یک طنزی بین اقتصاددانها هست که میگوید «تنها بخش اقتصاد مدرن که به درد دنیای واقعی خورده، نظریه طراحی حراج است.» حالا جایزه نوبل اقتصاد امسال به دو نفر از پیشگامان این حوزه - ویلسون و میلگرام - رسید.
طراحی حراج یعنی چی؟ یعنی یک فروشنده داریم که یک نقاشی/زمین/باند فرکانس/اوراق بدهی/شرکت/ماهی/ الخ دارد که میخواهد تحت یک معیاری - مثلا بهترین قیمت یا بالاترین حجم - بفروشد. طبعا، سادهترین کار این است که حراج باز (Open Auction) با قیمت صعودی برگزار کنیم و مثل فیلمها چوب بزنیم تا برنده مشخص شود. یک راه دیگر هم این است که مزایده برگزار کنیم و پاکت دربسته (Sealed Bid) جمع کنیم و الخ. یا این که از قیمت بالا شروع کنیم و پایین بیاییم (Descending price auction) و ...
ولی علاوه بر این جند فرم قدیمی و مشهور، خیلی کارهای دیگر هم میشود کرد: مثلا بیاییم اول پاکتها را جمع کنیم بعد بیاییم سه نفر اول را در یک جلسه جمع کنیم و قیمتها را به آنها بدهیم و بگویم دوباره قیمت بدهید یا مثلا اول حراج دربسته برگزار کنیم و بعد تعداد معدودی برنده را به حراج باز ببریم. یا مثلا بگوییم برنده کسی است که بالاترین قیمت را پیشنهاد کند ولی پولی که پرداخت میکند به اندازه متوسط دو نفر بعد از خودش است! یا مثلا بگوییم یک رقم ثابت - مثلا یک میلیون تومان - میگذاریم وسط و متعهد میشویم و فروشنده مرتب کالا (مثلا ماهی یا کار هنری) به یک سبدی اضافه میکند تا اولین نفر بگوید حاضر است با یک میلیون این تعداد کالا را بخرد! میبینید که در همان دنیای حراج انواع و اقسام «مکانیسمها» میشود به کار برد! قضیه وقتی موضوع حراج کالای خاصی باشد یا فروشنده بخواهد در یک حراج چندین تنوع مختلف از یک موضوع را با هم بفروشد یا به چند برنده بفروشد و ... پیچیدهتر هم میشود.
انتخاب بین این روشهای مختلف برای برگزاری مزایده میشود «طراحی مکانیسم حراج». چرا این مکانیسم مهم است؟ چون انتخاب هر شیوه حراج نهایتا «سود» یا «حجم فروش» یا «عدالت» یا «شفافیت» متفاوتی برای فروشنده به ارمغان میآورد. اگر ساختار حراج درست طراحی نشده باشد - خصوصا در موضوعات پیچیده مثل خصوصیسازی شرکتها یا فروش حق امتیاز استخراج نفت - و مثلا امکان تبانی یا رفتار استراتژیک و ... بین شرکتکنندگان به وجود بیاید، موضوع حراج ممکن است با قیمت خیلی پایینی به فروش برسد یا اساسا حراج شکست سنگینی بخورد و موضوع حراج اصلا فروش نرود (که در دنیای واقعی مثال فراوان برایش داریم).
حالا این شاخه «طراحی حراج» که نوبل اقتصاد امسال به دو نفر از پیشگامانش رسیده است، مدلها و تئوریهایی توسعه داده که میگوید تحت چه شرایطی، چه نوع حراجی بهینه است. این تئوریها را در عمل به صورت وسیعی پیاده کردهاند و در برخی موارد میلیاردها دلار به درآمد حراجکنندگان اضافه شده است. مدلهای حراج در طیف وسیعی از مسایل دنیای واقع، از فروش فرکانس رادیویی و موبایل، بازار مبادله سهام، بازار برق، فروش اولیه وراق قرضه دولتی، عرضه اولیه سهام، واگذاری منابع طبیعی، خصوصیسازی، تا فروش صندلی کلاس بیزنس در هواپیما و ... به صورت خیلی گسترده استفاده میشود. در دنیای آنلاین - مثلا عرضه لحظهای آگهی کنار صفحه ایمیل یا فیسبوک- هم فراوان از این مکانیسمها استفاده میشود.