شبه‌پول افزایش یافته، چون شبه‌پول به پول تبدیل شده سرعت گردش پول افزایش یافته موجب تورم شده است

«نقدینگی درون‌زا است و افزایش نرخ تورم سبب و زمینه‌ساز افزایش نقدینگی شده است

«افزایش قیمت ارز سبب شده که سایر قیمت‌ها نیز افزایش یابد و تورم ایجاد کند

«بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش داده، هزینه تولید افزایش یافته و تورم ایجاد شده است

تمام این گزاره‌ها اشتباه هستند. ممکن است به‌دلیلی قیمت یک کالا نسبت به کالای دیگر افزایش یابد مثلا قیمت طلا در بازار بین‌المللی افزایش یابد. این افزایشِ یکباره قیمت یک دارایی به سایر دارایی‌ها تورم نیست. ممکن است تولید مسکن کاهش یابد و عرضه کاهش یافته قیمت مسکن افزایش یابد این نیز تورم‌زا نیست، فقط قیمت نسبی یک دارایی به دارایی‌های دیگر تغییر کرده.

افزایش سرعت پول تورم‌زا نیست؛ بلکه بر عکس است. افزایش انتظارات تورمی یا وقوع حوادثی که به مردم بفهماند درآمد دائمی آنان کاهش یافته و نگرانی از آینده، اینها متغیر‌هایی هستند که سرعت گردش پول را تغییر می‌دهند. سرعت گردش پول یک معلول است نه علت. حجم نقدینگی درون‌زا نیست و کنترل و سررشته آن فقط در اختیار مقام پولی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

طرح های پانزی و هرمی

توصیف پانزی به شکلی ساده :  یه سری بدبخت وبیچاره ای  وسط این مثلث دارند به هم پول می دهند اون بابا هم همه پول ها رو ازاون بالا رو برداشت ورفت  و  هرکسی تو پانزی سرمایه گذاری می کند همون پولی که خودش داره میده سودی هست که به نفر قبلی داره تعلق میگیره

کسی که این بساط رو پهن میکنه برنده وکسی که قمار بازی می کند همیشه بازنده است

روز به روز داره به تعداد طرح هایی که با فروش توکن به مردم قصد کلاهبرداری  وجامعه ایرانی هم هدف قرار دادند داره اضافه میشه وجالب ترین جای موضوع اینجاست این شارلاتان ها میان این طرح ها رو با بیت کوین ورشدهای یک دهه اخیرش مقایسه می کنند ومردم را ترغیب به خرید توکن هایی می کنند که هیچ ارزشی ندارد

سرمایه گذاری تضمینی با نرخ ثابت سود مثلا 60 درصد یا جملاتی از این تیپ که  دوستان خود را دعوت کنید به ازای هرنفر سودتان فلان درصد افزایش پیدا می کندچیزی جز طرح های هرمی وپانزی نیست

این جمله ها همه نشان از یک طرح پانزی وهرمی هست اما چرا افراد مختلف وسوسه می شوند زیرا سودش نسبت به سودهای متعارف بیشتر اما وقتی ازکلمات قطعی وتضمینی و....استفاده میشه راحت افراد مختلف رو گول میزنه وراحت وارد یک باتلاق میشن

طرح های پانزی یک روش کلاهبرداری هستش که دراون ها سودهای نامتعارف وتضمینی وریسک کم به سرمایه گذارا پیشنهاد میشه وشک نکنید هرطرحی که وعده سود قطعی وتضمینی بدهد پانزی هست این طرح ها میان سود سرمایه گذار رو از پول دیگر سرمایه گذاران تامین می کنند یعنی با پول سرمایه گذار جدید سود سرمایه گذاری قبلی داده میشه  بنابراین سود حاصله نشئت گرفته از یک فعالیت اقتصادی ویک سرمایه گذاری واقعی نیستش

تا زمانی که مداوم سرمایه جدید وارد سیستم شود طرح میتونه به حیات خودش ادامه بده ولی زمانی که سرمایه جدیدی وارد نشود این طرح ازبین میره و وطراح با پول های به جیب زده غیب میشه وفرار میکنه فراموش نشود درهیچ کجای دنیا به بازگشت قطعی سرمایه گذاری اشاره نمیشه اما نکته جالب اینجاست این گونه طرح ها نیز به حوزه کریپتو کارنسی وارد شده اند وروزبه روز به تعدادشان اضافه می شود.فراموش نکنید یک طرح پانزی وهرمی معمولا  محصولی ازخودش ارائه نمیده وحتی اگر این کارهم بکنه محصولش معتبر نیست وارزشی نداره اما فقط این پول هستش که این طرح ها رو زنده نگه می داره درغیر این صورت طرح ازبین میره یا دیگرسوددهی ندارد.

طرح های هرمی هم شما باید برای ورود پولی پرداخت کنید ودرصورت معرفی چندعضو جدیدبه شما کمسیون پرداخت میشه وهرچه شما واعضای زیرمجموعه افراد بیشتری رو وارد سیستم کنند هرم بزرگ تر میشه وحق کمسیون بیشتری به اعضای ارشد پرداخت میشه طرح هرمی نیز مثل پانزی ازخودش محصولی معتبری ارائه نمیده و وابسته به پول افرادجدیدی هست که وارد سیستم می شوند

فرق پانزی وهرمی دراین هست که درطرح پانزی نیازی به عضو گیری وزیرمجموعه گیری نیست تنها کافیه که سرمایه گذاری کنید وپول خودتون  رو به این شارلاتان ها بدهید ودربسیاری ازمواقع افراد با دریافت سود چنددوره بیشتر وسوسه می شوند که پول بیشتری نیز پرداخت کنند واین باعث میشه فروپاشی این سیستم ها با تاخیر صورت بگیره ولی طرح های هرمی براساس نتورک مارکتینگ هست و برای اینکه سرمایه گذارسود کنه باید عضو جدید وارد سیستم کند وبه تلاش بیشتری برای جذب نیرو نیاز هست وازآنجایی که عضو گیری طرح هرمی به مراتب سخت از سرمایه گذاری هست طرح های هرمی خیلی زودتر از طرح های پانزی دچار فروپاشی می شوند. پس فراموش نکنید در طرح پانزی سود سرمایه گذار قدیمی ازپول سرمایه گذارجدید پرداخت میشه.درتمام حوزه ها طرح های پانزی وهرمی وجود داره ووعده سودهای قطعی وتضمینی می دهند و تور پهن می کنند مطمئن باشید اگر سود قطعی امکان پذیر بود بدون شک دولت ها وبانک ها ازاین سیستم استفاده می کردندمثلا سودهای وسوسه انگیز 60 درصدی که نامتعارف هست وبا کلماتی ازجمله تضمینی وقطعی خیلی راحت افرادرا به خودشون جذب می کنند.طرح های پانزی زیادی درحوزه کریپتو نیز درسال های گذشته درکشورهای مختلف اجراشدازجمله چین وحتی میلیارد دلاری کلاهبرداری کردند وافراد زیادی ازجاهای مختلف دنیا به اینا پول دادند پس همیشه طرح های پانزی وهرمی وجود داره وهمین الان هم نیز وجود داره وباید مواظب بود.تقریبا دوسالی هست شرکت هایی داخل ایران درحال فعالیت هستند وحتی  وارد حوزه کریپتوکارنسی نیزشده اند واین بساط پانزی وهرمی را درقالب این طرح ها دارند پیاده می کنند البته برای جامعه ایرانی این تورها رو پهن می کنند به این دلیل که یک بازار جدیدی هست ومیشه با ترفندهایی کلاهبرداری های کلانی انجام داد وهمین الان هم حتی وجود داره وخیلی آزادانه مشغول فعالیت هستند به این خاطر که نظارتی نیست البته این طرح های پانزی وهرمی نیز درقالب سرمایه گذاری خارجی (بورس وفارکس) نیز زیاد داره پیاده میشه وباید مواظب باشید. به هیچ عنوان با حرف های قلمبه سلمبه ازجمله هوش مصنوعی فریب طرح های پانزی را نخورید .به هیچ عنوان درچنین طرح هایی سرمایه گذاری نکنید زیرا  سرمایه‌های خود را از دست خواهید داد . این شرکت ها با ادعای سرمایه گذاری در بازارهای مختلفی همچون بورس آمریکا و انگلستان، نفت، طلا، فارکس و ارز دیجیتال و استفاده از هوش مصنوعی با طرح های پانزی در حال جذب سرمایه هستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا افزایش نرخ بهره بین بانکی ربطی به سقوط بورس دارد؟ این گزاره‌ها به بورس بیشتر لطمه می‌زند./ صادق الحسینی

این روزها چند تن از فعالان بورس گزاره نادرستی را تکرار می کنند که علت سقوط بورس افزایش بهره بین بانکی بوده است. این گزاره از اساس غلط و فاقد مبانی علمی و تجربی است.

چرا نرخهای بین بانکی در حال افزایش است؟

‏چون تورم انتظاری بدلیل چشم انداز پولی سازی کسری بودجه بالا رفته و مطابق فرمول فیشر نرخ بهره اسمی باید بالا برود تا نرخ بهره حقیقی به حدود صفر برسد.

از قضا برعکس چیزی که دوستان بورس میگویند بانک مرکزی (با اقدام غلط) جلوی افزایش نرخ سود (بهره اسمی) را گرفته که سبب منفی شدن نرخ بهره شده که ‏دو حالت بیشتر ندارد: یا کل نظام پولی کشور و در نتیجه کل بازارهای مالی و واقعی کشور با ورشکستگی گسترده روبرو می‌شوند یا نرخ بهره اسمی بدون توجه به دستور بانک مرکزی افزایش پیدا می‌کند. یعنی همان اتفاقی که همیشه در نظام بانکی کشور افتاده است! سرکوب نرخ رسمی و بالا رفتن نرخهای غیر رسمی نظام بانکی!

بازارها باهوشند! الان در حال پیشخور کردن افزایش نرخ بهره اسمی (رسمی یا غیررسمی بانکی) یا ورشکستگی محتوم هستند چه بخواهیم و چه نخواهیم!

دوستان بورسی که تقاضای عدم افزایش نرخ بهره را دارند در حال زدن سرنا از سر گشادش هستند. هر عدم تغییر یا حتی کاهشی در نرخ بهره به معنای تورم‌های بسیار بزرگتر در اقتصاد است که دوباره باعث می‌شود نرخ سود غیررسمی بانکی بالاتر رود (یا ورشکستگی کلی اقتصاد سریعتر اتفاق افتد) که در مجموع و به طور واقعی برای بورس بد است و باعث ریزش بیشتر ارزش واقعی دارائی‌های بورسی می‌شود.

موضوع وقتی عجیب تر میشود که بدانیم نرخ بهره غیررسمی غیر بانکی (همان چیزی که اسمش را می گذاریم نزول) در بازار تهران به حدود هفتاد و پنج درصد رسیده است!

✅ این گزاره‌های غلط رایج در میان دوستان بورسی بدلیل نگاه خرد آنها به بازار و عدم درک صحیح نسبت به کلیت اقتصاد و علم اقتصاد کلان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی