یکی از ماندگارترین توهمات اقتصادی این اعتقاد است که ماشین موجب بیکاری است این فکر هزار بار از بین رفته و هزار بار قویتر از قبل از خاکستر خود برخاسته است این اعتقاد به نتایج مضحکی منجر میشود: نه تنها با هر پیشرفت فنآوری که امروز محقق میگردد موجب بیکاری میشویم بلکه انسان بدوی نیز با اولین تلاشی که برای نجات خود از کدّ ِیمین و عرق جبین ِغیر ضروری انجام داد، آغازگر بیکاری بود!
آدم اسمیت مینویسد: "هر کارگر به زحمت میتوانست یک سنجاق در یک روز بسازد اما با ماشین ساخت سنجاق، همان کارگر میتواند 4800 سنجاق در یک روز بسازد"...با ورود ماشینهای جدید جوراب بافی، کارگران شورش کردند و هزار دستگاه آتش زده شد و...و در نهایت به دخالت ارتش انجامید...اما صنعت جوراب بافی در ازای هر نفر که در آغاز قرن نوزدهم در استخدام داشت در انتهای آن قرن بیش از یکصد نفر را شاغل کرده بود. همینطور با اختراع ماشین پنبه ریسی در 1760، مستخدمین این صنعت ظرف 27 سال از 7900نفر به 320هزار نفر در 1787 افزایش یافت و...
میتوان کوهی از ارقام را گرد آورد و نشان داد که فن ستیزان تا حد در اشتباه بوده اند اما در اقتصاد آمار و تاریخ بی فایده است مگر آنکه با دریافت استنتاجی ِمنطقی حقایق همراه باشد یعنی دریابیم چرا در خطا بوده اند؟
فرض کنیم تولید کننده لباسی، ماشینی بکار گرفته که لباس را با نیمی از کار قبلی تولید کند و بدین ترتیب نیمی از نیروی کار خود را بیرون میکند. اولا ساخت ماشین خود نیازمند نیروی کار است (هرچند اگر در هزینه نهایی صرفه جویی نمیشد که اصلا ماشینها بکار گرفته نمیشدند بنابر این بوضوح اشتغال از دست رفته اما) حداقل اولین تاثیر بکارگیری ماشین، افزایش اشتغال است چون ممکن است سالها طول بکشد تا ماشین خرج خود را در بیاورد.... در درازمدت تولیدکننده سود بیشتری در اختیار دارد دقیقا از همین سودهاست که منافع اجتماعی حاصل میشود سودها در این سه راه بکار میروند:
۱. برای توسعه عملیات و خرید ماشین بیشتر و تولید لباس بیشتر
۲. در صنعت دیگری سرمایه گذاری میشود
۳. سود اضافی را در جهت افزایش مصرف خود خرج میکند
هر یک از این سه مسیر به افزایش اشتغال می انجامد و اشتغالی که بطور مستقیم از بین رفته بود بطور غیر مستقیم جایگزین میکند. علاوه بر این حالا تولیدکنندگان دیگر هم اقدام به بکارگیری ماشین میکنند و قیمت لباس کاهش می یابد بدین ترتیب روند انتقال سود به مصرف کنندگان آغاز میشود. از طرف دیگر با ارزان شدن لباس، مردم بیشتر خواهند خرید و اگر تقاضای لباس انعطاف پذیر باشد، یعنی در قیاس با قبل مبلغ کل بیشتری پول برای لباس خرج میشود و این به معنی افزایش اشتغال در این صنعت خواهد بود همانطور که در گذشته در جوراب بافی و پنبه ریسی اتفاق افتاد. ضمنا حتی اگر تقاضای لباس انعطاف پذیر نباشد حالا هر خریدار به ازای پول کمتری لباس خریده و پول بیشتری برای چیزهای دیگر خرج خواهد کرد و در حرفه های دیگر اشتغال بیشتری ایجاد خواهد شد.
امروز (1946) جمعیت جهان سه برابر اواسط قرن 18 است ماشین ها موجد این افزایش بوده اند زیرا بدون ماشین، جهان قادر نمی بود به این جمعیت نان برساند بنابر این از هر سه نفر، دو نفرمان نه تنها برای کارمان که برای معاشمان مدیون ماشینها هستیم.
با این همه این نادرست است که کارکرد ماشین را ایجاد شغل بدانیم دستاورد واقعی ماشین، افزایش تولید، ارتقای سطح زندگی و افزایش رفاه اقتصادی است. ماشین با کاهش قیمت کالاها و افزایش دستمزد (بدلیل افزایش بهره وری کارگران) این دستاوردها را حاصل کرده. اشتغال کامل، کارهای طولانی مدت، خسته کننده و کمرشکن دقیقا مشخصهٔ ملتهایی است که از نظر صنعتی عقب افتاده ترند
بله، با پیشرفت فناوری، اشخاصی متضرر میشوند آنها بخشی از عمرشان را صرف یادگیری مهارتی کرده اند که دیگر کاربرد ندارد و حالا شغل دیگری را باید اختیار کنند این مورد یکی از مصائب شخصی است که لازمهٔ همهٔ پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی است که در آینده بدان میپردازیم. اما ما یاد گرفتیم که علاوه بر دیدن تاثیر کوتاه مدت یک سیاست بر گروههای خاص، تاثیرات درازمدت آن بر همهٔ گروهها را مد نظر قرار دهیم.