انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

⁉️چرا بخش خصوصی نگران کسری بودجه دولت است؟

💢این روزها می‌توانید موارد بسیاری از ابراز نگرانی فعالان بخش خصوصی را در مورد کسری بودجه دولت، چه در رسانه‌ها و چه در شبکه‌های اجتماعی ببنید. به راستی اگر کسری بودجه دولت، کسری بودجه «دولت» است؛ چرا باید فعالان بخش خصوصی نگران آن باشند؟

💢دولت مانند هر شخص یا هر بنگاهی، زمانی که با کسری بودجه مواجه می‌شود؛ سه راه برای مدیریت این موقعیت در پیش رو دارد:

1️⃣راه اول کاستن از هزینه‌ها. یکی از متداول‌ترین روش‌های مورد استفاده برای مدیریت کسری بودجه دولت کاستن از هزینه‌هاست. همان چیزی‌که در ادبیات ژورنالیستی این حوزه به ریاضت اقتصادی تعبیر می‌شود و در آن دولت‌ها با کاستن از سطح خدمات اجتماعی و کندکردن روند تولید برخی کالاهای عمومی، در هزینه‌های خود صرفه‌جویی می‌کنند. صرفه‌جویی در هزینه‌های دولت، موجب کاهش سطح تقاضای کل و حرکت نظام اقتصادی کشور به سمت رکود می‌شود.

2️⃣راه دوم افزایش درآمدها. صرف‌نظر از موقعیت‌ها و موارد خاص، افزایش قابل‌توجه و سریع درآمدهای دولت جز با وضع مالیات و عوارض و حقوق دولتی جدید ممکن نیست که در واقع به معنای انتقال مستقیم بخشی از هزینه‌های دولت به تولیدکنندگان، تجار یا مصرف‌کنندگان است.

💢اثرات این روش بسته کاملا وابسته به الگوی اجرای آن است. در ایران، با توجه به کوچک و ضعیف بودن بخش رسمی و فربه و قدرتمند بودن بخش غیررسمی، سیاست‌های مالیاتی سختگیرانه‌تر صرفا موجب از کارافتادن بخش رسمی اقتصاد به‌ویژه تولید و رونق بخش‌های غیررسمی و ناسالم خواهد شد؛ مگر اینکه نظام مالیات‌ستانی با اصلاحات اساسی، افزایش درآمد را تنها در چارچوب افزایش شفافیت و با التزام به مالیات‌ستانی منصفانه از همگان تعقیب کند؛ که چشم‌انداز دیدن چنین رفتاری از دولت، در حال‌حاضر بسیار بعید و دور از ذهن است.

3️⃣راه سوم استقراض. این راه بنابه تجربه بیشتر از هر دو راه دیگر مورد علاقه دولت‌ها در ایران بوده و هست. نفس استقراض البته بلااشکال است و هرکسی در طول فعالیت حرفه‌ای یا بحران‌های مالی زندگی، ممکن است برای متوازن ساختن موقت تراز خود از آن استفاده کند.

💢مشکل از آنجا آغاز می‌شود که دولت قرض می‌گیرد بدون اینکه برنامه مدونی برای افزایش درازمدت و پایدار درآمدها از طریق ایجاد رشد اقتصادی پایدار یا کاهش درازمدت و پایدار درآمد از طریق بهره‌وری داشته باشد.

💢به بیان ساده‌تر و صریح‌تر، دولت قرض می‌گیرد بدون اینکه برنامه‌ای برای عودت آنچه قرض گرفته داشته باشد. این مساله به صورت‌های مختلفی در نظام اقتصادی کشور به گردش در می‌آیند و عاقبت در ترازنامه بانک‌ها رسوب می‌کنند. درست مانند کلستزول بدنی که در شکل‌های مختلف وارد بدن می‌شود و در نهایت در رگ‌ها رسوب و آنها را مسدود می‌کند.

💢دولت و بانک‌مرکزی در این شرایط برای جلوگیری از انسداد در سیستم پولی کشور، که حکم دستگاه گردش خون برای بدن را دارد؛ ناچار می‌شوند در برابر بدهی‌های روزافزون نظام بانکی به بانک‌مرکزی سکوت و مسامحه پیشه کنند؛ یا بدتر از آن مانند وضعیت صندوق‌های غیرمجاز، مستقیما، پاسخگویی به طلبکاران نظام بانکی و موسسات مالی را برعهده بگیرند.این یعنی افزایش غیرتعادلی و کنترل نشده حجم پول کشور و بروز تورم لگام گسیخته.

💢مشکل بروز تورم لگام گسیخته فقط افزایش سطح عمومی هزینه‌ها نیست. مشکل اصلی در بروز ابرتورم، تمرکز بازار بر جنگ‌های قیمتی و بازی‌های جمع صفر، به جای بازی‌های جمع مثبت و فعالیت‌های مولد است.

💢در واقع مشکل اصلی تورم لگام گسیخته، نه افزایش سطح عمومی هزینه‌ها، بلکه افزایش هزینه فرصت سرمایه‌گذاری‌های مولد، درازمدت و نوآورانه است. چیزی که موجب کاهش درازمدت بهره‌وری کل و متوقف شدن رشد پایدار اقتصادی می‌شود و نهایتا اقتصاد کشور را به زانو در می‌آورد.

💢کوتاه سخن اینکه، گرچه کسری بودجه دولت به هر حال برای نظام اقتصادی و فعالان بخش خصوصی مشکلاتی ایجاد می‌کند؛ اما آنچه امروز بخش خصوصی نگران آن است، نه اصل کسری بودجه، بلکه رفتار دولت در مدیریت کسری بودجه و تاثیر این رفتار بر رشد بلندمدت اقتصادی کشور است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

نگران فردا مباش

دکتر نیستم...

اما برایت 10دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم،

تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست،

اما دیوانگى قشنگ تر است..

برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم،

تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد..

به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،هرکجا که هستى،

یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...

دکتر نیستم،

اما به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم که شاد باشى!

خورشید،

هر روز صبح،

بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!

هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش.

سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر.

فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست!

"مقصد" لذت بردن از قدمهاییست، که برمى داریم!

چایت را بنوش!

نگران فردا مباش،

از گندم زار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

**پیشبینی از وضعیت اقتصاد ایران **

با توجه به رصد بازار به نظر می آید انتظارات تورمی دوباره در اقتصاد در حال شکل گیری است! افزایش خزنده نرخ دلار در بازار و ظهور خریداران پرقدرت در بازار فولاد از نشانه های این انتظارات است. سابقه نشان داده که همیشه بازار فولاد ، میلگرد و مقاطع فولادی به عنوان یک بازار پیشران ، انتظارات تورمی را در خود به نمایش گذارده است. برخی اصلاحات احتمالی بودجه سال ۹۹ را در شکل گیری تورم موثر می دانند ، طیفی روشن بودن موتور نقدینگی را و برخی استمرار کسری بودجه دولت را از جمله دلایل این انتظارات می دانند. نکته اساسی رابطه یک به یک میان تورم و بازار سهام است. در واقع همیشه بازار سهام رشد مثبت  نسبت به تورم داشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مبادله و تجارت، تقسیم کار

آدام اسمیت، بنیانگذار علم اقتصاد نوین، آنجا که از تقسیم کار و محاسن آن سخن می‌گوید بلافاصله بر این موضوع تاکید می‌ورزد که تقسیم کار، محصول تجارت و بازار است و گستردگی آن تابعی است از وسعت بازارها. بدون مبادله و تجارت، تقسیم کار و تخصصی شدن تولید محدود می‌شود و بدون تعریف و تضمین حقوق مالکیت فردی، توسعه مبادله و تجارت غیرقابل تصور است. از اینرو می‌توان گفت که مهمترین نهاد تشکیل دهنده جامعه مدرن و موتور محرک آن مالکیت فردی است. جوامعی که در فراگرد تاریخی خود توانسته‌اند این نهاد را تقویت کنند به شکوفایی و قدرت اقتصادی دست یافته‌اند و آنها که این نهاد را به هر دلیلی سرکوب کرده‌اند به فقر اقتصادی گرفتار آمده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

سی ویژگی که عموماً از تحولات ۴۵ سال اخیر آموخته ایم/دکتر محمود سریع القلم

1. تخصص در حکمرانی، پیچیده ­ترین تخصص ­هاست؛

2. مهم ترین وجه حکمرانی، شناختِ ظرف و دینامیک جهانی است؛

3. شناخت این ظرف به نظر می ­رسد سه پیش ­نیاز دارد: مطالعۀ وسیعِ متون اجتماعی،سیاسی واقتصادی، تسلط به زبان انگلیسی و فهم ریاضی گونه و واقعی ظرفیتهایِ داخلی؛

4. خیلی نفت و گاز صادر نکنیم بلکه از آنها برای صنعتی شدن و تولید/صادرات کالا استفاده کنیم؛

5. هر فردی فقط باید یک شغل داشته باشد؛

6. سیاست یعنی به فکر آینده باشیم: از گذشته فقط باید درس گرفت؛

7. خاورمیانه ­ای­ ها خیلی با ما تفاهم و تجانس ندارند؛

8. کشور در حال توسعه ­ای که نرخ رشد زیر سه درصد داشته باشد، از زندگی معقول محروم است؛

9. خارج از مدارهای دولتی، ثروتمند شویم؛

10. مؤثرترین روش نفوذ در کشورهای دیگر، ورود در بازارهای آنهاست؛

11. جامعه ­ای به شدت متکثر هستیم، تا می­ توانیم برای یکدیگر جا باز کنیم؛

12. تحقیر دیگران مجانی نیست؛

13. نیاز عجیب خود را برای "خودنمایی" کم کنیم؛

14. خود را مرکز ثقل قلمداد کردن، ناشی از مطالعه نکردن است؛

15. مفهوم "ثبات اقتصادی" و ملزومات آن را کانون حکمرانی بدانیم؛

16. بدون همکاری شهروندان، کشوری ساخته نمی ­شود؛

17. مدارهای بردباری خود را وسیع ترکنیم تا میلیون­ ها نفر مهاجرت نکنند؛

17. هیچ فضیلتی بالاتر از داشتن "یک شخصیت" نیست؛

19. مهم ترین دو موضوع برای مبارزه درحدِّ فردی: غرور و عصبانیت؛

20. بگذاریم رسانه­ ها و خبرنگاران با قلمِ مسؤولانه، مانع از تکرار اشتباهات مجریان شوند؛

21. اگر یک مدیر بیش از هشت سال در یک پروژه بماند، کارآمدی خود را از دست می ­دهد؛

22. درگیری با قدرت ­های بزرگ خیلی هزینه دارد: ۱۳۲۰، ۱۳۳۰، ۱۳۵۵، ۱۳۵۹، ۱۳۹۰ ؛

23. زندگی فقط قدرت نیست بلکه مملو از زیبایی ­های هنری، طبیعت و همزیستی است؛

24. طبیعت، به شدت دروغگو را مجازات می­ کند؛

25. قابل اتکاءترین روش برای مبارزه با فساد مالی: قدرتمند کردن قوۀ مقننه؛

26. خیلی حرفهایمان را عوض نکنیم: اخلاق یعنی وفای به عهد؛

27. با مطالعه و خودشناسی به مبارزه با غرور و خودبزرگ پنداری برویم؛

28. از باغبانی به همان اندازه لذت ببریم که از وزارت؛

29. مراقبت از محیط زیست را یک اصل در زندگی بدانیم؛

30. گنجینۀ گرانقدری به نام تجربۀ بشری وجود دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

صعود تاریخی شاخص تولید صنعتی آمریکا

 

🌀 شاخص تولید صنعتی آمریکا Industrial Production Index در نه ماهه سال ۲۰۱۹ میلادی به بالاترین میزان تاریخی خود صعود کرد.

شاخص تولید صنعتی آمریکا که در نتیجه بحران مالی آمریکا، در نیمه سال ۲۰۰۹ میلادی به میزان ۱۷ درصد سقوط کرده بود، نسبت به این زمان، در نیمه اول سال ۲۰۱۹ میلادی به میزان ۲۶ درصد رشد پیدا کرد.

🌀 اقتصاد آمریکا بنا به دلایل ساختاری زیر دچار بحران های اقتصادی جدی نخواهد شد.

🔸  ۱قدرت بالای جذب، نگهداری و بکارگیری استعدادهای علوم و مهندسی از همه جهان

🔸  ۲ اقتصاد دانش بنیان و نوآوری-محور

🔸  ۳وجود منابع طبیعی متنوع اعم از نفت، گاز، آب و معدنی و وسعت سرزمینی و ترکیب جمعیتی

 🔸  ۴ تمرکز بازارهای مالی جهانی

۵  تمرکز ثروت و جذب سرمایه های جهانی

🌀 و دلایل مقطعی تقویت اقتصاد آمریکا عبارتند از:

🔸 ۱جایگزینی نفت آمریکا به جای ایران در بازارهای جهانی و در نتیجه تراز تجاری مثبت انرژی

🔸 ۲ خروج از سیاست های نئولیبرال اقتصاد آزاد جهانی و اعمال کنترل و محدودیت بر روی واردات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آزادسازی یعنی چه؟

 

به درستی گفته می شود آزادسازی اقتصاد مقدم بر خصوصی سازی است، اما آزادسازی یعنی چه؟

۱. دولت کوچک شود تا هزینه های بالای آن تخصیص منابع را در اقتصاد مخدوش نکند.

۲. سیستم حقوقی و قانونی مناسب برای حفظ حقوق مالکیت و رفع تعارض ها حاکم شود.

۳. سیاست پولی (دستکاری قدرت خرید) با ملاحظات سیاسی تدوین نشود و دولت جیب مردم را به صورت پنهان نزند و ثروت آنها را از بین نبرد.

۴. تجارت و بازرگانی بین المللی و تحرک منابع اقتصادی بدون محدودیت "جدی" بین کشورها انجام گیرد.

۵. دولت در بازار کالا، اعتبار و نیروی کار فضولی نکند و با مقررات محدودکننده جلوی عمل عرضه و تقاضا را نگیرد.

خصوصی سازی احتمالا فقط در مولفه اول، اندازه دولت، اثر جدی دارد. در چنین شرایطی اگر کسی اقتصاد ایران را نئولیبرال (یعنی اقتصادی که نیروهای بازار در آن عمل می کنند و عرضه و تقاضا منابع را تخصیص می دهد) بنامد، شاید فقط باید به او لبخند زد. والله اعلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تجارت /موسی غنی‌نژاد

علم اقتصاد، در واقع علم تجارت است و برخلاف آنچه اغلب تصور می‌شود علم تولید صرف نیست. اقتصاد علم شناخت بازار است و بازار یعنی تجارت. تولید اساسا برای تجارت انجام می‌شود؛ تولید می‌کنیم که کالا به دست مصرف‌کننده برسد. تولید نمی‌کنیم تا در انبارها محبوس شود و خاک بخورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

انتخاب بین آلبانی یا آلمانی؟/علی سرزعیم

دو کشور را تصور کنید. کشور اول کشوری است که در آن معلم حوصله ندارد همه ساعت را تدریس کند، کارمند حوصله ندارد همه ساعت کار کند و کار مراجعه‌کننده را راه بیاندازد، استاد حوصله ندارد منابعش را به روزرسانی کند، دانش‌آموز و دانشجو پیوسته تمنا می‌کند که حجم مطالب تدریس شده کمتر شود تا امتحان آسانتر شود، پلیس حال ندارد تا گشت‌زنی دقیقی انجام دهد تا مجال کمتری برای دزدی ایجاد شود و بیشتر با همکارانش در خودروی پلیس گپ می‌زند، مهندسانش نیز پیوسته دنبال سفر خارجی برای ایجاد قراردادی برای واردات ماشین آلات جدید و حداکثر نصب آن‌ها هستند. خلاصه همه خسته هستند و نیازمند استراحت و بازنشستگی زودهنگامند! البته کار در چنین شرایطی سخت نیست ولی زندگی سخت خواهد بود و از این شرایط چیزی جز توسعه نیافتگی بیرون نمی‌آید. این وضع یادآور کشور آلبانی است.

⭕️کشور دیگر، کشوری است که در آن معلم می‌داند اگر همه ساعت را تدریس نکند بالاخره بازخواست خواهد شد، کارمند می‌داند که اگر بخشی از زمان را به چک کردن ایمیل و یا تلگرام بازی تلف کند و کار را به عقب بیاندازد مواخذه شده و احتمالا شغلش را از دست خواهد داد، استاد می‌داند که اگر ارزیابی تدریسش به دلیل کهنه بودن مطالب پایین باشد اخراج می‌شود، دانشجو می‌داند که آه و ناله برای تخفیف در تدریس افاقه نخواهد کرد و باید به تلاش خود بیافزاید، پلیس می‌داند که افزایش گزارشات دزدی از یک محل، او را زیرسوال خواهد برد و به رغم تمایل ذاتی به تنبلی با جدیت کار خود را دنبال خواهد کرد. در این فرهنگ سن بازنشستگی پیوسته بالا برده می‌شود و به افراد القا می‌شود که تا 65 سال که قطعا شادابی و توان کار کردن دارند و حتی می‌توانند تا 70 سال کار کنند. روشن است که کار در چنین شرایطی سخت است اما زندگی در آن آسان خواهد بود که از آن به توسعه‌یافتگی یاد می‌شود. این وضع یادآور کشور آلمان است.

⭕️بنابراین یا باید در کار سختی نکشید ولی در زندگی سختی کشید و انتظار توسعه نداشت یا باید در کار سختی کشید ولی در زندگی آسوده بود و توسعه یافت. آیا به طور منطقی ممکن است در کار سختی نکشید اما زندگی آسوده‌ای داشت؟ اگرچه به طور منطقی ممکن نیست اما درآمدهای نفتی چنین حالت غیرمنطقی را ممکن کرده است: کشورهای عربی جنوب خلیج فارس را نگاه کنید تا با این پدیده غیرمتعارف آشنا شوید! البته روشن است تا وقتی درآمد نفت هست چنین حالت متناقضی ممکن است.

حال با خود فکر کنیم که ما ایرانیان به کدام دسته شبیه هستیم؟ آلبانی‌ها، آلمانی‌ها یا کشورهای نفتی؟

⭕️به نظر می‌رسد ما نیز الگوی کشورهای نفتی را دنبال کردیم. کم کار می‌کنیم، کم کاری را به واسطه مشکلات کلان کشور توجیه می‌کنیم، پیوسته غر می‌زنیم و عملکرد ضعیف خود را به نبود امکانات یا ضعف سیستم مدیریتی نسبت می‌دهیم ولی با صدای بلند انتظار داریم تا رفاه سوئیس را داشته باشیم و حقوقی معادل شاغلان کشورهای پیشرفته داشته باشیم. هنوز رویای بازگشت قیمت نفت به بالاتر از 110 دلار را در سر می‌پرورانیم و رفاه آن دوران را حالت طبیعی کشور می‌دانیم و شرایط کشور در حالت تحریم فروش نفت را غیرطبیعی قلمداد می‌کنیم.

⭕️متاسفانه در فرهنگ کاری ما عناصری است که اگر مراقب نباشیم ما را به آلبانی شدن سوق می‌دهد: جملاتی مثل اینکه شتر را با بارش برده‌اند حالا شما روی انجام این کار سخت‌گیری نکن، مملکت را آب برده تو به چی گیر داده‌ای، تا وقتی سیاست خارجی صلح‌آمیز با ابرقدرت‌ها نداشته باشیم همه تلاش‌ها بی ثمر است، یک اختلاس کم شود مشکل رفاه همه حل می‌شود، عذر کسی را نباید بابت کم کاری خواست چون نباید آب باریکه ای قطع شود، اکثر شغلهای ما سخت و زیان آور است چون زندگی در این سرزمین و این شرایط سخت و زیان است پس باید به هر بهانه بازنشستگی زودهنگام را تسهیل کرد، ...

⭕️تردیدی نیست که این به معنی آن نیست که نباید فساد را نابود کرد یا اثرات منفی فساد و نقش سیاست خارجی مشوق تجارت و اقتصاد را نادیده گرفت بلکه به این معنی است که نباید فرهنگ کار را نابود کرد. اگر فرهنگ کار مشوق تنبلی، بی عاری، عدم جدیت و سخت‌گیری، تحمل از زیرکار دررفتن و مجازات نکردن و عدم حساسیت به کم کاری شود، حتی اگر فساد از بین برود و روابط خارجی تسهیل کننده روابط اقتصادی شود، توسعه به سادگی محقق نخواهد شد زیرا همین فرهنگ خود مانعی برای اصلاح شیوه حکمرانی و انتظام اقتصاد خواهد شد.

️⭕️بیاییم باور کنیم که تقدیر ما آلبانی شدن یا آلمانی شدن نیست بلکه این تدبیر ماست که به کدام سو برویم. لذا قدر کسانی را که اهل سستی در کار نیستند و علی‌رغم شرایط نامساعد کلان کماکان روی وجدان کاری و استانداردهای سخت‌گیرانه در انجام کار پافشاری می‌کنند بدانیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

🔴 نقدی بر منتقدان

 

اساساً سیاستمداران و دولتمردان، اقبالی به اقتصاددانان ندارند چرا که عمل به توصیه‌ اقتصاددانان، از دامنه اختیارات سیاستمداران و دولتمردان می‌کاهد و رفتار آنان را قاعده‌مند و پیش‌بینی‌پذیر می‌کند. بی توجهی دولتمردان به توصیه اقتصاددانان، تا کنون منشاء خسارت های بسیار به کشور بوده است و مسئولیت این خسارت ها برعهده دولتمردان است.

در این یادداشت، زاویه دیگری از موضوع مطرح می‌شود. سوال این است که اگر سیاستمداری صالح و دولتمردی دوراندیش عزم آن داشته باشد که به توصیه منتقدان و ناصحان عمل نماید، آیا می‌تواند به هر نقد و توصیه‌ای تکیه کند؟ آیا لزوما هر نقد و توصیه ای را می توان واجد ویژگی های لازم برای پذیرش از جانب دولتمردان و مسئولان اقتصادی کشور دانست؟

اگر طیف گسترده نقدهای اقتصادی را که از جانب منتقدان خطاب به دولتمردان و مسئولان در قالب مقاله، یادداشت، مصاحبه، همایش، نشست خبری، نامه، بیانیه و نظایر آن منتشر می شود دسته بندی کنیم، با کمی اغماض مشاهده می شود که منتقدان عمدتاً به یکی از این گروه‌ها تعلق دارند: اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی، سیاستمداران متعلق به جناح رقیب، فعالان اقتصادی یا اصحاب رسانه. محتوای نقدها اما بسیار متفاوت است: از نقدهایی پرمایه و علمی منضم به توصیه هایی دقیق تا انواع بیانیه های سیاسی و فاقد پشتوانه کارشناسی، از راه کارهای معتبر و متکی بر مطالعات عمیق علمی تا نصیحت هایی سطحی و تک لایه و کم اعتبار.

در خصوص موضوعات مهم و اساسی اقتصاد کشور از جمله خصوصی سازی، سیاست های ارزی، بانکداری، یارانه ها، صندوق های بازنشستگی، بودجه عمومی، مالیات ها، بدهی های دولت، رشد نقدینگی و امثال آن، مدام از جانب افراد مختلف نقدهایی بر سیاست های جاری و راه کارهایی برای بهبود اوضاع ارائه می شود. در موارد معدودی می توان نقد و توصیه ای یافت که واجد شناخت دقیق موضوع، شناخت محیط سیاستگذاری، اشراف بر اطلاعات، روش علمی، بی طرفی، راهکارهای دقیق و قابل اجرا، سازگاری در محتوا و تمرکز بر علت به جای معلول باشد. نقد و توصیه با این ویژگی ها، گنج با ارزشی است که اگر دولتمردان آن را به گوش جان نشنوند قطعاً سزاوار نکوهش هستند. اما چه سهمی از نقدها چنین ویژگی ها دارد؟

از برخی نقدهای عالمانه و وزین که بگذریم، چه بسیار نقدهایی که سوگیری سیاسی در آن قابل کتمان نیست. چه بسیار نقدهایی که جانانه بر معلول تاخته اند و از علت غافل شدند. چه بسیار نظرات و ایده ها که جنبه سلبی آن کاملاً بر جنبه ایجابی غالب است. چه بسیارند منتقدانی که بی نیاز از آمار و داده ها، بی خبر از سابقه موضوع و بی اطلاع از ظرائف فنی مسئله، ارایه طریق می نمایند. طبیعی است که چنین نقدها و توصیه هایی قابل اعتنا نباشد و اگر هم بدان عمل شود جز گمراهی سیاستگذار از آن حاصل نشود

به عنوان یک موردکاوی قابل تأمل و آموزنده می توان از مسئله ارز 4200 یاد کرد. تصمیمات ارزی در سال 97 که خسارات بسیار برجای گذاشت، حال مورد انتقاد همگان است. در نقد آن مستندها ساختند، بیانیه ها دادند، نامه ها نگاشتند، خطابه ها جاری ساختند و نشست ها برگزار کردند ولی با اطمینان می توان گفت در اغلب نقدها، بسیاری از وجوه علمی و فنی مسئله مورد غفلت بوده است و به هیچ وجه این 

مسئله تلخ، هنوز به یادگیری و کسب تجربه منجر نشده است.

هر کسی از ظن خود، تصمیم ارزی فروردین 97 را نادرست می داند ولی کمتر کسی تا کنون پاسخ داده است که اگر خود در مقام تصمیم بود، در آن شب پرماجرا چه تصمیم می گرفت. تا زمانی که یک منتقد، خود مسلط به مباحث نظری علم اقتصاد نباشد، سیاست پولی و بانکداری مرکزی نداند، به آمارها دسترسی نداشته باشد، از فشار سیاسی بر محیط سیاستگذاری آگاه نباشد، سازوکار عدم تعادل ها و ناترازی های تاریخی اقتصاد را موشکافی نکند، محدودیت روابط کارگزاری با دنیای خارج را نشناسد، متغیر انتظارات را در رفتار بازیگران بازار نبیند، از نقش نااطمینانی و عدم قطعیت ها در بی ثباتی بازار غافل باشد، یقیناً نخواهد توانست نقد معتبری ارایه نماید و پیشنهادی برای اصلاح سیاست ارزی بدهد.

مثال های دیگر، اصلاح نظام بانکی، مدیریت بدهی های دولت، اصلاح نظام مالیاتی، خصوصی سازی، مدیریت کسری بودجه، اصلاح یارانه ها، اصلاح قیمت های نسبی و نظایر آن است. همگان با انگیزه های مختلف و با هر درجه از تخصص و هر میزان از شناخت نسبت به موضوع و با دسترسی به چند آمار ابتدایی یا اطلاع از چند شواهد میدانی، نسبت به نقد این گونه مسائل فنی و پیچیده ورود می کنند و راه کار ارائه می دهند.

در شرایطی که بسیاری از ساختارها و سیاست های اقتصادی کشور به آسیب شناسی دقیق و اصلاحات اساسی و بنیادی نیاز دارد، در کنار معدود نقدهای علمی و توصیه های معتبر اهل علم، امواج خروشانی از انواع اظهارات سطحی، توصیه های نامعتبر، مغالطه و سفسطه، سیاسی کاری، تظاهر و فرصت طلبی به بهانه انتقاد، فضا را آکنده است. چنین فضایی باعث شده است که حتی اگر هم به فرض سیاستمداری متعهد و دولتمردی صالح عزم اصلاح داشته باشد، تمیزدادن سره از ناسره بسیار دشوار گردد

کیفیت پایین برخی از نقدها و توصیه های اقتصادی باعث می شود که سیاستمدارانِ بی علاقه به اصلاح و تغییر، بهانه و توجیهی برای بی اعتنایی به نقدهای عالمانه و دقیق بیابند

تردیدی نیست که باید رفتار سیاستمدار و بسیاری از سیاست های اقتصادی اصلاح شود و کیفیت حکمرانی و مدیریت اقتصاد کشور ارتقا یابد تا بتوان بر چالش ها غلبه کرد، ولی قابل انکار هم نیست که پیش از آن لازم است کیفیت نقدها و توصیه ها بهبود یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی