انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۳۱۶ مطلب با موضوع «اقتصاد ایران» ثبت شده است

سقوط بسیار شدید  ذخایر ارزی  ایران به روایت صندوق بین‌المللی پول

صندوق بین‌المللی پول درگزارش خود از وضعیت کشورهای خاورمیانه می‌گوید ذخایر ارزی قابل دسترس ایران در سال 2018 حدود 121 میلیارد دلار بود، اما سال گذشته به 12 میلیارد دلار سقوط کرد و امسال به 8.8 میلیارد دلار کاهش خواهد یافت!!!

در تازه‌ترین گزارش این نهاد بین‌المللی پولی که سه شنبه ۲۹ مهرماه در سایت آن منتشر شد، آمارهای ذخایر ارزی، تنها منابعی را شامل می‌شود که در دسترس دولت است. بدین ترتیب، منابع مسدود شده ایران در خارج در آمارهای صندوق بین‌المللی پول محاسبه نشده است.

در گزارش پیشین صندوق بین‌المللی پول که اوایل بهار منتشر شده بود، منابع ارزی مسدود شده ایران در خارج نیز محاسبه شده بود و کل ذخایر ارزی ایران ۸۵ میلیارد دلار برآورد شده بود که تقریبا ۱۹ میلیارد دلار کمتر از سال ۲۰۱۹ بود و انتظار می‌رفت در سال آینده این رقم به ۶۹ میلیارد دلار افت کند. بخش عمده‌ای از این ذخایر در خارج قرار دارد.

در گزارش جدید گفته نمی‌شود کل ذخایر ارزی داخلی و خارجی، از جمله منابع مسدود شده ایران چقدر است، اما افت ذخایر ارزی قابل دسترس برای ایران به ۸.۸ میلیارد دلار نشان می‌دهد که کشور با بحران ارزی مواجه است.

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده صادرات نفتی، غیرنفتی و خدمات ایران روی‌هم‌رفته در سال جاری میلادی به ۵۲.۷ میلیارد دلار برسد. این رقم در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۰۳ میلیارد دلار بود.

بخش عمده افت صادرات ایران مربوط به سقوط صادرات نفت خام کشور است.

این نهاد بین‌المللی می‌گوید هم تولید ناخالص داخلی نفتی و هم غیرنفتی ایران در سال جاری به شدت کاهش خواهد یافت.

بر اساس این گزارش، انتظار می‌رود تولید ناخالص داخلی نفتی کشور در سال جاری حدود ۸.۵ درصد و تولید ناخالص داخلی غیرنفتی کشور ۴.۵ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یابد. در مجموع کل اقتصاد ایران ۵ درصد نسبت به سال گذشته کوچکتر خواهد شد.

برای سومین سال متوالی است که ایران با رشد منفی اقتصادی مواجه است. طی سه سال گذشته، بنابر ارزیابی صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد ایران روی‌هم‌رفته نزدیک ۱۷ درصد کوچکتر شده است.

البته ارزیابی این نهاد بین‌المللی بر این پیش‌شرط استوار است که ایران بتواند در سال جاری روزانه نیم میلیون بشکه صادرات نفت خام داشته باشد، در حالی که آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها نشان می‌دهد ایران تاکنون روزانه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه توانسته صادرات نفت داشته باشد و دقیقا معلوم نیست آیا ایران پول نفت صادراتی خود را توانسته دریافت کند یا نه.

برای نمونه بر اساس آمارهای گمرکی چین، این کشور طی ۷ ماه سال جاری میلادی روزانه ۷۷ هزار بشکه نفت از ایران خریده است. البته بر اساس آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها، مانند کپلر و تانکر ترکرز، تقریبا به همین میزان نفت نیز ایران به‌صورت پنهانی و تحت نام نفت اندونزی و مالزی به چین فروخته است.

از طرفی ایران بدهی ۵ میلیارد دلاری خود به شرکتهای «سی‌ان‌پی‌سی» و «ساینوپک» چین از بابت توسعه میادین یادآوردان و آزادگان را از طریق تحویل نفت تسویه می‌کند و معلوم نیست چه میزان از نفت صادر شده ایران به چین برای پاک کردن بدهی ایران به شرکتهای نفت چینی بوده است.

بر اساس پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، انتظار می‌رود کسری بودجه کل ایران در سال جاری میلادی معادل ۹.۶ درصد از کل تولید ناخالص داخلی، یعنی حدود ۵۸ میلیارد دلار باشد.

همچنین انتظار می‌رود بدهی خالص دولت در سال جاری به ۴۴ درصد تولید ناخالص داخلی، یعنی حدود ۲۵۸ میلیارد دلار اوج بگیرد.

در سال ۲۰۱۸، بدهی خالص دولت زیر ۲۷ درصد تولید ناخالص داخلی بود و نشان می‌دهد طی دو سال که از تحریم‌ها می‌گذرد، بدهی خالص دولت اوج گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

استراتژی های مقابله با چالش‌های ارزی دولت با افزایش مراودات اقتصادی با همسایگان/علی سرزعیم

به صورت طبیعی اگر ما تحریم را یک پدیده کوتاه‌مدت در نظر بگیریم چاره‌ای نداریم جز اینکه به خودکفایی برسیم و سعی کنیم نیازهای خود را از داخل تامین و جایگزین واردات کنیم.

وی ادامه داد: ولی در تولید اقتصادی با این مدل، در بلندمدت رفاه پایین می‌آید. اگر بنا است در بلندمدت تحریم باشیم باید به مزیت نسبی و مزیت رقابتی خود روی بیاوریم و بتوانیم در چنین شرایطی مبادله کرده و صادرات و واردات داشته باشیم.

سرزعیم با بیان اینکه این مسیری است که در صورت تحریم بلندمدت‌تر می‌رویم، خاطرنشان کرد: اما وقتی تحریم در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد، مجبوریم اقتصاد بسته داشته باشیم و نیازهایمان را از داخل تامین کنیم و بر شانس جغرافیایی خود حساب باز کنیم.

این کارشناس اقتصادی، شانس ایران در زمان تحریم را وجود همسایگانی دانست که می‌توان با آنها مراودات داشت و افزود: در شرایطی که تحریم‌پذیری سخت‌تر است می‌توان از بازارچه‌های مرزی استفاده بیشتری برد.

وی درباره مراودات اقتصادی با چین یادآور شد: به طور کلی، باید رابطه تجاری بلندمدت با اقسام کشورها داشته باشیم که در این مورد چین هم گزینه خوبی است، اما تنها با یک کشور نمی‌توان رابطه بلندمدت داشت.

سرزعیم درباره کاهش درآمدهای نفتی هم خاطرنشان کرد: هرچند مسیر صادرات ما به خوبی به سمت درآمدهای غیرنفتی رفته است، با این حال، همچنان باید به دنبال سهم خود از فروش نفت در دنیا باشیم و نباید تسلیم این قضیه شویم که ما نمی‌توانیم نفت صادر کنیم؛ چرا که ما باید درآمد نفتی داشته باشیم اما آن را خرج بودجه جاری نکنیم و بر مخارج عمرانی و زیرساختی تمرکز کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

زنگ خطر جهش تورمی با کانال شکنی دلار/سید کمیل طیبی

اثر مهلک تورم افسارگسیخته، انحراف منابع است. اگر بگوییم یک عامل ایجادکننده تورم، نقدینگی بالاست، این نقدینگی در بطن خود انحراف منابع به بازار ارز، طلا و سایر بازارها را به وجود آورده که تبدیل به حباب در این بازارها شده است. زمانی که حباب ها در بازارها زیاد می شود احتمال ترکیدن دارد. نمونه همین امر، انحراف منابعی بود که وبال بازار سرمایه شد.

یک نگرانی وجود دارد که نرخ دلار در کانال جدید خود که امروز وارد مرز ۳۲ هزار تومان شد، می تواند یک جهش تورمی به وجود بیاورد. امروزه تئوری های اقتصادی و تئوری های نرخ ارز نیز همین مساله را تایید می کنند. طبق تئوری «عبوری نرخ ارز»، اگر افزایشی در قیمت ارز اتفاق بیفتد، می تواند به طور کامل یا در سهمی از آن در قیمت کالاها انعکاس پیدا کند. در ایران با توجه به انتظارات تورمی شکل گرفته ناشی از عوامل سیاسی و غیراقتصادی، این انتقال همیشه وجود داشته است.

در حال حاضر ما میانگین تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی داریم. زمانی که تورم دو رقمی می شود، انحراف منابع را ایجاد می کند. با انحراف منابع فعالیت های دلالی شکل می گیرد زیرا کسب و کار تولیدی با تورم دو رقمی صرف نمی کند و حتی کسی که بنگاه دارد نقدینگی خود را در مسیر دلالی و خرید و فروش ارز یا سکه می اندازد. بنابراین سیاست گذار باید به طور جد به دنبال کنترل تورم باشد./

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا واقعا بایدن تحریمها را رفع میکند و دلار بلافاصله سقوط شدید خواهد داشت؟

١)بر خلاف تصور غالب، به نظر ما از آنجایی که آمریکا به طور خاص  و متحدان منطقه اى ایش ، همگی ذینفع تحریم نفت ایران هستند و در غیاب ایران ، امریکا توانسته بازار نفتش را توسعه دهد ، چه بایدن باشد چه ترامپ ، تحریم نفتى ایران رفع نخواهد شد مگر آنکه ایران ،منفعت اقتصادى بسیار بزرگترى را به امریکا پیشنهاد کند که تقریبا غیر ممکن است!!!!

تصور اینکه یک نفر به تنهایی در امریکا تصمیم میگیرد بسیار اشتباه است...

دهها شرکت نفتى و لابیهاى آنها طرفدار تحریم نفت ایران هستند و اصولا منفعت امریکا در این تحریم است.

چرا بایدن باید با اجازه فروش نفت به ایران ، بازار شرکتهای خود را کوچک کند؟!

حتی روسیه هم طرفدار تحریم نفتی ایران است چون با عرضه نفت ایران، قیمت نفت به شدت سقوط پیدا میکند و همه تولیدکنندگان فعلی متضرر خواهند شد!!

٢) پس از انتخابات نیز ترامپ تا اواخر دی ماه رییس جمهور امریکاست!!!

٣) سایر تحریمهای امریکا به سادگی قابل رفع نیستندو اصولا بایدن انگیزه ای برای اعطای مشوق به ایران ندارد، ضمنا هیچ کدام  از کشورهای منطقه از جمله  متحدان امریکا ،تمایلی به تقویت اوضاع مالی ایران ندارند .... رفتار آنها در دوره تحریم که حتی عراق هم پولهای ایران را بلوکه کرده و فقط در ازای کالای اساسی و بعد از ماهها مذاکره ممکن است آن را به تدریج آزاد کند گویای همه چیز است...  

خوش بینی بیش از حد برخی ، به بایدن و دموکراتها هم درست نیست ، در حالی که دموکراتها به شدت طرفدار و حامی اسرائیل بوده و هستند و در این مورد کافی است به سخنرانی هریس در آیپک مراجعه شود تا مواضع واقعى تیم جدید بایدن را در قبال ایران بدانید.

در مقاطع قبلی هم پایه گذار شدیدترین تحریمها علیه کشورمان، کلینتون و اوبامای دموکرات بودند و حتی اوباما با سیاست چماق و هویج بعد از آنکه ایران را از میلیاردها دلار درآمد نفتی محروم کرد حاضر به آزادسازی بخش اندکی از آن شد ....

٤) آنچه بایدن در یادداشتهایش و هریس در سخنرانیهایشان از آن سخن گفته اند بازگشت بی قید و شرط به برجام نبوده ......آنها به صراحت خواستار تغییر بخشی از مفاد برجام از جمله دائمی شدن محدودیت غنی سازی و محدودیت در ساخت موشک  هستند که ایران احتمالا هرگز آن را نخواهد پذیرفت.

٥) اقتصاد ایران به دلیل تورم  و نقدینگی بالا از مشکلات ساختاری رنج میبرد... افزایش بهای تمام شده تولید ، باعث میشود که کاهش قیمت در بازارهای کالایی تقریبا غیر ممکن باشد ..... فراموش نکنیم بخش عمده کالاها در ایران  بهای تمام شده شان ،بر اساس دلار ٤٢٠٠ و نیماست و انتظار کاهش قیمت آنها تقریبا غیر ممکن است. در واقع ارزان شدن دلار کمتر از نیمای فعلی به نفع تولید کننده ها نیست چون قاچاق و افزایش واردات را به صرفه تر  از تولید میکند  و به همین دلیل حتی در اوج خوش بینی برجام قبلی هم عمده موارد دلار در بازه٣٣٠٠تا ٣٧٠٠ تومان باقی ماند.....

٦) با توجه به تجربه ناموفق برجام  این بار  جو خوش بینی مفرطی که در سالهای ٩٢ تا امضای برجام وجود داشت ، وجود ندارد و صاحبان انواع کالاها به سادگی به امید  افت قیمتها حاضر به فروش کالای خود نیستند

ضمنا با توجه به سطح تورم بالا در کشور که حتی imf آن را برای ٢٠٢١ حداقل سی درصد اعلام کرده جذابیت تبدیل کالا و یا سهام ارزشمند به سپرده بانکی کماکان وجود ندارد.

 تصور رفع ممنوعیت واردات هم تا حد زیادی اشتباه است چون با توجه به افت منابع ارزی و نیز برای حمایت از تولید و اشتغال داخلی به سادگی ممنوعیتهای واردات از جمله در خودرو و ..... برداشته نخواهد شد

بیش از ٣ سال است که رشد اقتصادی کشور منفی است و طبیعتا سیاستگذار ترجیحش این است که منابع ارزی را صرف سرمایه گذاری زیرساختی و تقویت تولید داخلی کند نه واردات لوازم خانگی  و خودرو و یا کالای دیگری که مشابه داخلی داردو .....

٧) . نکته آخر هم تاثیر fatf است که یکی از عوامل موثر بر دشواری نقل و انتقال پول و منابع ارزی کشور است که این اصولا ربطی به انتخابات امریکا ندارد.

در پایان امیدواریم تمام پیش بینیهای ما در این مورد اشتباه باشند، امریکا تحریم را رفع کند  و ارزانى مطلق بر قیمت کالاها حاکم شود اما در واقعیت دنیای اقتصاد و سیاست  بین الملل و ازجمله در امریکا ، تامین منافع   مالکان ثروتمند شرکتها  و در درجه بعد منفعت ملی آن کشور، مهمترین عامل تاثیر گذار بر سیاستهاى خارجیش است نه انگیزه های بشردوستانه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

استراتژی های مقابله با چالش‌های ارزی دولت با افزایش مراودات اقتصادی با همسایگان/️ علی سرزعیم

به صورت طبیعی اگر ما تحریم را یک پدیده کوتاه‌مدت در نظر بگیریم چاره‌ای نداریم جز اینکه به خودکفایی برسیم و سعی کنیم نیازهای خود را از داخل تامین و جایگزین واردات کنیم.

وی ادامه داد: ولی در تولید اقتصادی با این مدل، در بلندمدت رفاه پایین می‌آید. اگر بنا است در بلندمدت تحریم باشیم باید به مزیت نسبی و مزیت رقابتی خود روی بیاوریم و بتوانیم در چنین شرایطی مبادله کرده و صادرات و واردات داشته باشیم.

سرزعیم با بیان اینکه این مسیری است که در صورت تحریم بلندمدت‌تر می‌رویم، خاطرنشان کرد: اما وقتی تحریم در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد، مجبوریم اقتصاد بسته داشته باشیم و نیازهایمان را از داخل تامین کنیم و بر شانس جغرافیایی خود حساب باز کنیم.

این کارشناس اقتصادی، شانس ایران در زمان تحریم را وجود همسایگانی دانست که می‌توان با آنها مراودات داشت و افزود: در شرایطی که تحریم‌پذیری سخت‌تر است می‌توان از بازارچه‌های مرزی استفاده بیشتری برد.

وی درباره مراودات اقتصادی با چین یادآور شد: به طور کلی، باید رابطه تجاری بلندمدت با اقسام کشورها داشته باشیم که در این مورد چین هم گزینه خوبی است، اما تنها با یک کشور نمی‌توان رابطه بلندمدت داشت.

سرزعیم درباره کاهش درآمدهای نفتی هم خاطرنشان کرد: هرچند مسیر صادرات ما به خوبی به سمت درآمدهای غیرنفتی رفته است، با این حال، همچنان باید به دنبال سهم خود از فروش نفت در دنیا باشیم و نباید تسلیم این قضیه شویم که ما نمی‌توانیم نفت صادر کنیم؛ چرا که ما باید درآمد نفتی داشته باشیم اما آن را خرج بودجه جاری نکنیم و بر مخارج عمرانی و زیرساختی تمرکز کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

وقتی ملتی در کنار هم می‌خوانند

 

درگذشت استاد بزرگ و یگانه آواز ایران صرفا نقطه پایان بر گذار سرافرازانه هنرمندی توانا نیست، بلکه به معنای عبور از فصلی از تاریخ موسیقی آوازی ایران است. شنیدن خبر درگذشت استاد شجریان برای ایرانیان در این روزهای سخت تحریم و کرونا ویرانگر بود...

✍  تاثیر هنر شجریان بر صنعت موزیک ایران، یعنی بر شرکت‌ها و افرادی که با اجرای زنده موسیقی، ضبط صدا و موزیک ویدئو و آلات موسیقی و... زندگی می‌گذرانند، می‌تواند موضوع ده‌ها پایان‌نامه باشد.

اینکه موسیقی او چه تاثیری بر زندگی اقتصادی و مالی ترانه‌سرایان، آهنگسازان، خوانندگان، نوازندگان، رهبران ارکستر، رهبران گروه اجرای موسیقی، مدرسان موسیقی و مدیران کلاس‌های موسیقی، تهیه‌کنندگان و ناشران موسیقی، مهندسان، خرده‌فروشان محصولات موسیقی و موسیقی برخط، مالکان و کارکنان استودیوهای ضبط و فروشندگان محصولات آنها و... دارد، موضوع مهمی برای پژوهشگران اقتصاد است؛ اما بی‌شک محبوبیت موسیقی شجریان، فروش محصولات موسیقایی سنتی (به‌ویژه در عرصه آموزش) را که مدت‌ها گرفتار رکود بود، به اوجی بی‌سابقه رساند.

اما بررسی آثار اقتصادی موسیقی او به مراتب فراتر از این مرزها می‌رود. صدای شجریان ویژگی «کالای عمومی» را داشته است. بدون تحمل هیچ هزینه‌ای، بدون هیچ محدودیتی، موسیقی او در چارچوب عمومی قابل استفاده بوده است.

جای شگفتی است که دولت‌ها برای کسی که چنین امکانی را برای ارتقای رفاه جامعه تولید می‌کند، محدودیت قائل شوند و به جای کمک به عرضه گسترده «کالاهای عمومی»، مجاری توزیع آن را محدود کنند.

نقش اقتصادی محصولات هنری شجریان در چارچوب اقتصاد رفتاری موسیقی بسیار برجسته‌تر است...

صدای قدرتمند شجریان بر قدرت تمدن ایران و ‌بر قدرت ملت افزوده است. بدون شک این صدا شناخته‌شده‌ترین و تاثیرگذارترین صدا در موسیقی ایران است. تصنیف مرغ سحر با صدای شجریان صدای ملتی است که در کنار یکدیگر آینده بهتری را برای این سرزمین فریاد می‌کشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چه اشتباهی بورس را حبابی کرد؟

🔴بورس چرا چنین جهش بی‌سابقه‌ای را در ثلث اول سال تجربه کرد؟ آیا ریشه جهش به علتی در گذشته مربوط می‌شد یا چشم‌اندازی در آینده؟ پاسخ، گزینه هر دو است؛ اگرچه برخی‌ها تمایل دارند بدون توجه به علل اقتصادی این اضافه‌پرش، ریشه آن را در تشویق مردم توسط دولت جست‌وجو کنند که بسی غریب می‌نماید. چراکه اگر تشویق دولت کارساز بود که اصولا نیاز به سیاست‌گذاری منتفی بود و این ابزار برای تنظیم بازارها جایگزین سیاست‌گذاری می‌شد. جالب آنکه مدافعان چنین دیدگاهی به این سوال پاسخ نمی‌دهند که پس چرا همیشه تشویق‌های دولت منجر به نتیجه‌ای غیر از مقصود دولت می‌شود و تشویق دولت فقط در اینجا مقصد و مقصود را تعیین کرده است. پس واقعیت چیز دیگری است.

🔴واقعیت آن است که سیاست انبساطی ثلث اول سال (هم مالی و هم پولی) دو سیگنال هم‌افزا به بازارها ارسال کرد: اول شتاب تورم و دوم تشدید انتظارات تورمی. اولی باعث تلاش عمومی برای رهایی از پول داغ شد و دومی محرک تلاش برای سبقت از تورم و نشستن بر قله تورم آینده قبل از وقوع آن. اگر انبساط مالی به دلایل مختلف قابل توجیه بود سیاست پولی انبساطی بسیار پرریسک بود و اتفاقا مخاطرات آن بر اقتصاد تحمیل شد. راه‌حل گمشده، سیاست مالی انبساطی با سیاست پولی انقباضی بود که نیاز به طراحی کانالی برای تجهیز منابع غیرتورمی برای دولت تحت مکانیسم بازار داشت. بهترین مکانیسمی که می‌توانست این خروجی را داشته باشد فروش اوراق دولتی در بازار بدهی بود که در زمان نرخ بهره منفی نوعی منابع اکازیون هم محسوب می‌شد. فروش گسترده اوراق دولتی می‌توانست پادزهر مشترک دو پدیده مخرب باشد که ابعاد و پیامدهای آنها به‌صورت همزمان در حال گسترش بود: اول تجهیز منابع غیرتورمی برای دولت به جای پولی شدن کسری بودجه و دوم خروج نرخ بهره واقعی از زیر صفر قبل از تشدید انتظارات تورمی. اما تعلل در فروش اوراق دولتی باعث شد اولا بخش قابل تاملی از کسری بودجه با منابع تخیلی صندوق توسعه، پولی شود که نتیجه‌ای جز تقویت موتور تورم و انتظارات تورمی نداشت و ثانیا زمان سیطره نرخ بهره منفی طولانی‌تر شود که نتیجه‌اش شیفت سرمایه‌ها به سمت سفته‌بازی در بازارها برای حفظ قدرت خرید بود.

🔴طبیعی است در این میان، سفته‌بازی در بورس به‌دلیل اینکه نسبت به بازار ارز و سکه با هزینه‌های معاملاتی کمتری همراه بود بیشتر مورد توجه قرار گرفت. تداوم نرخ بهره منفی با تشدید بورس بازی و سوار شدن قیمت‌ها روی موج موتور تورم باعث پیشخور شدن انتظاراتی از تورم در بورس شد که پشتیبانی چنین سطحی از تورم با متغیرهای بنیادی زیر سوال بود. اما به هر حال همه چیز زیر سایه تعلل و فرصت‌سوزی استفاده از بازار بدهی برای جلوگیری همزمان از پولی شدن کسری بودجه و خروج از نرخ بهره منفی، خیلی سریع رنگ واقعیت به خود گرفت و بورس در عرض چهار ماه با دو موتور «پول پرقدرت» و «نرخ بهره منفی» حدود ۳۰۰ درصد رشد کرد.

🔴اضافه‌پرش بورس این سوال را ایجاد کرد که آیا متغیرهای بنیادی این رشد را پشتیبانی می‌کند یا اینکه این رشد حبابی است؟ پاسخ به سوال اول منفی بود. چنین رشدی در یک بازار غیرکنترلی می‌توانست به سرعت تخلیه شود، اما ناگهان صحبت از حمایت از قیمت سهام در قله شد. اهالی بورس استدلال می‌کردند که اگر این حمایت انجام نشود پول از بورس خارج و به بازارهای دیگر حمله می‌کند. این استدلال نادرستی است چون اگر پول جدیدی خلق نشود با خارج شدن یک فرد از بورس هیچ پولی به اقتصاد اضافه نمی‌شود، بلکه پول از حسابی خارج و به حسابی دیگر منتقل می‌شود و اگر قراری بر حمله بود همان پولی که از حساب خارج می‌شود خود می‌توانست مهاجم باشد و گرنه چه تفاوتی است بین آنکه سهام می‌فروشد و قرار است مهاجم باشد با آنکه سهام می‌خرد و خیال هجمه ندارد؟

🔴اما و صد اما اگر آنکه می‌خواهد سهام بخرد دل در گرو محاسبه عقلانی نداشته باشد و به قصد نجات حباب آمده باشد بعید است این هزینه را از جیب خود بپردازد و به لطایف‌الحیلی فاکتور آن را برای سفارش‌دهنده حمایت، خواهد فرستاد که تسویه حساب آن جز با دست‌اندازی به پول پرقدرت امکان‌پذیر نیست. یعنی آنچه می‌تواند تورم سهام را به بازارهای دیگر منتقل کند نه معاملات واقعی این بازار که معاملات صوری با هدف حمایت از سهام‌های متورم و فاکتور هزینه آنهاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

⭕️ مسأله کیک در ایران چیست؟

 

«تا وقتی کسی نپذیرد که بله، من مشکلی دارم، هیچ پیشرفتی برای حل مشکل وجود نخواهد داشت.» و در سطح ملی یعنی: «توافق همگانی درباره وضعیت بحرانی کشور.» این دو جمله طلایی از دایموند در کتاب «آشوب: نقاط عطف برای کشورهای بحران‌زده» بود که برای‌تان نوشتم تا در مورد یک مشکل صحبت کنم شاید به این آستانه برسیم که بله! ما مشکلی داریم!

⭕️ مسأله کیک در ایران چیست؟

ما در بحرانیم: ارزش پول ملی با شیب تند سقوط می‌کند، خط فقر و درصد فقرا بالا می‌رود؛ بیکاری، دو رقمی مثبت و تورم دو رقمی منفی است. این بحران ریشه در شکست بسیار بزرگ‌تری دارد که من نام آن‌را «مساله کیک» گذاشته‌ام.

جوامع با ترکیبی بهینه از «تولید» و «توزیع» بقا و ارتقا می‌یابند. برای مثال، جامعه‌ای را در نظر بگیرید که فقط کشاورزی می‌کنند؛ حکومت هم از کشاورزی مالیات می‌گیرد و بین سالمندان و ازکارافتادگان (که نمی‌توانند «تولید» کنند)، نیروهای نظامی برای دفاع و دستگاه اداری برای حفظ نظم و خدمات عمومی «توزیع» می‌کند.

داستان کیک چیست؟ یک بار ما در جستجوی درست کردن کیک بزرگتری هستیم (تولید) و یک بار هم این است که در جستجوی سهم بزرگ‌تری از کیک موجود (توزیع) هستیم.

هر جامعه‌ای درگیر مناقشه‌ای است بین گروه‌هایی که سعی می‌کنند سهم بیشتری از «توزیع» را صاحب شوند. مَنسِر اولسون اقتصاددان این‌ها را «اتئلاف‌های توزیعی» می‌خواند؛ گروه‌هایی که ابایی ندارند از ایجاد قواعدی که منافع خودشان را حداکثر می‌کند، اما درآمد کل جامعه را کاهش می‌دهد.

مناقشه در جامعه اولویت‌دهنده «توزیع» بر «تولید» بالا می‌گیرد چون اگر الف بخواهد سهم بیشتری را صاحب شود، ناگزیر باید سهم ب کاهش یابد. «توزیع» از جنس همکاری نیست، بلکه از جنس تعارض است. مقدار دلارهای نفتی ثابت است و رسیدن سهم بیشتری به الف یعنی بقیه باید کمتر سهم ببرند. «الف» و «ب» اما برای تولید باید همکاری کنند و مثلاً الف چرم و ب زیره کفش بسازند و بفروشند؛ توزیع برد-باخت و تولید برد-برد است.

ما چند دهه است بیشتر «جامعه توزیعی نابرابر» بوده‌ایم، به نفع «ائتلاف‌های پرقدرت» و به زیان «فقرای کم‌توان»؛ توزیع نابرابر دلارهای نفتی، وام بانکی ارزان‌قیمت، آب و برق و گاز یارانه‌ای، و ...؛ گروه‌های پرقدرت تلاش می‌کنند حکومت و دولت را تسخیر کرده و قواعد توزیع را به نفع خود و به قیمت ناکارآمدی و فقر ملی تغییر دهند.

⭕️ بزرگ‌ترین شکست

بزرگ‌ترین شکست ما و حکومت‌مان با مسئولیت بسیار بیشتر حکومت- این دو مساله است:

اول، توزیع کیک کوچک موجود اهمیت بیشتری دارد نسبت به تولید کیک بزرگ‌تر (قربانی کردن تولید در برابر توزیع(

دوم، همین کیک کوچک را هم خیلی خیلی بد تقسیم می‌کنیم (قربانی کردن فقرای کم‌توان و بدون تریبون در پای ائتلاف‌های قدرتمند(

ما با محدود کردن دایره مشارکت و تنش در سیاست خارجی، ایجاد انحصار، نظام ناکارآمد مجوزها، نظام چندنرخی و اخلال در نظام قیمت‌ها، وام‌های تکلیفی، سرکوب نرخ ارز به مدت چند دهه نه یکی دو سال و نه الان! جامعه توزیعی نابرابر خلق کرده‌ایم.

انحصار سیاسی، مولد فساد و رانت قدرت نابرابر و غیرپاسخ‌گوست؛ و تنش فزاینده مدام در سیاست خارجی مولد بی‌ثباتی، دشواری همکاری بین‌المللی و مانع توسعه تجارت مولد افزایش تولید است. بی‌ثباتی اقتصادی و هزینه‌های فزاینده مبادله، نابودگر تولیدکننده است. نابودی تولید یعنی کیک کوچک‌تر و کیک کوچک‌تر یعنی تشدید دعوا بر سر توزیع اندک منابع باقیمانده.

ما در ساختن جامعه تولیدی شکست خورده‌ایم و در سامان دادن توزیع هم کارنامه تیره است. حاکمان با کردارشان و ما مردمان با مطالبات‌مان، توزیع را بر تولید اولویت داده‌ایم؛ جامعه‌ای که مردمان و حاکمان (این‌ دومی خیلی بیشتر) به توزیع بیندیشند، مجلسیانش باید از نیاز به توزیع کمک معیشتی به شصت میلیون نفر سخن بگویند. ما به «ائتلاف‌های توزیعی» تقسیم شده‌ایم که به نسبت سهم‌مان از ظرفیت اعمال قدرت و خشونت، کیک را توزیع می‌کنیم.

شکست در گذار به جامعه تولیدی و وضع قواعد توزیع عادلانه را که بپذیریم، راهِ حل پدیدار می‌شود؛ و اگر نه، گذر از «توزیع ثروت» به «توزیع فقر» و سپس «توسعه خشونت» را بیشتر تجربه خواهیم کرد. توزیع عادلانه نه مساوی هم بدون تولید کفایت نمی‌کند، سهم نفت، دیگر برای خرید سه کیلو گیلاس هم کافی نیست. آری باید اعتراف کنیم که بله! ما مشکلی داریم!! ما شکست خورده‌ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

اقتصادی که منتظر ماند/ محمدرضا منجذب

🔸 کمی به عقب بر میگردیم،

اول،  حدود دو سال در انتظار تدوین و امضای برجام، همه چیز راکد بود و قیمتها ساکن. اقتصاد در انتظار بعد از برجام بود.

دوم، با امضای برجام تحرکاتی در حال شروع و اتفاق افتادن بود که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد. شعارهایی که طرفین دادند و بویژه ترامپ در آن سمت،  مجدد اقتصاد در انتظار فرو رفت.

سوم، ترامپ انتخاب شده بود و حدود یک سال از برجام گذشته بود که ترامپ از برجام خارج شد. سهامداران برجام از جمله اروپاییها دست به عصا شدند.

چهارم، تقریبا همه ی تحریمها با اهرمهایی که آمریکا در دست داشت، برگشت و از برجام جز پوسته ای باقی نماند.

پنجم، انتخابات آمریکا در پیش است، و اقتصاد منتظر هست بلکه بایدن انتخاب شود و فرجی حاصل شود. در عین حال درآمدهای ارزی به حداقل ممکن رسیده و خزانه خالی شده است. همچنان اقتصاد در انتظار است.

ششم، بعد انتخاب شدن بایدن و یا ترامپ، برای عمل و عکس العملهای دو دولت ایران و آمریکا احتمالا باید منتظر انتخابات ایران 1400 بود که اتفاقات بعدی فی مابین را رقم بزند. آیا  باز  هم اقتصاد در انتظار خواهد بود. نرخ های تورم و بیکاری دو رقمی موجب شده که در شاخص فلاکت بعد ونزوئلا در رتبه دوم قرار گیریم.

⭕️ آیا بعد از انتخابات 1400 ایران، دیگر اقتصاد در انتظار نخواهد ماند؟ در پاسخ باید گفت هیچ تضمینی وجود ندارد. اقتصاد اگر در طولانی مدت منتظر بماند، موجبات اتلاف منابع مادی و معنوی، و هدر رفت سرمایه های انسانی و مادی خود می شود. در حال حاضر  نرخ سرمایه گذاری در دو سال اخیر منفی شده است. یعنی نه تنها حجم سرمایه (مستهک) موجود جایگزین نشده است بلکه کاهش هم داشته است.

⭕️سوالی که اکنون مطرح هست اینکه انتظارات چند در صد در اقتصاد ایران تاثیر داشته است؟ و معقول این است که چند درصد تاثیر داشته باشد؟

⭕️پاسخی ابتدایی ولی مهمی که میتوان داد، اینکه احتمالا هرچه نقش انتظارات بیشتر باشد و حساسیت اقتصادی  به آن بیشتر باشد مدیریت آن اقتصاد  سخت تر است. به عبارتی دیگر باید بتوانیم بر انتظارات بازیگران اقتصادی (اعم از تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان و ...) تاثیر داشته باشیم. ایجاد اخبار مثبت ولی بدون پشتوانه هرچند میتواند تسکینی بر بازاری بخصوص باشد ولی در طول زمان با تسری اطلاعات واقعی و صحیح میتواند انتظارات را به سمت و سویی ببرد که مورد انتظار سیاستگذار نباشد. به همین دلیل اعتماد بازیگران اقتصادی نباید از سیاستگذار دچار خدشه گردد.

⭕️به نظر میرسد علاوه بر نکته مزبور باید به این موضوع هم اشاره کرد که مبانی تولیدی داخلی بازار داخلی کالای بخصوص و مورد تحلیل چقدر وابسته به مبانی قوی داخلی هست یا خیر؟ این عاملی مهم تلقی می گردد. اکثر بازارهایی که وابستگی بالاتری به ارز و واردات (چه در تولید و چه غیر تولید) دارند و به تبع آن  انتظارات و شکل گیری آن تاثیری سریع تر و زودتر بر آنها دارد، بعبارت دیگر حساسیت چنین بازارهایی از انتظارات بیشتر هست و بالعکس.

⭕️همانطور که گفته شد نباید از سیاستگذار نزد بازیگران اقتصادی سلب اعتماد شود. در چنین مواردی توصیه می شود سیاستگذاران بجای اعلام سیاست بیشتر به فکر اعمال سیاستهای معقول در جهت حرکت معقول اقتصاد به سمت جلو باشد.

در پایان لازم است به نقش پارامترهای غیر اقتصادی تاثیر گذار بر انتظارات در اقتصاد ایران اشاره کرد، که نحوه برخورد با این مشکلات و تعامل با بازیگران بین المللی از جمله راهکارهای مناسب قابل توصیه است. باید منافع ملی را پررنگ دید و برمبنای تفکر عقلانی تصمیم گیری کرد. عملکرد ناکارآمد گذشته موجب شده اقتصاد منتظر و مستاصل بماند.   

در کل هر چقدر اقتصاد از انتظار دورتر شود و انتظارات تاثیر کمتری داشته باشد، میتواند معقول تر و بلندمدت تر حرکت کند. باید عوامل ایجاد کننده انتظاراتی که اقتصاد را معطل نگه میدارد به حداقل ممکن رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

هفت عامل تورم‌زا

کدامیک از هفت علتی که موجب شد تورم شهریور ماه برای مردم ایران سنگین باشد قرار نیست در مهرماه تکرار شوند؟!

📌 نقدینگی 

📌نرخ بهره منفی

📌 سرعت گردش پول

📌رشد 18% نرخ دلار در شهریور

📌برخورد کفگیر دلار 4200 تومانی دولت به ته دیگ

📌خروج 13 هزار میلیارد تومان از بورس و سرازیر شدن آن به دیگر بازارها

📌انقباض تجارت خارجی و رشد قیمتهای کالایی بدلیل تحریم

 📌و کرونا                                                                      

💠 با توجه به هفت عامل تاثیرگذار بر نرخ تورم باید دید که سیاستگذار کدام یک از این رخدادها را در نیمه دوم سال می‌تواند مدیریت کند.

💠 با توجه به اینکه درآمدهای کشور کاهش یافته و امکان کاهش هزینه‌ها نیز وجود ندارد به نظر می‌رسد دولت به موفقیت چندانی در کنترل نقدینگی دست نمی‌یابد. با توجه به عدم کفایت درآمدهای ارزی کشور به نظر می‌رسد ارز ترجیحی نیز تنها به برخی از کالاها تعلق می‌گیرد که به دست مصرف‌کننده نهایی نخواهد رسید. حجم تجارت خارجی نیز قطع به یقین در شرایط کنونی امکان بهبود نخواهد داشت.

💠 با این حال اگر بانک مرکزی بتواند در نرخ بهره بانکی تجدیدنظر کند می‌تواند مقداری سرعت گردش پول را کاهش دهد و در جهت تعدیل نرخ تورم گام بردارد. در عین حال دولت می‌تواند بازار سرمایه را نیز تحت کنترل خود درآورد و از خروج ناگهانی پول از این بازار و تسری آن به سایر بازارها جلوگیری کند. به این ترتیب تنها با در اختیار گرفتن این دو متغیر است که می‌تواند نرخ تورم را مقداری در مسیر کاهشی قرار دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی