انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

اگر اقتصاد نخوانده‌ایم در تحلیل و توصیه سیاستی احتیاط کنیم!/حامد قدوسی

فرق کسی که «مدیریت مالی» و «اقتصاد مالی» خوانده است چیست؟ طبعا این‌ها برچسب‌های دل‌بخواهی هستند و معنی‌شان از جایی به جای دیگر فرق می‌کنند.  ضمنا بدیهی است که تفاوت‌های زیادی هم دارند. مثلا احتمالا کسی که مدیریت مالی خوانده است، با مباحث حسابداری یا موضوعاتی مثل جنبه‌های عملیاتی مدیریت مالی بنگاه‌ها و امثال آن بیش‌تر آشنا است (چون هدف این رشته هم کار در همین حوزه است.)

از آن طرف کسی که «اقتصاد مالی» خوانده است، یاد گرفته که مسایل - خصوصا موجودیت‌های مالی - را در چارچوب «تعادل بازار» ببیند و همیشه دقت کند که هر پدیده ای ماحصل تعامل هزاران عامل در سمت عرضه و تقاضای بازار است. خب می‌‌پرسید این نگاه چه اهمیت عملی دارد؟

اهمیتش این است که جذابیت خیلی پدیده‌ها یا توصیه‌ها که در سطح یک بنگاه یا یک سهام‌دار یا یک مدیر صندوق ممکن است جالب و بهینه و کارا و زیرکانه جلوه کند، وقتی روی کل جمعیت یا بنگاه‌های کشور تعمیم داده شود، دود شده و به هوا می‌رود!

در واقع یک فرق نگاه مدیریتی و اقتصادی این است که نگاه مدیریتی برخی پارامترهای کلیدی مساله را مفروض و داده‌شده و برون‌زا می‌گیرد و بعد سعی می‌کند در سطح انفرادی روی آن‌ها بهینه‌سازی انجام بدهد. مثلا قیمت مشتقات مالی را مفروض می‌گیرد و می‌گوید به‌ترین کار برای یک فروشنده یا خریدار ماده خام چیست. یا قیمت محصولات را مفروض می‌گیرد و می‌گوید به‌ترین برنامه تولید چیست. یا میزان ریسک بازار و نوسانات را مفروض می‌گیرد و می‌گوید به‌ترین سبد سرمایه‌گذاری برای فرد چیست.

این نگاه تا زمانی که در حد مشورت برای یک بنگاه منفرد باشد خیلی زیان ندارد (هر چند می‌توان در مورد اثر بخشی آن بحث کرد) ولی وقتی بخواهد وارد حیطه سیاست‌گذاری و توصیه به عموم جامعه و امثال آن بشود، می‌تواند خطرناک و ناقص و گم‌راه‌کننده باشد! دلیلش هم فکر می‌کنم برای خوانندگان روشن باشد: وقتی همه بنگاه‌ها/افراد چنین توصیه‌هایی را جدی بگیرند، دیگر پارامتر ورودی مساله بهینه‌سازی آن مقدار قبلی نخواهد بود! مثلا ریسک بازار یا قیمت مشتقات مالی یا ماده خام دیگر آن عدد سابق نخواهد بود. زیاد پیش می‌آید که وقتی دقیق تحلیل کنیم و این اثر بازخورد را لحاظ کنیم، ببینیم سیاستی که در سطح فردی به نظر خیلی کارا بود، در سطح کل جامعه اثر خاصی ندارد یا اثر بسیار اندکی دارد.

جمع‌بندی: هر تخصصی نقش و کارکرد خودش را دارد و جامعه مدرن نیاز به تقسیم کار تخصصی دارد. یک اقتصاددان مالی کم‌تر به مهارت‌های انمضامی و عینی لازم برای کمک به مدیران یک بنگاه کوچک اقتصادی مجهیز هستند. از آن طرف، یک متخصص مدیریت مالی کم‌تر به شهودها و مدل‌‌های ذهنی و دانش نظری که برای تحلیل در سطح عام جامعه یا درک تعادل کلی بازارها لازم است مجهز است.

شک ندارم که خود خوانندگان گرامی مشابهت‌های زیادی بین همین داستان و حوزه‌های دیگر رشته «مدیریت» خواهند یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دانشگاه کارمند پرور مانع کوچک شدن دولت است/ عملکرد نئوکلاسیک ها در ایران فاجعه بار بود

🔹دکتر یوسفی از دانشگاه علامه و کارشناس اقتصاد معتقد است، درست است که ما دانشگاههای زیادی ایجادکردیم، مراکز پژوهشی زیادی هست و منابع زیادی هم صرف می شود اما چون هیچکدام بر اساس نیاز جامعه صورت نگرفته مثل بقیه سازمانها و نهادها کمکی نمی کنند. در حقیقت بزرگترین مشکل ما نهادها هستند.

🔹درست است که ما دانشگاههای زیادی ایجاد کردیم، مراکز پژوهشی زیادی هست و منابع زیادی هم صرف می شود اما چون هیچکدام بر اساس نیاز جامعه صورت نگرفته مثل بقیه سازمانها و نهادها کمکی نمی کنند. در حقیقت بزرگترین مشکل ما نهادها هستند.

🔹ما فقط به ساختن فکر می کنیم و نه رویاندن و پرورش دادن ،کاری که ما کردیم به تقلید از کشورهای پیشرفته فقط قالب ساخته ایم و ما سعی کردیم شکل نهادها را ایجاد کنیم اما اصل کارکرداست که از زمین تا آسمان متفاوتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دستمزدها در اقتصاد ایران/ علی دینی ترکمانی

افزایش ۱۰۰ درصدی دستمزدها در اقتصاد ایران تنها ۱۲ درصد بر قیمت تمام شده کالا می‌افزاید/ در جایی که کارگران حتی با افزایش‌های بیشتر دستمزدی زیر خط فقر قرار دارند، طرح بحث مارپیچ دستمزد - تورم نادرست است

🔹در وهله اول واقعیت امر این است که دستمزدها یکی از اجزای هزینه‌ تمام‌شده‌ کالاها و خدمات هستند. بنابراین افزایش آن می‌تواند به معنای افزایش قیمت تمام‌شده باشد؛ مشروط بر اینکه بهره‌وری افزایش پیدا نکند و ثابت بماند. ولی با افزایش بهره‌وری می‌توان دستمزد را بدون تأثیر بر قیمت تمام‌شده بیشتر کرد.

🔹در بخش دوم، واقعیت امر این است که سهم هزینه‌های دستمزدی از کل هزینه‌ها در اقتصاد ایران، به دلیل پایین‌بودن دستمزدها، در حد ۱۲ درصد است؛ یعنی بار اصلی قیمت تمام‌شده، مرتبط با عوامل دیگر از جمله اجاره جا و مکان، مواد اولیه، وام و... است. ۱۲ درصد به این معناست که اگر دستمزدها صد درصد افزایش یابد، قیمت تمام‌شده از این محل ۱۲ درصد بیشتر می‌شود. با ۵۰ درصد افزایش، شش درصد بیشتر و با ۲۵ درصد افزایش، سه درصد بیشتر می‌شود.

🔹در مقایسه با اقتصادهای پیشرفته که هیچ، حتی در اقتصادهایی مانند ترکیه نیز سهم دستمزد از هزینه تولید بسیار پایین‌تر است. نتیجه اینکه تورم را از طریق کنترل دستمزدها یا آنچه سیاست درآمدی نامیده می‌شود، نمی‌توان کنترل کرد. اجزای دیگر را باید کنترل کرد و بهره‌وری را باید افزایش داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تحقق شرایط اقتصاد ونزوئلایی/✍️نسیم سوران

عبور نقدینگی از تولید ناخالص داخلی به روایت بانک مرکزی

🔶سونامی پول

💢بانک مرکزی گزیده آمارهای اقتصادی سال ۹۸ را منتشر کرد. آمارهای ارائه شده از رشد ۳۲/۶ درصدی پایه پولی در سال گذشته خبر می‌دهند. بررسی‌ها نشان می‌دهد افزایش دارایی‌های خارجی بانک مرکزی و افزایش مطالبات بانک مرکزی از بانک‌های تجاری، دو عامل اصلی افزایش پایه پولی بوده است.

💢آمارهای منتشر شده همچنین حاکی از تغییر ترکیب نقدینگی به سمت افزایش پول است به طوری که نرخ رشد پول تقریبا دو برابر نرخ رشد شبه‌پول عنوان شده است. این موضوع نشان می‌دهد حجم پول در جریان بیشتر شده و امکان جابه‌جایی آن در بازارهای مختلف مالی به میزان زیادی فراهم بوده است.

💢به باور کارشناسان، مهار رشد پایه پولی از سه مسیر اصلی انتشار اوراق بدهی، تعمیق بازار سرمایه و کاهش هزینه‌های دولت می‌گذرد. در غیر این صورت طغیان حجم نقدینگی به جاری شدن سیل جدید تورمی منجر خواهد شد.

💢بررسی‌ها نشان می‌دهد که پایه پولی در سال گذشته با رشد بیش از ۳۲ درصدی مواجه بوده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پول چگونه کار می کند؟

صدف های کاوری و دلارها فقط در تخیل مشترک ما معنا دارند. ارزش آنها در ساختار شیمیایی با رنگ یا شکل نیست. به عبارت دیگر، پول یک واقعیت مادی نیست؛ بلکه یک سازه روان شناسانه است. پول از رهگذر تبدیل ماده به ذهنیت کار می کند. اما چرا پول موفق است؟ چرا هرکسی باید تمایل داشته باشد که برنج حاصل خیز را با صدف های کاوری بلااستفاده مبادله کند؟ چرا شما حاضرید همبرگرها را روی شعله برگردانده، بیمه سلامتی فروخته یا مراقب سه بچه لوس و نفرت انگیز باشید، در حالی که تمام آن چیزی که در قبال تلاش خود دریافت میکنید چند تکه کاغذ رنگی است؟

افراد زمانی که به افسانه تخیل مشترک خود اعتماد داشته باشند، متمایل به انجام چنین کارهایی هستند. اعتماد ماده خام جدیدی است که تمام انواع پول از آن ساخته می شود. زمانی که یک کشاورز ثروتمند تمام دارایی های خود را در ازای کیسه ای از صدف ها فروخت و آنها را با خود به ایالتی دیگر برد، اعتماد داشت که مردمان دیگر نیز تمایل خواهند داشت در ازای این صدف ها به او برنج و خانه و کشتزار بفروشند. به همین ترتیب، پول نظامی از اعتماد متقابل است و یک نظام اعتماد متقابل عادی نیست: پول جهانشمول ترین و کاراترین نظام اعتماد متقابلی است که تا به حال تعبیه شده است.

چیزی که این اعتماد را به وجود آورد شبکه ای پیچیده و بلندمدت از ارتباطات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بود. چرا من صدف کاوری یا سکه طلا با اسکناس دلار را باور دارم؟ زیرا همسایگان من نیز به آنها باور دارند و به دلیل اینکه من آنها را باور دارم، همسایگان من نیز آنها را باور دارند و ما همه به آنها باور داریم زیرا پادشاه ما به آنها باور داشته و در ازای مالیات آنها را از ما طلب می کند و به دلیل اینکه کشیش ما آنها را باور داشته و در ازای حقوق شرعی (معادل با یک دهم درآمد فرد) آنها را از ما مطالبه می کند. یک اسکناس دلار بردارید و با دقت به آن نگاه کنید. خواهید دید که صرفا یک تکه کاغذ رنگی است که امضای دبیر خزانه داری ایالات متحده در گوشه ای از آن قرار دارد و در گوشه دیگر آن این شعار نوشته شده است: «ما به خدا ایمان داریم.» ما دلار را در ازای أجرت خود قبول می کنیم، زیرا به خدا و دبیر خزانه داری اعتماد داریم .

 

نقش حیاتی اعتماد نشان می دهد که: چرا نظام های مالی ما اینقدر با نظام های سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیکی ما ارتباط تنگاتنگ دارند؛ چرا غالبا پیشرفت های سیاسی باعث آغاز بحران های مالی می شوند؛ و چرا بازار سهام می تواند بر اساس احساس تاجران در یک صبح خاص بالا و پایین برود؟

در ابتدا، هنگامی که اولین پول خلق شد، افراد اینگونه اعتمادی نداشتند، درنتیجه الزامی بود چیزهایی که ذاتا دارای ارزش واقعی بودند به عنوان «پول» تعریف شوند. اولین پول شناخته شده در تاریخ - پول جو سومری- مثال خوبی است. این پول تقریبا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در سومر پدیدار شد؛ در همان زمان و همان مکان و تحت همان شرایطی که نوشتن به وجود آمد. همینطور که نوشتن توسعه یافت و احتیاجات فعالیت های مدیریتی که روز به روز در حال شدت پیدا کردن بود را رفع می کرد، پول جو اختراع شد تا نیازهای فعالیت های اقتصادی که روزانه در حال شدت گرفتن بود را رفع و رجوع کند.

پول جو تنها متشکل از دانه های جو بود؛ مقداری ثابت از دانه های جو به مثابه معیاری همگانی جهت ارزیابی و تبادل تمام کالاها و خدمات دیگر. رایج ترین معیار، سیلا تقریبا معادل یک لیتر بود. کاسه های استاندارد، هر کدام با گنجایش یک سیلا، به طور عمده تولید می شدند تا زمانی که افراد نیاز به خرید یا فروش چیزی داشتند، اندازه گیری مقادیر لازم از جو به راحتی انجام شود. حقوق و مزایا نیز بر اساس سیلاهای جو تعیین و پرداخت می شد. یک کارگر مرد ماهانه شصت سیلا و یک کارگر زن سی سیلا می گرفت. یک سرکارگر می توانست چیزی بین ۱۲۰۰ و ۵۰۰۰ سیلا بگیرد. حتی گرسنه ترین سرکارگر می توانست ماهانه ۵۰۰۰ کیلوگرم جو بخورد، اما او می توانست از سیلاهای خورده نشده استفاده و انواع کالاهای دیگر مانند روغن و برو برده و چیزهای خوردنی دیگر به غیر از جو را خریداری کند.

اگرچه جودارای ارزش ذاتی است، اما اقناع مردم برای استفاده از آن به جای هر کالای دیگری به عنوان پول کار ساده ای نبود. به منظور درک دلیل این امر به این موضوع فکر کنید که اگر شما کیسه ای پر از جو را به مرکز خرید محل خود ببرید و سعی کنید با آن پیراهن یا پیتزا بخرید، چه اتفاقی می افتد. فروشندگان احتمالا بخش امنیتی را صدا می زنند. با این حال، ایجاد اعتماد نسبت به جو به مثابه اولین نوع از پول تقریبا راحت تر بود زیرا جو ذاتا دارای یک ارزش بیولوژیک است. انسان ها می توانند آن را بخورند. از سوی دیگر، اندوختن و حمل ونقل جو دشوار بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

شریعتی، تئوریسین سوسیالیسم اسلامی

🎤 بررسی ریشه ها و آثار افکار و آرای اقتصادی علی شریعتی در گفت و گوی #تجارت_فردا با موسی غنی نژاد

 شــریعتی آن زمان خیلی معروف بود. من در ســال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه تهران شدم، دکتر شریعتی سخنرانی های زیادی در ســال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۴۸ داشت. یک بار به یکی از جلسات سخنرانی او در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفتم. قبلا در حسینیه ارشاد هم سخنرانی هایش را شنیده بودم، اما اولین باری که احساس بدی نسبت به او پیدا کردم در آن سخنرانی دانشگاه تهران بود. دقیقا به یاد دارم که او یک ساعت و نیم دیر رسید. در هوای گرم خردادماه سالن پر از جمعیت بود و حتی تعدادی از دانشجویان روی زمین نشسته بودند و همه از گرما کلافه بودند. دکتر شریعتی وقتی بعد از یک ســاعت و نیم تاخیر وارد شد، اولین جمله ای که گفت این بود که علت تاخیر من ترافیک بود و بعد شروع کرد به بد و بیراه گفتن به شهرداری و ترافیک. درحالی که او از وضع ترافیک خبر داشت و باید زودتر راه می افتاد. اولین کاری که یک آدم متمدن در چنین شرایطی می کند، عذرخواهی است، اما او این کار را نکرد و این رفتار بر من اثر خیلی بدی گذاشت و توی ذوقم زد. بعد که به تدریج با نگاه شریعتی بیشتر آشنا شدم، دیدم او یک آدم شعاری است. به هر حال ما با وجود ممنوعیت، کم و بیش کتاب‌های مارکسیستی را پیدا می کردیم و می‌خواندیم و من دیدم چیزهایی که شریعتی می‌گوید خیلی هم به  مارکسیسم ربطی ندارد و فقط شعار می‌دهد. بعدها برای من روشن شد که اصلا داستان شریعتی چیست.

🔹طرز فکر شریعتی یعنی شیعه‌ای که او تبلیغ می‌کرد، اسلام بدون فقها و بدون روحانیون بود. شاید صریح این را نمی‌گفت ولی این مضمون در حرف‌هایش بود. روشنفکران دینی ما که در ۲۵ سال اخیر به خصوص از جریان دوم خرداد به بعد سر برآورده‌اند،  یعنی دکتر سروش و اعوان و انصارش، طرفدار شریعتی هستند و تقریبا همین حرف ها را می زنند. درحالی که  بخش دنیوی اسلام که می تواند بسیار مدرن و برای زندگی امروزی ما کارساز باشد بخش فقه و حقوق اسلام است. اما روشنفکران دینی فقه را کاملا کنار می‌گذارند. شریعتی از منظر مارکسیســتی آن را رد می‌کرد چون معتقد بود فقها از این طریق سرمایه‌داری را توجیه می‌کنند. حالا روشــنفکران دینی هم به صورت دیگری همان کار شریعتی را می‌کنند؛ مثلا سروش معتقد است فقها انحصار قدرت سیاسی را به دست گرفته اند و از این منظر فقه را رد می‌کند و البته از شریعتی هم همیشه در کل دفاع می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

اقتصاد آچمز‼️/داوود سوری

 این موضوع یک بحث طولانی است که حداقل در طول سه دهه بعد از جنگ ادامه پیدا کرده است. الان به جایی رسیده‌ایم که دولت احساس می‌کند مجبور است چهار صفر از پول ملی را کم کند تا شاید چهره و نمای اقتصاد را مقداری بهبود ببخشد. اما مشکل اصلی ما تورم دورقمی‌ای است که در تمام این دوره 30ساله با آن روبه‌رو بوده‌ایم. ریشه این تورم مشخص است و به مساله انضباط پولی و مالی دولت برمی‌گردد. مخارج دولت خیلی بیشتر از درآمدهایش است، بنابراین سعی می‌کند این مخارج را از طریق منابع پولی بانک مرکزی با قدرتی که دولت‌ها به صورت انحصاری در چاپ پول دارند تامین کند. به هر حال دولت باید در هزینه‌هایش کارایی داشته باشد و به بهترین شکل ممکن از مخارج خود استفاده کند اما هیچ موقع به این موضوع توجه نشده است و همواره بیشتر و بیشتر خرج کرده‌اند. تا زمانی که درآمدهای نفتی بود و مشکلات تحریم نبود،‌ این مساله خود را تا این حد نشان نمی‌داد و بالاخره با کمک درآمدهای نفتی و صرف هزینه‌های بیشتر، به نوعی این بحث را می‌پوشاندند. اما الان بعد از 30 سال ما در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که شاید دیگر صحبت از اینکه دولت چه باید بکند،‌ چندان صحبت بهنگامی نباشد، چون خیلی از کارهایی که باید انجام می‌شد، نشده است و حالا دیگر واقعاً کار خاصی از دولت ساخته نیست.  

  مشخصاً کنترل نقدینگی و انضباط پولی و مالی دولت موضوع بسیار مهمی است که در هر زمانی باید دنبال شود و انجام بگیرد. اما در شرایط فعلی ممکن است بحث شود که در شرایطی هستیم که فقر افزایش پیدا کرده و بسیاری از مردم حتی قبل از کرونا هم به کمک‌های معیشتی نیاز داشتند، بنابراین دولت نمی‌تواند مخارجش را کاهش دهد. از سوی دیگر مدت‌هاست که دولت دیگر مخارج عمرانی ندارد و عمده درآمدش صرف امور جاری می‌شود. بنابراین ما از دوره‌ای گذشته‌ایم تا به این دوره رسیده‌ایم که به نوعی آچمز شده‌ایم؛ از یک طرف دولت نمی‌تواند تغییری در الگوی مخارج خودش بدهد، از سمت دیگر، تورم بسیار شدت گرفته است و علاوه بر اینها، مساله تحریم‌ها و مسائل دیگر را هم داریم. واقعیت این است که در این شرایط بسیار سخت،‌ صحبت کردن درباره خیلی از سیاست‌هایی که باید قبلاً شروع می‌شد و بحث‌های بلندمدتی درباره آنها وجود داشت، ولی در عمل انجام نشد، ما را به وضعیت دشوار امروز رسانده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چهار واحد درسی اقتصاد که باید پاس می کردیم‼️/محمدرضا منجذب

 

تجربه سیاستگذاری اقتصادی در ایران تجربه ای سخت و پیچیده است. مدیریت اقتصادی که پارامترهای غیر اقتصادی (عمدتا اقتصاد سیاست زده) بر آن حاکم و تعیین کننده هست، مشکلات زیادی را با خود عجین کرده است. بنظر می رسد اگر چند مفهوم ساده ی اقتصادی در این راستا مورد نظر باشد و مانیفست سیاستگذار باشد، مقدمه ای بر حل اساسی مشکلات اقتصادی ایران خواهد بود:

واحد اول: هر کالایی عرضه و تقاضایی دارد. این قوای عرضه و تقاضا (و عوامل موثر بر آن) تعیین کننده بازار و قیمت هست. برای هدایت قیمت بسمت مطلوب باید قوای مربوط به عرضه و تقاضا را تقویت و مدیریت بهینه کرد. اجرای سیاست تعیین قیمت (دستوری) و تعزیراتی در کوتاه مدت کمبود کالا و در درازمدت افزایش قیمت، رانت و ناکارآمدی را ببار می آورد. باید بلندمدتی فکر کرد و تصمیم گرفت ، تفکر و تصمیم احساسی و کوتاه مدت را باید کنار گذاشت . (یک واحد اقتصاد خرد(

واحد دوم: سیاست های پولی، مالی، ارزی و درآمدی هماهنگ باید اعمال شوند. این سیاستها در مسیر تنظیم رشد نقدینگی همگام با رشد تولید باید اعمال شوند. در اینصورت تورم قابل کنترل خواهد بود و ارزش پول ملی حفظ می شود. دیگر نیازی حذف صفر از پول نخواهد بود و توزیع درآمدها بهم نمی خورد. باید تفکری بلندمدت داشت. (یک واحد اقتصاد کلان(

واحد سوم: برای طی مسیر توسعه اقتصادی باید با تعاملات اقتصادی بین الملل بتوان مراحل ورود تکنولوژی، هضم تکنولوژی، تغییر در تکنولوژی و ایجاد تکنولوژی را در زنجیری افقی و عمودی در تولیدات صنعتی و شبه صنعتی طی نمود. واحد اول و واحد دوم در این راستا تعریف و پیاده می شوند. تنها سیاست تنش زدایی می تواند در این مسیر کمک نماید. (یک واحد اقتصاد توسعه(

واحد چهارم: نخبگان جامعه باید در اتاق های فکر (واحدهای اول تا سوم) اقتصاد را بصورت مانیتورینگ و در راستای منافع ملی کوتاه مدت و بلندمدت هدایت راهبردی کنند. در این راستا تصمیمات احساسی نخواهد بود. برای جامعه تبیین گردد که در طولانی مدت فداکاری ملی  لازم هست تا به توسعه اقتصادی دست یابیم. شفافیت و قانون باید حاکم باشد. (یک واحد اقتصاد مدیریت کلان نگر(

واحد پنجم: اگر چهار واحد بالا را خوب پاس کنیم، دیگر نیاز به واحد بعدی نداریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پرداخت هزینه کسری بودجه از جیب مردم چه تبعاتی دارد؟/امیرحسین خالقی

 

 در دنیای امروز البته به سادگی نمی‌توان ثروت و اموال مردم را به سبک جاهایی مثل شوروی و کامبوج با داغ و درفش و چریک‌های جوان انقلابی غصب کرد، ولی راه‌حل‌های خلاقانه‌تری همچون مالیات‌های گوناگون و کنترل قیمت و مانند آن به وجود آمده است. زیاد اتفاق می‌افتد که اهالی سیاست برای دلبری از هوادارانشان و به بهانه خیر جمعی و مصالح مردم بخواهند حقوق طبیعی افراد را نادیده بگیرند، تعجبی هم ندارد به قول گروچو مارکس سیاست هنر این است که دنبال دردسر بگردی، همه‌جا پیدایش کنی، دلیلش را درست تشخیص ندهی و سرانجام برای درمانش داروی نادرست تجویز کنی!

اما گاه اوضاع آنقدر تراژیک است که پهلو به کمدی می‌زند و سیاستمداری که به آبروی خود علاقه‌مند باشد، سعی می‌کند گفتن آنها را حتی اگر ضروری باشند به بقیه بسپارد. از جمله در این هیاهوی افزایش هزینه‌های دولت و کاهش درآمدها بزرگواری پیشنهاد کرده است که دولت برای آنکه «شرایط حساس کنونی» را پشت سر بگذارد، بد نیست از اوراق ودیعه استفاده کند که با آنها منابع «مازاد» سیستم بانکی کشور برای مدتی مشخص مهار خواهد شد. ایشان افزوده‌اند بانک مرکزی این اوراق را در اختیار بانک‌هایی که «مازاد» منابع در اختیار دارند، می‌گذارد، در این صورت نقدینگی مازاد بلوکه می‌شود. در سررسیدهای کوتاه‌مدت یا بلندمدت بانک مرکزی متعهد می‌شود به صورت منطقی ارزش و قدرت خرید این منابع را حفظ کند. البته نباید نرخ سود این اوراق بالاتر از تورم باشد، بر این اساس پیش‌بینی می‌شود سیستم بانکی کشور که امروز با مازاد منابع مواجه شده است به سرعت از این ابزار استقبال کرده و در نهایت شاهد کاهش سرعت گردش نقدینگی و از مدار خارج شدن منابع مازادی باشیم که در کوتاه‌مدت ممکن است اثرات تورمی بسیار جدی برای کشور به همراه داشته باشد.

اما ترجمه این حرف‌ها به زبان ساده این می‌شود که پول ملت در بانک‌ها به صورت موقت مسدود شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

جهش تولید نیازمند یک انقلاب نهادی در اقتصاد ایران پسا-کرونا/دکتر علی حسین صمدی

دکترعلی حسین صمدی، دانشیار دانشگاه شیراز گفت: جهش تولید، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق در زمینه تولید علم، اندیشه و تولید کالاها و خدمات است.

الزامات جهش تولید؛ جهش تولید نیازمند یک انقلاب نهادی در اقتصاد ایران پسا-کرونا دکترعلی حسین صمدی، دانشیار دانشگاه شیراز گفت: جهش تولید، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق در زمینه تولید علم، اندیشه و تولید کالاها و خدمات است. به گزارش خبرگزاری علم و فناوری استان بوشهر؛ دکترعلی حسین صمدی، دانشیار دانشگاه شیراز گفت: جهش تولید، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق در زمینه تولید علم، اندیشه و تولید کالاها و خدمات است.

معنای جهش تولید و علت توجه به آن

وی در ادامه افزود: جهش Jump در لغت به معنای پریدن، جهیدن و خیزیدن است. تولید Production نیز به معنای فرایند تبدیل نهاده ها به ستانده ها است. این فرایند را می توان ""جعبه سیاه تولید "" نام نهاد (این نام گذاری از بنده است). بنابراین جهش تولید، به معنای برداشتن خیز اقتصادی در فرایند تولید نهاده ها به ستانده ها است. برای تحقق این خیز، به رمز گشایی این جعبه سیاه نیاز داریم. رمز گشایی این جعبه سیاه ساخت ایران، نشان می دهد که: جهش تولید، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق (در زمینه تولید علم، تولید اند...

جهش تولید، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق (در زمینه تولید علم، تولید اندیشه و تولید کالاها و خدمات) و یا در یک کلمه تحقق یک""انقلاب نهادی"" Institutional Revolution )نام گذاری از بنده) است.

در سلسله نوشتارهایی، به تشریح این جمله و در واقع به الزامات جهش تولید خواهیم پرداخت.

اما قبل از پرداختن به این جمله، بهتر است به نام گذاری سال ها توسط مقام معظم رهبری، به عنوان عالی ترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران، توجه کنیم. نام گذاری سال ها از سال 1378 تاکنون به شرح زیر بوده است:

1378: سال امام خمینی

1379: سال امام علی

1380: سال اقتدارملی و اشتغال آفرینی

1381: سال عزت و افتخار حسینی

1382: سال خدمت گزاری.

1383: سال پاسخگویی

1384: سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی

1385: سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

1386: سال اتحاد ملی، انسجام اسلامی

1387 سال نوآوری و شکوفایی (Innovation and Prosperity ):

1388: سال حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف (the reform of consumption behavior and patterns)

1389: سال همت مضاعف، کار مضاعف (Additional Labor, Additional Aspiration)

1390: سال جهاد اقتصادی (Economic Jihad)

1391: سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی (national production Iranian work and asset support)

1392: سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی (Political Jihad ,Economic Jihad)

1393: سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی (economy and culture with national agency and jihadi management)

1394: سال دولت و ملت، همدلی و همزبانی (government and nation, empathy and compassion)

1395: سال اقتصاد مقاومتی: اقدام و عمل (Resilient economy: action and practice)

1396: سال اقتصاد مقاومتی: تولید و اشتغال (Resilient economy, production and employment)

1397: سال حمایت از تولیدات ایرانی (supporting Iranian products)

1398: سال رونق تولید (production boom)

1399: سال جهش تولید (production jump)

این سال ها را می توان بر حسب اولویت توجه به نهادها Institutions به شکل زیر دسته بندی کرد:

توجه به نهادهای سیاسی و مذهبی: سال های 81-1378 و 86-1385

توجه به پارادایم حکمرانی (خوب): سال های 84-1382 و 1394

توجه به نهادهای اقتصادی: سال های 92-1387 و 99-1395

توجه به نهادهای اجتماعی: سال های 81-1378 و 86-1385

از مرور و دسته بندی نامگذاری این سال ها، و همچنین با درنظر گرفتن بیانیه گام دوم انقلاب، روشن است که نیت و هدف سیاست گذار، توجه به ایجاد تغییرات نهادی گسترده و عمیق در اقتصاد ایران در زمان حال و آینده برای شکوفایی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور است.

اما برای رسیدن به این هدف، چه باید کرد؟

هدف این سلسله نوشتارها، پاسخ دادن به این سوال کلیدی اقتصاد ایران است. به عبارت دیگر، در این سلسله نوشتارها به دنبال پاسخ دادن به این سوال ها هستیم که : چه ضرورتی بر ایجاد انقلاب نهادی است؟ الزامات این انقلاب چیست؟ نتیجه حاصل کدام است؟

جهش تولید نیازمند یک انقلاب نهادی در اقتصاد ایران پسا-کرونا

این کارشناس اقتصادی خاطر نشان کرد: برای تاریخ اقتصادی ایران می توان از دسته بندی های متعددی استفاده کرد و با ملاک ها و معیارهای مختلف از دوره های زمانی متفاوت نام برد. با توجه به همه گیری ویروس کرونا- کووید 19، و برجا گذاشتن آثار مخرب اقتصادی در ایران و جهان، بدون شک می توان اقتصاد ایران را از این منظر به اقتصاد ایران پیشا-کرونا و اقتصاد ایران پسا-کرونا تقسیم بندی کرد و سال 1399 را ""نطقه عطف تغییرات نهادی"" (نامگذاری از بنده) نامید.

صمدی افرود: کووید 19 یک تکانه ی عظیمی بر سمت عرضه و تقاضای اقتصاد ایران و جهان وارد کرده است. این ویروس را می توان به عنوان عامل ""عمیق ترین رکود اقتصادی تاریخ جهان"" شناخت. اقتصاد ایران در شرایط پساکرونا، علاوه بر مشکلات قبلی و تحریم ها، به آثار زیان بار تکانه ی عظیم وارده بر پیکره خود نیز باید توجه داشته باشد. در بهترین سناریو - که یک سناریوی بسیار خوش بینانه ای است- می توان تصور کرد که تغییری در نهاده ها ایجاد نخواهد شد. اما با وجود مشکلات قبلی و مشکلات داخلی و خارجی ایجاد شده توسط کووید19 و به فرض ادامه تحریم های ظالمانه اقتصادی آمریکا، باید پذیرفت که در خوانش جعبه سیاه تولید ایران و برای تحقق شعار جهش اقتصادی باید طرحی نو درانداخت.

دکتر محمود احمدی نژاد رییس دولت نهم در مراسم راهپیمایی 22بهمن 1386 بیان می کند که:

""اقتصاد ایران نیازمند جراحی بزرگ است ... برای برپایی عدالت چند بخش را باید اصلاح کنیم که نظام مالیاتی، نظام بانکی، نظام توزیع، نظام واردات و صادرات، نظام صدور مجوزها و نظام یارانه ها از جمله این بخش ها است. احمدی نژاد گفت: اولین بخش، بخش مالیاتی کشور است چون در حال حاضر 3 دهک بالای کشور کمتر از یک دهم مالیات کشور را می پردازند"" (روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 1457، شماره خبر 550004، 23/11/1386(.

دانشیار دانشگاه شیراز گفت: از این سخنان کاملاً مشهود است که هفت طرح تحول اقتصادی ذکر شده دولت با شعار عدالت محوری، جراحی بزرگ را تنها در قالب تغییر برخی نهادهای رسمی اقتصادی (و نه سیاسی و اجتماعی و حقوقی) و تنها در زمینه کالاها و خدمات ( و نه تولید علم و تولید اندیشه) می دانسته و یا اولویت اول را به نهادهای اقتصادی داده است. هر چند بنا به دلایل متعدد، نتوانست به این جراحی بزرگ دست بزند و پیکره نحیف اقتصاد ایران تنها زخم این تیغ جراحی را به یادگار چشید. زیرا تنها در زمینه یارانه ها و با عنوان طرح هدفمندی یارانه ها، کار را- آن هم به صورت ناقص- دنبال کرد و دولت های 11 و 12 نیز کار را دنبال کردند و عملاً اقتصاد ایران در این زمینه به زخم بستر مبتلا شده است. هرچند کارهای ارزشمندی توسط دولت ها صورت گرفته است، اما این زخم بهبود نیافته است.

وی در ادامه افزود: بدون شک، مشکل تولید و معمای موجود در جعبه سیاه تولید ایران را می توان به مشکل تولید اندیشه ( اندیشیدن)، تولید علم (اندیشه ها) ، و تولید کالاها و خدمات نسبت داد. جهش تولید، به خیز تولید اندیشه، تولید علم، و درآخر تولید کالاها و خدمات نیاز دارد. برای حل این مشکلات و رسیدن به جهش تولید به تغییر و به تعبیر دیگر، به انقلاب نهادی (به معنای تغییرات گسترده در نهادهای اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی و فرهنگی در کشور) نیاز داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی