انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۵۴ مطلب با موضوع «اقتصاد پولی» ثبت شده است

پول چگونه کار می کند؟

صدف های کاوری و دلارها فقط در تخیل مشترک ما معنا دارند. ارزش آنها در ساختار شیمیایی با رنگ یا شکل نیست. به عبارت دیگر، پول یک واقعیت مادی نیست؛ بلکه یک سازه روان شناسانه است. پول از رهگذر تبدیل ماده به ذهنیت کار می کند. اما چرا پول موفق است؟ چرا هرکسی باید تمایل داشته باشد که برنج حاصل خیز را با صدف های کاوری بلااستفاده مبادله کند؟ چرا شما حاضرید همبرگرها را روی شعله برگردانده، بیمه سلامتی فروخته یا مراقب سه بچه لوس و نفرت انگیز باشید، در حالی که تمام آن چیزی که در قبال تلاش خود دریافت میکنید چند تکه کاغذ رنگی است؟

افراد زمانی که به افسانه تخیل مشترک خود اعتماد داشته باشند، متمایل به انجام چنین کارهایی هستند. اعتماد ماده خام جدیدی است که تمام انواع پول از آن ساخته می شود. زمانی که یک کشاورز ثروتمند تمام دارایی های خود را در ازای کیسه ای از صدف ها فروخت و آنها را با خود به ایالتی دیگر برد، اعتماد داشت که مردمان دیگر نیز تمایل خواهند داشت در ازای این صدف ها به او برنج و خانه و کشتزار بفروشند. به همین ترتیب، پول نظامی از اعتماد متقابل است و یک نظام اعتماد متقابل عادی نیست: پول جهانشمول ترین و کاراترین نظام اعتماد متقابلی است که تا به حال تعبیه شده است.

چیزی که این اعتماد را به وجود آورد شبکه ای پیچیده و بلندمدت از ارتباطات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بود. چرا من صدف کاوری یا سکه طلا با اسکناس دلار را باور دارم؟ زیرا همسایگان من نیز به آنها باور دارند و به دلیل اینکه من آنها را باور دارم، همسایگان من نیز آنها را باور دارند و ما همه به آنها باور داریم زیرا پادشاه ما به آنها باور داشته و در ازای مالیات آنها را از ما طلب می کند و به دلیل اینکه کشیش ما آنها را باور داشته و در ازای حقوق شرعی (معادل با یک دهم درآمد فرد) آنها را از ما مطالبه می کند. یک اسکناس دلار بردارید و با دقت به آن نگاه کنید. خواهید دید که صرفا یک تکه کاغذ رنگی است که امضای دبیر خزانه داری ایالات متحده در گوشه ای از آن قرار دارد و در گوشه دیگر آن این شعار نوشته شده است: «ما به خدا ایمان داریم.» ما دلار را در ازای أجرت خود قبول می کنیم، زیرا به خدا و دبیر خزانه داری اعتماد داریم .

 

نقش حیاتی اعتماد نشان می دهد که: چرا نظام های مالی ما اینقدر با نظام های سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیکی ما ارتباط تنگاتنگ دارند؛ چرا غالبا پیشرفت های سیاسی باعث آغاز بحران های مالی می شوند؛ و چرا بازار سهام می تواند بر اساس احساس تاجران در یک صبح خاص بالا و پایین برود؟

در ابتدا، هنگامی که اولین پول خلق شد، افراد اینگونه اعتمادی نداشتند، درنتیجه الزامی بود چیزهایی که ذاتا دارای ارزش واقعی بودند به عنوان «پول» تعریف شوند. اولین پول شناخته شده در تاریخ - پول جو سومری- مثال خوبی است. این پول تقریبا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در سومر پدیدار شد؛ در همان زمان و همان مکان و تحت همان شرایطی که نوشتن به وجود آمد. همینطور که نوشتن توسعه یافت و احتیاجات فعالیت های مدیریتی که روز به روز در حال شدت پیدا کردن بود را رفع می کرد، پول جو اختراع شد تا نیازهای فعالیت های اقتصادی که روزانه در حال شدت گرفتن بود را رفع و رجوع کند.

پول جو تنها متشکل از دانه های جو بود؛ مقداری ثابت از دانه های جو به مثابه معیاری همگانی جهت ارزیابی و تبادل تمام کالاها و خدمات دیگر. رایج ترین معیار، سیلا تقریبا معادل یک لیتر بود. کاسه های استاندارد، هر کدام با گنجایش یک سیلا، به طور عمده تولید می شدند تا زمانی که افراد نیاز به خرید یا فروش چیزی داشتند، اندازه گیری مقادیر لازم از جو به راحتی انجام شود. حقوق و مزایا نیز بر اساس سیلاهای جو تعیین و پرداخت می شد. یک کارگر مرد ماهانه شصت سیلا و یک کارگر زن سی سیلا می گرفت. یک سرکارگر می توانست چیزی بین ۱۲۰۰ و ۵۰۰۰ سیلا بگیرد. حتی گرسنه ترین سرکارگر می توانست ماهانه ۵۰۰۰ کیلوگرم جو بخورد، اما او می توانست از سیلاهای خورده نشده استفاده و انواع کالاهای دیگر مانند روغن و برو برده و چیزهای خوردنی دیگر به غیر از جو را خریداری کند.

اگرچه جودارای ارزش ذاتی است، اما اقناع مردم برای استفاده از آن به جای هر کالای دیگری به عنوان پول کار ساده ای نبود. به منظور درک دلیل این امر به این موضوع فکر کنید که اگر شما کیسه ای پر از جو را به مرکز خرید محل خود ببرید و سعی کنید با آن پیراهن یا پیتزا بخرید، چه اتفاقی می افتد. فروشندگان احتمالا بخش امنیتی را صدا می زنند. با این حال، ایجاد اعتماد نسبت به جو به مثابه اولین نوع از پول تقریبا راحت تر بود زیرا جو ذاتا دارای یک ارزش بیولوژیک است. انسان ها می توانند آن را بخورند. از سوی دیگر، اندوختن و حمل ونقل جو دشوار بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

عملیات بازار باز به زبان ساده /مجتبی کریم آقایی

اجرای عملیات بازار باز، رابطه بانک با بانک مرکزی را نظام‌مند کرده و هرگونه تغییر در سطح بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی را منوط به ارائه وثایق به بانک مرکزی خواهد کرد و بانک مرکزی متناسب با سیاست‌های پولی و اهداف تورمی خود اقدام به خرید، عدم خرید و یا فروش اوراق خواهد کرد.

به عنوان مثال فرض می‌کنیم بانک مرکزی نرخ تورم را برای سال جاری 22 درصد و دامنه نرخ سود بین بانکی را 10 تا 22 درصد قرار داده است اما نرخ سود در بازار بین بانکی بین بانکی به سطح 22 درصد و یا بیشتر از آن رسیده است. در این شرایط بانک مرکزی برای کاهش نرخ سود بانکی و قرار گرفتن آن در دامنه تعیین شده، اوراق مالی دولت نزد بانک‌ها را خریداری می‌کند. با خرید این اوراق حجم نقدینگی در بازار بین بانکی افزایش و نرخ سود در این بازار کاهش می‌یابد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چقدر پول در بانک‌هاست؟

طی یکسال گذشته پایه پولی ۲۸ درصد و میزان سپرده‌های مردم در بانک‌ها ۷ درصد افزایش یافته‌است. این درحالی است که نرخ بهره‌ّبانکی کاهش پیدا کرده‌است. آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد:« مانده سپرده‌های بخش غیردولتی نزد بانک‌ها و موسسات اعتباری غیر بانکی به ۱۹۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است که نسبت به سال گذشته ۲۵.۱ درصد افزایش داشته است.

حجم سپرده‌های بخش غیردولتی نزد بانک‌ها و موسسات اعتباری غیر بانکی در خرداد ماه سال گذشته ۱۵۴۲ هزار میلیارد تومان بوده و در پایان سال گذشته نیز به ۱۸۲۸ هزار میلیارد تومان رسید. این آمار حاکی از رشد ۵.۶ درصدی سپرده‌های بانکی غیردولتی نسبت به پایان سال گذشته است. بر اساس این آمار از مجموع ۱۹۳۰ هزار میلیارد تومان سپرده‌های بخش غیردولتی نزد بانک‌ها، ۲۶۰ میلیارد تومان سپرده‌های دیداری، ۱۵۳۰ میلیارد تومان سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، ۱۰۵ میلیارد تومان سپرده قرض‌الحسنه و ۳۳ میلیارد تومان مربوط به سایر سپرده‌ها بوده است

این اطلاعات نشان می‌دهد اصلی‌ترین بخش از منابع مالی شهروندان در بانک‌ها ذخیره سرمایه‌گذاری شده‌است. ریزش شاخص بورس طی یک هفته گذشته و افزایش گمانه‌ها در مورد عقب‌گرد بازار سرمایه هم موجب می‌َشود تا انگیز‌ها برای ذخیره منابع در بانک‌ها به نسبت دیگر بازارهای مالی شدت پیدا کند. این درحالی است که پیش‌بینی می‌َشد با کاهش نرخ سود بانکی،‌وضعیت سرمایه‌گذاری در بانک‌ها به نسبت گذشته تغییر پیدا کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

ساختار ترازنامه بانکهای مرکزی

 

بزودی ارز دیجیتال بانک مرکزی یکی از اجزای سمت بدهی ترازنامه خواهد بود

اما اوراق قرضه دولتی در سوی دارایی های ترازنامه بانک مرکزی قرار می گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مشکلات عملیاتی بازار باز در بانک مرکزی/ محمد حسین ادیب

 

تعریف عملیات بازار باز : دولت بخشی از بدهی خود به بانکها را تبدیل به اوراق بدهی کند و بانک مرکزی این اوراق را خریداری کند .

این درست ترین اقدامی است که در این تاریخ باید انجام شود .

اما دولت چقدر به بانکها بدهکار است ؟

در مورد بدهی دولت به شبکه بانکی ، ملاک سازمان حسابرسی است ، بانکها در خصوص طلب خود از دولت سود محاسبه می کنند و این مورد پذیرش سازمان حسابرسی نیست ، سازمان حسابرسی تا پایان سال ۹۶ بدهی دولت را ۸۵ هزار میلیارد تومان قطعیت داده است و همین باید ملاک باشد . اختلاف بین رقم سازمان حسابرسی با بانکها سود و جریمه دیرکرد است که بانکها حساب می کنند و سازمان حسابرسی وفق قانون نمی پذیرد . بانکها آرزو های خود را به جای طلب از دولت می آورند .

بانکها طلب خود از دولت را در اسفند ۹۶ بالغ بر ۲۰۲ هزار میلیارد تومان اعلام می کنند که  رقم صحیح ۸۵ هزار میلیارد تومان است .

بانکها در آذر ۹۸ نیز طلب خود از دولت را ۲۷۰ هزار میلیارد تومان اعلام می کنند که این هم واقعی نیست به بدهی دولت سود و جریمه دیرکرد تعلق نمی گیرد .

بانکها خوب است نه خودشان را گول بزنند و نه مردم را ، بانکها طلب خود از دولت را چهار برابر حساب کردن تا صورت های مالی را مطلوب نشان دهند ،  حسابسازی است .

صورت های مالی بانکها باید  بر اساس طلب واقعی از دولت دیده شود .

 

در خصوص طلب بانک مسکن از دولت هم جای بحث هست ، حسابرسی شده دولت ۲۷ هزار میلیارد تومان به بانک مسکن تا اسفند ۹۶ بدهکار بود .

بانک مسکن بابت مسکن مهر به بانک مرکزی بدهکار است دولت هم بابت پذیرفته بخشی از تسهیلات بانک مسکن در گذشته ، با بهره کمتر پرداخت شود و دولت اختلاف آن را بپردازد ، بهتر است این دو نوع بدهی با یک مصوبه مجلس با هم تهاتر شود .نه خانی آمده و نه خانی رفته .

احمدی نژاد در ماه آخر ریاست جمهوری قصد داشت تا این نوع بدهی ها را با هم تهاتر کند که اقدام درستی بود اما از این حرف درست ، یک سری ایراد درست گرفته شد و با رای دادگاه انجام نشد ، ایراد هایی که گرفته شد درست بود ولی این حرف های درست یک سری نتایج نادرست داشت که دیده نشد .

نهایتا بدهی دولت به بانک مسکن شوخی است و نه بیشتر از این و بدهی دولت به بانکهای بورسی کاملا جدی است و باید پرداخت شود .

بدهی دولت به بانکها تا پایان سال ۹۶ منهای بانک مسکن ، ۵۸ هزار میلیارد تومان است .

بخشی از این بدهی با مصوبات بودجه ٩٧ و ٩٨  تهاتر شد که باید از رقم ۵٨ هزار میلیارد تومان اسفند ٩۶ کسر شود و رقم دقیق  مبلغ باقی مانده را سازمان حسابرسی باید اعلام کند .

انتشار اوراق بدهی معادل این میزان بدهی ( کمتر از ۵۸ هزار میلیارد تومان ) گره گشاست .

از قول مقامات بانک مرکزی نقل شده که دولت نپذیرفته به جای بدهی قبلی خود به بانکها اوراق منتشر کند .

وقتی بانک مرکزی ۵۸ هزار میلیارد تومان بدهی را ۲۷۰ هزار میلیارد تومان تقویم می کند پاسخ دولت نیز منفی است ، چنین خواسته ای چنین جوابی هم دارد.

راه حل کشور در شرایط فعلی ، استقراض دولت است اما بدهی دولت را چهار برابر نشان دادن اولا برای دولتی که می خواهد استقراض کند شرایط اقلیمی و روانی مناسبی ایجاد نمی کند و ثانیا یا پرداخت طلب بانکها از محل عملیات باز ، دست بانکها بازتر میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

نرخ سود بین بانکی چیست؟/🏻تجارت نیوز

 

بانک‌ها در پایان دوره مالی کوتاه مدت (روزانه یا هفتگی) با مازاد یا کسری نقدینگی مواجه می‌شوند که باید آن را به تعادل برسانند.

اگر بانکی با کسری نقدینگی مواجه شود باید با استقراض یا وام گرفتن در صدد جبران آن برآید، از سوی دیگر برای به تعادل رساندن مازاد نقدینگی خود نیز باید اقدام به عرضه آن کنند.

بانک‌ها برای اینکه برای حل این مشکل به بانک مرکزی متوسل نشوند بازاری را به نام بازار بین‌ بانکی تشکیل داده که در آن اقدام به عرضه و تقاضای نقدینگی آن هم به صورت وام می‌کنند.

بنابراین در بازار بین بانکی، انتقال نقدینگی از موسسات مالی دارای مازاد به موسسات مالی دارای کسری وجوه است.

عمده وام‌های بین بانکی دارای سررسید یک هفته و کمتر بوده و اکثرا وام‌های یک شبه بر مبنای یک نرخ سودی است که به آن نرخ سود بین بانکی می‌گویند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

وام از صندوق بین المللی پول مفید است یا مضر؟ / محمدرضا منجذب

🔹صندوق بین‌المللی پول و نهادهای بین‌المللی مشابه آن، به‌طور معمول منابع خود را از حق عضویت کشورهای عضو تأمین می‌کنند و با توجه به شرایط یا درخواست کشور متقاضی، نسبت به پرداخت وام و کمک‌های مالی اقدام می‌کنند. ایران نیز از اعضای برخی از این سازمان‌ها و نهادها مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و بانک توسعه اسلامی است. ایران با وجود عضویت در این سازمان‌ها و نهادها، حداقل در سال‌های اخیر، از گزینه استقراض استفاده نکرده است. البته این نوع استقراض‌ها، مزایا و معایبی برای کشور به همراه دارند.

 

مزایا:

با توجه به بی‌بهره بودن وام‌های اعطایی صندوق بین‌المللی پول، از این امکان استفاده کرد. در این خصوص، دو مزیت برای اقتصاد ایران به ارمغان خواهد آمد. یکی اینکه دولت می‌تواند از منابع کم‌بهره این نهاد استفاده کند، تا بتواند ریسک‌های کسری بودجه را کاهش دهد، نکته دوم این است که در صورت بالفعل شدن این موضوع نظارت صندوق بین‌المللی پول بر اقتصاد کشور و اصلاحات، شکل جدی‌تری به خود خواهد گرفت و یک چارچوب مشخص برای حرکت اقتصاد تعیین خواهد شد.  بانک مرکزی می‌تواند از این شیوه، برای اصلاحات در بانک‌های داخلی استفاده کند و اعطای خطوط اعتباری را منوط به اصلاح شاخص‌های بانکی بر اساس استانداردهای بین‌المللی کند.

 ♦صندوق بین‌المللی پول یک فرآیند اصلاحی را از ما درخواست می‌کند و این یک گزینه برای اقتصاد کشور ماست که در آن تعادل اقتصادی به سمتی است که بوروکراسی تابع اصلاحات اقتصادی نیست، در نتیجه اگر تصمیم سیاستگذار بر این نهاده شود که قصد اصلاحات را داشته باشد و بعد با مقاومت بوروکراسی اداری در مقابل اصلاحات مواجه شود، می‌تواند از این عامل خارجی استفاده و دستگاه‌ها را به سمتی هدایت کند که مجبور به انجام اصلاحات باشند.

 

معایب:

 ♦صندوق بین‌المللی پول خواستار  یک بازنگری اساسی در ترازنامه بانک‌ها بر اساس معیارها و استانداردهای بین‌المللی است. به نظر می‌رسد کاری که بانک مرکزی در این خصوص انجام می‌دهد و فشاری که بر بانک‌ها قرار میدهد، برای اینکه در روند بازنگری در سودهای موهومی و توزیع آن بر سهامداران، بازبینی اساسی صورت گیرد، یک گام مهم است

اگرچه برخی معتقدند این وضعیت می‌تواند وضعیت بورس را نسبت به گذشته بدتر کند، اما اگر با شرایط کنونی بانک‌ها، قصد داشته باشیم سودی را که در اصل وجود ندارد، توزیع کنیم در نهایت واقعیت بر اقتصاد کشور آوار خواهد شد.

همچنین سیاست‌های تعدیل ساختاری صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی از طریق ملزم‌کردن کشورها به قطع هزینه‌های آموزش، بهداشت و درمان، حذف یارانه‌های غذا و حمل‌ونقل، بی‌ارزش کردن پول ملی برای ارزان‌تر شدن صادرات، خصوصی‌سازی دارایی‌های ملی و فریزکردن دستمزدها برای بازپرداخت بدهی‌های کشورهای وام‌گیرنده حصول اطمینان می‌کنند. چنین اقداماتی که به‌عنوان سفت‌کردن کمربندها شناخته شده است، فقر را افزایش و توانایی کشورها را برای توسعه اقتصادهای داخلی نیرومند کاهش می دهد.

نتیجه: در اقتصاد هر انتخابی هزینه ای دارد. در شرایط کنونی تحریم ها و محدودیت درآمدهای ارزی وام از صندوق می تواند فرصتی مناسب برای استفاده از آن در جهت تحدید ویروس کرونا در کشور و یک گشایش ارزی کوتاه مدت تلقی گردد، بشرطی که بطرزی هوشمندانه شرایط صندوق را تعدیل نماییم تا بتوان از ضررهای پیش گفته کاهش داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

بانک مرکزی از چه راه‌هایی می‌تواند جلوی رشد نقدینگی را بگیرد؟

نرخ رشد نقدینگی نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته افزایش بیشتری را نشان می‌دهد که دلیل آن به احتمال زیاد، افزایش بدهی‌های دولت به بانک مرکزی است و با توجه به اینکه درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرده نمی‌دانم تا چه اندازه می‌شود افزایش نرخ رشد نقدینگی را به نسبت خرید ارز نسبت داد.

🔹اگر دلیل این موضوع افزایش دارایی ارزی بانک مرکزی باشد، ساده‌تر این مشکل حل می‌شود. به این صورت که بانک مرکزی می‌تواند با فروش دارایی ارزی این حجم پولی را که در اقتصاد بوجود آمده را کم کند. این امکان باید برای بانک مرکزی وجود داشته باشد تا در سه ماهه پایانی سال با انجام عملیات استریلیزه کردن حجم نقدینگی را حداقل به اندازه‌ای که در سال‌های قبل بوده کاهش دهد، وگرنه این حجم بالای نقدینگی آثار تورمی بیشتری نسبت به سال‌های گذشته خواهد داشت.

🔹اگر بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش پیدا کرده باشد، کاری سختی است به این دلیل که برای خنثی کردن افزایش نقدینگی باید دولت بدهی‌هایش را به بانک مرکزی پس بدهد که این دشوار است و شدنی نیست. اگر طبق گفته رئیس کل بانک این افزایش نرخ رشد نقدینگی به دلیل دارایی ارزی بانک مرکزی باشد مشکل قابل حل است و بانک مرکزی می‌تواند با فروش ارز هم نرخ ارز را پایین آورد و هم اینکه بخشی از نقدینگی را از بین ببرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تمدن روم را تورم و مداخله گرایی، ویران کرد

 

نظریات اشپنگلر و توینبی را هم که کنار بگذاریم، نمونه مشهوری برای مقایسه کردن داریم: مقایسه زوال تمدنها. قطعا این درست است که امپراتوری روم در سده دوم میلادی تمدنی شکوفان به بار آورده بود که در آن بخش هایی از اروپا و آسیا و آفریقا که این امپراتوری حکم میراند، تمدنی بسیار والا شمرده می شد. امپراتوری روم، تمدن اقتصادی بسیار بلندمرتبه ای هم داشت که بر شالوده اشکالی از تقسیم کار بنا شده بود. آن اقتصاد، در قیاس با اوضاع کنونی ما، ابتدایی بود، اما قطعا پدیده ای در خور اعتنا بود. تقسیم کار در امپراتوری روم به چنان پایه ای رسید که تا پیش از بر آمدن سرمایه داری بی همتا بود. اما این هم درست است که امپراتوری روم، خاصه در سده سوم میلادی، از هم گسیخت. این از هم گسیختگی، توانی برای مقاومت رومی ها در برابر تهاجم به سرزمینشان باقی نگذاشت. این تهاجم، از تهاجم های قبلی که رومیان در سده های پیشین به کرات دفع کرده بودند، هولناکتر نبود، اما به خاطر آنچه درون امپراتوری روم رخ داده بود، این بار دیگر نتوانستند ایستادگی کنند.

چه شده بود؟ مشکل از کجا بود؟ چه عاملی موجب فروپاشی امپراتوری بزرگی شد که از همه جهات به چنان سطحی از تمدن رسیده بود که تا پیش از قرن هجدهم همتا نداشت؟ آن چیزی که موجب فروپاشی این تمدن باستانی شد، چیزی ساده و تقریبا مانند همین خطراتی بود که تمدن امروز را تهدید می کند: از طرفی مداخله گرایی و از طرفی دیگر تورم. مداخله گرایی امپراتوری روم بدین شکل بود که این امپراتوری با پیروی از سیاستگذاری یونانیها، سیاست کنترل قیمت ها را پیشه کرد. کنترل قیمت ها شدید نبود و عملا پیامدی هم نداشت؛ زیرا قیمت هایی که دولت مقرر می کرد، پایین تر از قیمت های بازار نبود.

اما، در قرن سوم که تورم آغاز شد، رومیهای بینوا هنوز فاقد تکنیک های تورم ساز بودند که ما امروزه در اختیار داریم. آنها نمی توانستند پول چاپ کنند و ناگزیر بودند از مکانیسم کاهش عیار سکه استفاده کنند که نسبت به روش های تورم زایی امروز، که به راحتی با چاپ پول ارزش آن را زایل می کنند، روشی ابتدایی بود. اما همان روش ابتدایی هم برای به بار آوردن نتایجی مانند نتایج کنترل قیمت ها، کفایت می کرد؛ زیرا قیمت هایی که دولت به آن تن داده بود، با این ارزش زدایی از پول، عملا کمتر از آن قیمتی بود که تورم برای کالاهای گوناگون ایجاد کرده بود. پیامد چنین وضعی طبیعتا این بود که عرضه مواد غذایی در شهرها کاهش یافت و شهرنشینان ناگزیر به بازگشت به روستاها و زندگی زراعی شدند. رومیها اصلا نفهمیدند چه رخدادی در راه است. توانایی فکری تحلیل مسائل تقسیم کار و تاثیرات تورم بر قیمت های بازار را نداشتند. آن تورم پولی، یعنی کاهش عیار پول چیز بدی بود که البته به خوبی می دانستند.

نتیجه این شد که امپراتوران روم قوانینی برای جلوگیری از مهاجرت شهرنشینان به روستاها تصویب کردند، اما این قوانین کارا نبودند. هیچ قانونی نمی توانست شهرنشینانی را که از گرسنگی می مردند از ترک شهر و رفتن به روستاها باز دارد. شهرنشینان توان کار در صنایع و فعالیت های فنی را از دست داده بودند. بازارها از بین رفتند و دیگر کسی نمی توانست چیزی بخرد. و بدین ترتیب بود که از قرن سوم به بعد، شهرهای امپراتوری روم به زوال گراییدند و تقسیم کار، کارآمدی قبلی اش را از دست داد و سرانجام نظام فئودالی خانوارهای خودکفا، که بعدها با عنوان «ویلا» وارد نظامهای حقوقی شد، سربر آورد.

بنابراین اگر کسی وضع امروز ما را همسنگ وضع امپراتوری روم بداند و بگوید «به همان راه افتاده ایم»، این حرفش تا حدودی مستدل است. گوینده چنین سخنی میتواند شواهدی برای این همانندی بیابد. اما وضع امروز ما با وضع امپراتوری روم تفاوت های بزرگی هم دارد. این تفاوت ها مربوط به ساختار سیاسی حاکم بر نیمه دوم قرن سوم میلادی نیست. آن زمان، به طور میانگین، هر سه سال یک امپراتور ترور می شد و همان کسی که امپراتور را میکشت یا مسبب مرگش بود، جانشینش میشد و تقریبا سه سال بعد همین بلا به سر امپراتور جدید می آمد. دیوکلتیانوس پس از آنکه در سال ۲۸۴ امپراتور شد، تا مدتی کوشید مانع زوال امپراتوری روم شود اما نتوانست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تورم محاسبهٔ پولی را نابود میکند/ لودویگ فون میزس

هدف از کنش بهتر کردنِ اوضاع و جایگزین کردنِ وضعیتِ موجود با وضعیتی بهتر است. اگر تغییر منجر به ارزشِ مثبتی شود، آن را «سود» می‌نامیم و اگر ارزشِ آن تغییر منفی باشد، آن را «زیان» می‌گوییم. این ارزش کاملاً ذهنی است و نمی‌توان آن را اندازه‌گیری کرد. شما تنها می‌توانید در خصوصِ بیشتر بودن یا کمتر بودنِ آن سخن بگویید.

این ارزش تنها زمانی قابلِ سنجش است که اشیاء در بازار در برابرِ یک پولِ واحد موردِ مبادله قرار گیرند. اما این کنش به خودیِ خود حائزِ هیچ گونه ارزشِ ریاضیاتی نیست. اما احتمالاً خواهید گفت که این سخن با تجربه‌یِ هر روزه‌یِ شما موافقت ندارد. بلی، اما علتِ آن این است که محیطِ اجتماعیِ ما تا زمانی که امکانِ مبادله‌یِ اشیاء را در ازایِ یک ابزارِ مشترک به نامِ پول فراهم می‌‌آورد، انجامِ محاسباتِ کمّی را امکان‌پذیر می‌سازد.

هنگامی که اشیاء در برابرِ پول معاوضه می‌شوند، استفاده از اصطلاحاتِ پولی برایِ محاسباتِ اقتصادی امکان‌پذیر است، اما این امکان مشروط به تحققِ سه شرطِ زیر است:

1نه تنها مالکیتِ تولیدات باید خصوصی باشد، بلکه مالکیتِ ابزارِ تولید نیز باید چنین باشد [در سوسیالیسم مالکیت ابزار تولید دولتی (جمعی) است]

2باید تقسیمِ کار وجود داشته باشد؛ به این معنا که محصولاتی برایِ نیازِ دیگران تولید شود؛

3باید مبادله‌یِ غیرِمستقیم در ازایِ یک پولِ مشترک برقرار باشد.

اگر این سه شرط برقرار باشد، رویِ هم رفته می‌توان ارزش‌هایِ کمّی را، البته نه به دقتِ کامل، به دست آورد.

این اندازه‌گیری‌ها دقیق نیستند، چرا که به آن چه که در دیروز و در گذشته اتفاق افتاده است، ارتباط دارند. صورت‌هایِ مالی ممکن است ظاهرِ دقیقی داشته باشند، اما حتی ارزشِ پولیِ یک موجودی به ارزشِ «خیلی دلار» ارزشِ ذهنیِ انتظاراتِ آینده است؛ ارزشِ تجهیزات و دیگر دارایی‌ها نیز ذهنی است.

مشکلِ واقعیِ تورّم این است که تورّم سببِ ابطالِ این محاسبات شده و از این رهگذر مشکلاتِ ناگواری را به بار خواهد آورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی