انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

رشد بالا و دائمی حجم نقدینگی در اقتصاد ایران یک خطای سیستماتیک است /عباس علوی راد

 

 "خطاهای سیستماتیک" یا اشتباهات اقتصادی درمواقعی مشخص به گونه‌ ای پیش‌ بینی ‌پذیر رخ می ‌دهند و‌ در نبود مکانیزم های نظارتی کارآمد وارد چرخه تکرار می شوند.

🔻 اگر در یک سیستم اقتصادی سیاست گذار به طور آگاهانه، صلاحدید گونه و بدون قاعده با اعمال سیاست های اقتصادی بر خلاف اصول پذیرفته شده حداکثری علم اقتصاد، سیستم را دچار مشکل کند، خطای سیستماتیک رخ می دهد.

🔻 طی سه دهه گذشته حجم نقدینگی بطور مداوم در کشور رشد نموده است. بطوریکه هیج کدام از دولت های پس از جنگ تحمیلی در کشور قادر به مهار آن نشده اند. مهمترین ویژگی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران، متناسب نبودن آن با رشد اقتصادی است.

🔻 میانگین رشد سالانه حجم نقدینگی در دهه ۷۰ و ۸۰ به ترتیب ۲۷/۱ و ۲۷/۴ درصد و در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ حدود ۳۱ درصد است. اما میانگین رشد اقتصادی کشور طی سه دهه گذشته حدود ۳/۹ درصد بوده است.

🔻 رشد بیش از ۶ برابری حجم نقدینگی نسبت به رشد اقتصادی در مقاطع زمانی مختلف، اقتصاد ایران را با چالش های جدی مواجه نموده است. بروز تکانه های ارزی و کاهش مداوم ارزش پول ملی و تورم های فزاینده و بعضا در حدود ۴۰ درصد دو پیامد ویرانگر محسوس و ملموس آن می باشد.

🔻 بررسی سیاست های پولی از سال ۹۲ تا کنون نشان می دهد، دولت تدبیر و امید هم مانند دولت های قبلی در کنترل رشد بالای نقدینگی و متناسب سازی آن با رشد اقتصادی کاملا ناموفق بوده است.

🔻 چرا که رشد حجم نقدینگی در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ حدود ۳۱ درصد بوده است. علاوه بر این جدید ترین گزارش بانک مرکزی نشان می دهد حجم نقدینگی در خرداد ۹۸ نسبت به خرداد سال قبل ۲۵/۱ درصد رشد داشته است. درست زمانی که نرخ رشد اقتصادی کشور منفی است.

🔻 چنانچه ملاحظه می گردد رشد بالای نقدینگی و عدم تناسب آن با رشد اقتصادی کشور در سه دهه گذشته با آگاهی کامل سیاست گذاران اقتصادی وارد چرخه تکرار شده است. علاوه بر این پیامدهای مخرب این چرخه کاملا پیش بینی پذیر بوده است.

بنابراین روشن است که رشد نقدینگی نامتناسب با رشد اقتصادی به یک خطای سیستماتیک در اقتصاد ایران تبدیل شده است. سیاست گذار پولی بهتر است اعلام کند چه موقع و چگونه این خطای سیستماتیک متوقف خواهد شد؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چه کسانی اقتصاد ایران را به آزمایشگاه تبدیل کردند؟/دنیای اقتصاد

 

🔴یکی از دوستان گزیده یک مناظره تلویزیونی را برایم فرستاد که تا الان که این چند سطر را قلمی می‌کنم، خواب و آرامش را بر من حرام کرده است. این اولین بار نبود که می‌شنیدم کسی که رگ و پوست و استخوانش از درس خواندن و درس دادن اقتصاد شکل گرفته، با کمال خونسردی اصول بدیهی علم اقتصاد را نفی می‌کند.

🔴پیش‌تر هم یکی از مقامات ارشد سابق که استاد اقتصاد است در مقدمه کتاب اقتصاد خردش نوشته بود که به مطالب کتاب اعتقاد ندارد! یکی از اقتصاددانان که به ادعای خودش از نویسندگان قانون بانکداری کنونی در دهه ۶۰ است، می‌گوید: «نرخ تورم باید صفر باشد و نرخ بهره منفی اساسا بی‌معنی است» و به میهمان دیگر برنامه تاکید می‌کندکه «اینها را در دانشگاه تدریس نکنید»!

🔴اقتصاددان دیگر نمی‌داند به کسی که بدیهی‌ترین اصل یک علم را نفی می‌کند و خود را به‌عنوان استاد اقتصاد دانشگاه معرفی می‌کند، چگونه باید جواب دهد. علم اقتصاد در ایران، علم بی‌صاحبی است و هرکه از راه می‌رسد به سویی پرتابش می‌کند! هیچ علم دیگر تا این اندازه مظلوم و بی‌سرپرست نبوده است.

🔴اما چرا نظرات این افراد در نفی بدیهی‌ترین اصول علم اقتصاد مهم است؟ چون نقش آنها در سیاست‌گذاری اقتصادی سرنوشت اقتصادی ۸۰ میلیون مردم ایران را تحت‌تاثیر قرارداده است و چون حاکمان سیاسی به این افراد به‌عنوان کارشناس اقتصادی اعتماد کردند. این افراد علم اقتصادی را ترویج می‌کنند که اساسا وجود خارجی ندارد و در جایی تجربه نشده است.

🔴آشفتگی وحشتناک نظام بانکی، گیجی مطلق سیاست‌گذاری پولی و ارزی ماحصل همین تفکرات است. متاسفانه علم اقتصاد مانند فنون تجربی نیست که بتوان به سرعت این ادعاها را در طبق تجربه عینی گذاشت.

🔴داستانی است که البته نمی‌دانم تا چه میزان به واقعیت نزدیک است، ولی گفته می‌شود کسی پلی را ساخت و چون اطمینان نداشت که مهندسان خارجی که پل را ساخته بودند تا چه حد پل مطمئنی ساخته‌اند، در روز افتتاح پل خود مهندسان و خانواده‌های آنان را زیر پل قرارداد و دستور افتتاح پل و حرکت اتومبیل‌ها را داد که اگر پل فرو بریزد ابتدا اینها نتیجه بی‌تدبیری خود را ببینند، گفته می‌شود آن پل هنوزپا برجاست. کاش در اقتصاد هم می‌شد همین تجربه را به سرعت در مورد ایده‌های اینان به کار گرفت.

🔴ما به این افراد زمانی اعتماد کردیم، به این امید که برای انقلابی که با خون هزاران شهید و زحمات بی‌پایان میلیون‌ها نفر به ثمر رسیده بوده، اقتصادی در خور بسازند، چون ادعای اینان اقتصاددانی بود! ولی اینان کشور را به آزمایشگاه ایده‌هایی که در هیچ جای دنیا تجربه نشده بود، تبدیل کردند و جالب‌تر آنکه همچنان مدعی هستند!

🔴می‌گویند رهاورد بشر در کنترل تورم، کاهش نرخ بهره، ثبات نرخ ارز، رشد اقتصادی، استقلال بانک مرکزی، و توسعه اقتصادی همه مهملات است، باید آنچه ما می‌گفتیم را می‌کردید و زمانی که می‌گوییم قانون بانکداری امروز محصول شماست، وضعیت بانک‌ها محصول شماست، تثبیت نرخ ارز نتیجه حرف‌های شماست! نعل وارونه می‌زنند، که نه، آنچه ما می‌گفتیم دقیقا اجرا نشد وگرنه ایران امروزه گلستان اقتصاد بود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تعیین کننده ابرقدرت جهان در قرن پیش رو

تعیین کننده ابرقدرت جهان در قرن پیش رو، توان هوش مصنوعی است

موسسه بروکینگز که اغلب به عنوان مهم ترین اتاق فکر دنیا شناخته می شود، در آخرین گزارش اقتصاد جهانی خود اعلام کرده است کشوری که تا سال 2030 نسبت به سایر کشورها استیلای توان هوش مصنوعی داشته باشد، حداقل تا قرن 22 میلادی ابرقدرت اول دنیا خواهد بود.

این گزارش 3 بازیگر اصلی را در این زمینه چین، آمریکا و اتحادیه اروپا می داند و روسیه را با توجه به فعالیت های محدود در زمینه هوش مصنوعی در شمار بازیگران اصلی بر نمی شمارد.

گزارش بروکینگز ضمن اشاره به نقاط قوت این 3 کشور یعنی چین با سرمایه گذاری همه جانبه و سنگین، آمریکا با داشتن برترین نیروهای نو آور و اروپا با زیرساختهای بسیار مناسب، احتمال می دهد که برنده آمریکا خواهد بود گرچه سیاستهای اخیر آمریکا و به ویژه دولت ترامپ کاملا در جهت تضعیف این امر می باشند. (اقتصاد دیجیتال)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

رسالت اقتصاددان چیست؟ / رضا خسروی

🔹شرایط کنونی کشور خیلی از دغدغه‌مندان و متخصصان علوم اجتماعی و علم اقتصاد را به گوشه رینگ برده است. برخی دولتمردان با زیرکی مسوولیت ندانم‌کاری و بی‌عملی خیره‌کننده چند سال اخیر خود را به اندیشمندان علوم اجتماعی و اقتصاد نسبت می‌دهند. ایجاد چنین فضایی، اقتصاددانان و متخصصان سایر حوزه‌های علوم انسانی را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد.

 🔹در واقع این یک تراژدی است که اقتصاددانان از سوی دولتی متهم شوند که با بی‌عملی، بیشتر فرصت‌ها را برای اصلاح امور از دست داده و الان در ردیابی مقصر، دیواری کوتاه‌تر از چهره‌های دانشگاهی پیدا نکرده است. اما اقتصاددانان چه واکنشی داشته باشند؟ به نظر می‌رسد بی‌ثمرترین و بدترین روش، اتخاذ راهبرد دفاعی در برابر آماج حمله دولتمردان است. حتی اگر این حمله بدیهیات علم اقتصاد را نشانه رفته باشد، وظیفه اقتصاددنان در شرایط خطیر امروز، نه دفاع از خود، بلکه ارائه یک نقشه راه و مسیر برون‌رفت از شرایط بحرانی موجود است. در واقع اقتصاددانان باید دولتمردان را به خودشان واگذارند و مستقیم با مردم صحبت کنند. اما این گفت‌وگو با مردم از حیث رویکرد باید صادقانه، شفاف و سازنده باشد. در ارائه روش نیز راهکار پیشنهادی باید اجرایی و علمی باشد تا به درد اوضاع نابسامان اقتصادی کشور بخورد. علاوه بر این اقتصاددانان باید از پیچیده‌سازی بیشتر بحث‌ها خودداری کنند. البته ممکن است برخی بگویند اقتصاددانان که یک حرف مشخص ندارند. از قضا همین تفاوت نظر و راهکار بهانه‌ای در دست دولت‌ها بوده تا اقتصاددانان را متهم به نداشتن اجماع و راهکار عملی مشخص کنند. برای رفع این بهانه و حل مساله پیشنهاد می‌شود اقتصاددانان مشخصا تکلیف خود را با سوالات اساسی و کلیدی زیر مشخص کنند. مردم، رسانه‌ها و بخشی از گروه‌های مرجع مثل دانشجویان نیز باید از هر اقتصاددان متعهدی بخواهند با دلایل علمی و بدون حاشیه‌روی پاسخ این سوالات را بدهد.

 ♦۱- در شرایط رکود آیا بودجه دولت باید انبساطی باشد یا انقباضی؟

 ♦۲- ریشه تورم اخیر، پولی و طرف تقاضا است یا ناشی از فشار هزینه و عرضه است یا ترکیب این دو؟

 ♦۳- در وضعیت کنونی اقتصاد ایران و در نبود درآمدهای نفتی دولت باید به سمت اخذ مالیات رود یا اینکه از انبوه نقدینگی موجود در اقتصاد برای انبساط هزینه‌های سرمایه‌گذاری استفاده کند؟

 ♦۴- آیا می‌توان در کوتاه‌مدت درآمد مالیاتی را افزایش داد؛ در این صورت سیاست افزایش مالیات در اوضاع کنونی رکود را تشدید نمی‌کند و هزینه تولید را افزایش نمی‌دهد؟

 ♦۵- و مهم‌تر از همه، اگر همه این سیاست‌ها به نحو کاملا بهینه و بدون هیچ اشکالی اجرا شود، نهایتا به چه میزانی می‌تواند وضعیت اقتصادی کشور را بهبود بخشد؟

 🔹برای آنکه پاسخ‌ها گویاتر و صریح‌تر باشد، باز هم پیشنهاد می‌شود اقتصاددانان در پاسخ خود میان بازه‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت و سیاست ثبات‌ساز و محرک رشد تمایز قائل شوند و کاملا دقت کنند تا پیشنهادهای سیاستی‌شان در یک مدل تعادل عمومی و نه جزئی، کاملا سازگار باشد.

 🔹پاسخ مشخص به این سوال‌ها و اعلام موضع در برابر آن به دور از کلی‌گویی رایج در ایران می‌تواند به ترسیم نقشه راهی منجر شود که حداقل به مردم و دغدغه‌مندان، روا و ناروا را در وضعیت کنونی اقتصاد ایران نشان دهد. بنابراین خطاب به اقتصاددانان ایران باید گفت: این گوی و این میدان. پاسخ روشن به این سوالات و توضیح آن برای افکار عمومی به دولتمردان نشان می‌دهد که آیا راه‌حل عملی و غیرپوپولیستی برای خروج از شرایط اخیر وجو‌د دارد؟ اگر این پیام به جامعه منتقل شود، آنان خود از دولتمردان حساب‌کشی می‌کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

دور باطل اقتصاد ایران/حسن سبحانی

🔸 اقتصاد دولت ایران که مصائب خودش را به نحوی غیرمنصفانه به اقتصاد نحیف توده‌های مردم گره زده است، همچنان بر دور باطلی که تصمیم گیرندگان اقتصاد سیاسی برایش طراحی کرده‌اند و می‌کنند می‌چرخد و روز به روز فاصله خود را از عقلانیت دورتر و در نتیجه راه های علاج خویش را سخت‌تر و شاید هم غیر ممکن‌تر می‌نماید.

🔸 هرچند یافتن سر کلاف به هم پیچیده شده و تصمیم آغازین این دور باطل چندان ساده نیست اما فرقی هم نمی‌کند که کدامین تصمیم نا بجا و نابخردانه را آغاز انحراف بدانیم.

🔸 کافی است دقت شود که به عنوان نمونه، نرخ‌های بهره بانکی در نظام مالی منتسب به دین، بدون هیچ رابطه معنی‌داری با فضای رکودی بخش حقیقی اقتصاد و متاثر از رقابت بانک‌ها برای جذب پول پول‌داران، افزایش می‌یابد و خود عاملی می‌شود تا در اقتصاد، یکی از موتورهای افزایش نقدینگی فعال شود آنگاه صاحبان نقدینگی فربه شده از ناحیه بهره‌های مرکب بانکی، با بکارگیری امکانات مالی آمیخته به بهره(ربا) خویش، و در سایه سار رکود ناشی از ناکارآمدی‌های عرصه‌های مختلف، بازار‌های سکه و ارز را ملتهب و قیمت‌ها را بالا می‌برند تا دولت و مجلس و رسانه‌ها، در مواضعی ناخواسته و یا خواسته، با تایید نرخ‌های بالا رفته، به رانت‌خواری جدید سفته‌بازان پول، از قبال افزایش قیمت ارز و سکه که خودش هم ناشی از تقاضای ریشه‌دار در ربای بانکی بوده است  رسمیت بخشند، اقدامی که پول پولداران غیرمولد را چند برابر افزایش و امکانات ناچیز  ده‌ها میلیون انسان طبقه متوسط و پائین درآمدی را، در اقتصادی دلاریزه شده، چند برابر کاهش می‌دهد.

🔸 آنگاه نوبت «جمع » ی می‌رسد تا با استناد به چند برابر شدن قیمت ارز، قیمت حامل‌های انرژی و یا در مقطعی بنزین را بالا ببرند تا از قافله درآمد رانتی عقب نمانند، کاری که عمدتا پشتیبانی مصوبات قبلی همچون چک سفید امضاء مجلس را هم دارد. در این مرحله از ندانم کاری، نوبت دولت می‌رسد تا در اقدامی غیر مبتنی بر قانون، درآمد مکتسبه حاصل از هدر شدن حیثیت حکمرانی و آمیخته گردیده با رنگ معترضان را، مصروف توزیع بین قربانیان اصلی اتخاذ تصمیم خطای افزایش قیمت بنزین نماید و سر انجام زمان موعود برای نقش آفرینی مجلس فرا می‌رسد تا در بررسی بودجه‌های سنواتی، بر تصمیم مشترک خود و دیگران، مبتنی بر اشتباهات فاحش و غیرقابل جبران افزایش بی‌منطق قیمت بنزین، و نحوه غیر قانونی تخصیص درآمدهای ناشی از بالا بردن قیمت‌ها، به پیشتازی قیمت بنزین، مهر تایید بزند و ۷۸ میلیون از مردم شریف ایران را حقوق بگیر ماهانه دولت بنماید، امری که تحقیقا، دهه‌ها برای آیندگان اعم از ملت و دولت، هزینه و گرفتاری دارد، زیرا در تورم اجتناب ناپذیری که اقتصاد کشور دارد و خواهد داشت، میل به جبران قدرت خرید این حقوق بسیار ناچیز (و البته خیلی زیاد برای دولت)، موتور حرکت این روند باطل را همچنان روشن نگاه می‌دارد و جان تازه‌ای به استمرار غم‌انگیز حیات ناکارآمد اقتصاد ایران می‌بخشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

برخلاف تصور بسیاری از اقتصاد خوانده‌ها رشد نقدینگی عامل رشد پایه پولی است/تیمور رحمانی

 

🔺 تصور بسیاری از اقتصاد خوانده ها درباره رشد پایه پولی اشتباه است. شروع داستان رشد نقدینگی از جانب پایه پولی نیست. در حقیقت اتفاقی در نقدینگی می افتد و این اتفاقات خود را به پایه پولی تحمیل می‌کند.

🔺اگر اضافه برداشت صورت گیرد به این دلیل است که رشد نقدینگی در ابتدا رخ می‌دهد و هم پای این رشد نقدینگی پایه پولی می‌طلبد. اگر این پایه پولی ایجاد نشود یا به شکل اضافه برداشت خود را نشان خواهد داد یا به شکل بدهی دولت به بانک‌ها و بانک‌ها به بانک مرکزی خود را نشان می‌دهد.

🔺بنابراین موضوعی که مهم است این است که در میان مدت به توان رشد نقدینگی را محدود کرد. اگر این رشد محدود شود می توان رشد پایه پولی را کنترل کرد. در واقع در شرایط کنونی جهت علیت از نقدینگی به پایه پولی است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

خردگرایی تحولی و خردگرایی صنع‌گرا در دیدگاه هایک

 

🌀هایک معتقد است طی سده هجدهم، دو جریان خردگرایانه متمایز در کنار هم وجود داشته است که به اشتباه و تحت تاثیر فیلسوفان فرانسوی آن دوران، هر دو جریان را زیر عنوان واحد روشنگری طبقه‌بندی می‌کنند... خردگرایان فرانسوی تحت تاثیر دکارت، قدرت فوق‌العاده و نامحدودی برای عقل قایل بودند، به طوری که تصور می‌کردند عقل خودآگاه می‌تواند تشخیص‌دهنده و تعیین‌کننده هر گونه عمل جزئی باشد.

🌀دیوید هیوم مخالف چنین تصوری از عقل است و با تحلیل عقلانی به مبارزه با ادعاهای بلندپروازانه عقل می‌رود. هیوم با تاکید بر محدودیت‌های چاره‌ناپذیر توانایی‌های عقل، بر آن است که تنها با شناخت چنین محدودیتی می‌توان کارایی عملی عقل را افزایش داد... خردگرایان فرانسوی معتقد بودند نهادهای اجتماعی محصول طرح و قصد عامدانه عقل انسانی هستند و بنابراین این نهادها را می‌توان به نحو مطلوبی اصلاح کرد، سازمان داد یا اساسا نهادهای جدید و جایگزینی ایجاد کرد. هایک این نوع خردگرایی را که دمساز با جو حکومت مطلقه‌ای بود که در اروپا به ویژه فرانسه، سعی در ایجاد ساختار متمرکز جدیدی برای دولت داشت، عقلانیت صنع‌گرا می‌نامد.

🌀اما در سنت فکری فیلسوفان آزادی اسکاتلندی و انگلیسی، از جمله هیوم، نهادهای اجتماعی، محصول جریان تحولی تدریجی و دیرپا تلقی می‌شدند. هایک که خود متعلق به این سنت فلسفی است، خردگرایی این فیلسوفان را تحولی توصیف می‌کند. هایک به پیروی از این خردگرایی تحولی، معتقد است که نهادهای بنیادی تمدن انسانی، از قبیل قواعد اخلاقی، حقوقی، زبان، پول، بازار و دولت هیچ‌کدام با عقل خودآگاه فردی و با قصد و نیت طراحی و ایجاد نشده‌اند، بلکه همگی طی جریان تحولی طولانی به طور خودجوش به وجود آمده‌اند. این تحول توسط نوعی سازوکار انتخابی، آزمون و خطا و از میان رفتن ساختارهای بدون کارایی صورت گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

ضرر ۱.۵ میلیارد دلاری «کرونا» به بازارهای جهان

 

💢به دلیل شیوع ویروس کرونا در جهان، بازار کالاها بیشترین ضرر را دیدند و ارزش دارایی‌های امنی مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس افزایش یافت.

💢بر اساس گزارش بلومبرگ، ویروس کرونا بازارهای جهانی را متزلزل کرده است. این ویروس از تاریخ ۲۰ ژانویه (۳۰ دی) تا کنون، ۱.۵ تریلیون دلار از ارزش بورس‌های جهانی را از بین برده است.

💢به نوشته بلومبرگ، این اتفاق در حالی رخ داده که معاملات بورس چین و هنگ‌کنگ به دلیل تعطیلات سال نو، تعطیل است. در چنین شرایطی، این میزان ضرر رخدادی کم‌نظیر است.

💢با سقوط سهام خزانه‌داری و معالات بورس آمریکا، سقوط بورسی در بازار دارایی‌ها اپیدمی شده است. در این میان، بازار مواد خام بیشترین آسیب را دیده است. شاخص کالاهای خام بلومبرگ نشان می‌دهد که ارزش آن‌ها ۴.۵ درصد کاهش یافته است.

💢در این شرایط، که سرمایه‌گذاران به دنبال پناهگاه می‌گردند، ارزش‌ بازار دارایی‌های امن بالا رفته است. شاخص اوراق قرضه کل جهان در بلومبرگ نشان از افزایش ۱.۳ درصدی ارزش این اوراق دارد و شاخص دلار نیز ۱.۳ درصد تقویت شده است.

💢«پیتر کیسلر»، مدیر سبد دارایی در یک صندوق مدیریت دارایی می‌گوید: در زمان شیوع «سارس» در سال ۲۰۰۲-۲۰۰۳ بازارهای دارایی ۱۰ درصد سقوط کردند. حالا نیز روندی مشابه آن مشهود است؛ چرا که تقریبا تمام دارایی‌ها در سطوح قیمتی بسیار گران معامله می‌شوند.

💢به گزارش شینهوآ، تا بامداد امروز چهارشنبه در مجموع ابتلای پنج هزار و ۹۷۴ به کرونا از ۳۱ استان سرزمین اصلی چین از جمله یک هزار و ۲۳۹ مورد وخیم و بحرانی به کمیته ملی بهداشت و سلامت چین اعلام شده است.

💢ویروس کرونا همچنین تا بامداد امروز چهارشنبه باعث مرگ ۱۳۲ تن شده است و ۱۰۳ مورد هم درمان شده اند در حال حاضر در مجموع ۹ هزار و ۲۳۹ تن به ابتلا به این بیماری مشکوک هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

سوبسید بی کران برای ضایعه ساز ها / محمد طبیبیان

🌟در خبر ها هست که قرار است ۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر به خود رو ساز ها وام پرداخت شود. امید وارم این خبر صحت نداشته باشد و بانک مرکزی تکذیب کند. اما اگر صحت داشته باشد واقعا یک ضربه دیگر به پیکر فرتوت اقتصاد کشور خواهد بود.

🌟در سال های اول دهه هفتادیعنی حدود ۲۸ سال پیش که اینجانب معاون اقتصادی سازمان برنامه و بودجه بودم و آقای روغنی زنجانی رییس سازمان، به جد و جهد سازمان برنامه استدلال می کرد که این صنایع را از زیر حمایت بی دریغ گمرکی و پرداخت های مختلف دولتی از جمله وام و ارز ارزان سهمیه ای بیرون بیاورید رها کنید یا می توانند دوام بیاورند یا خواهند مرد. تداوم این شرایط فقط به اقتصاد کشور زیان وارد می کند. وزیر وقت صنایع سنگین در مراکز تصمیم گیری استدلال کردند که این صنایع برنامه هایی دارند که چند سالی به آن ها فرصت داده شود بر روی پا خواهند ایستاد و مثل صنایع کره خواهند بود. متاسفانه این صحبت ها مقبول افتاد و گروه های ذی نفع هنوز به حمایت از این بدنه های ضایعه ساز ادامه می دهند.

🌟در همان سال ها  همکاری داشتیم که پیوسته سابقه مودت عمیق بین ما بر قرار بوده، از حامیان این صنعت بود و در حاشیه برای آنان کار مطالعاتی هم می کرد و در یک سفر اتومبیلش که تولید همان شرکت بوداز جاده خارج شد در یگ گودال به عمق نیم متر افتاد برخی اعضاء خانواده از اتومبیل پرتاب ومرحوم شدند و خود نیز متاسفانه آسیب دائمی دید. در بیمارستان به عیادت او رفتم نیمه بیهوش دستش را گرفتم هنوز از مصیبت خانواده خبر نداشت، چشم باز کرد و گفت این ها وسیله قتاله می سازند. بعد از سال ها تابستان گذشته او را در فرودگاه دیدم از جوانی هیچکدام مان اثری نمانده بود این را هر کدام در چشم آن یکی خواندیم. یاد آن ماجرا تکرار شد گفت می دانی که هزینه گیره ای که اگر تعبیه می شد  اتومبیل در موقع افتادن درش باز نمی شد فقط چند تومان بود و این ها دریغ کرده بودند. همه ما انواع حوادث از سوختن مردم در اتومبیل و انحراف و خروج از جاده تا ضرورت تعمیر و تعویض قطعات در همان روز اول تحویل تا  موتور های نا کار آمد آلوده ساز که به قتل خاموش هزاران نفر مشغول هستند را می دانیم و ضایعات سوخت بنزین. بهترین خروجی این ها اتومبیل های مستقیما مونتاژ خارجی بوده است که قطعات وارداتی را سر هم می کنند بد تر از اتومبیل مشابه خارجی و گرانتر از اتومبیل مشابه خارجی می فروشند. اینها صنعت نیستند تله های پول مردم و آفت روزگار و جان مردم و ضایع کننده منابع کشور هستند

🌟بانک مرکزی اگر واقعا قصد دارد چنین رقمی در اختیار این شرکت ها قرار دهد خوب می داند که با این کار به فشار تورم دامن خواهد زد و این رقم به صورت مالیات بر تورم از جیب مردم پرداخت خواهد شد. لا اقل اخلاقا یک صورت مالی چند سال اخیر این شرکت ها که مهر تایید بانک مرکزی را داشته باشد منتشر کند تا همه بدانند به چه چاهی منابع سرازیر می کند.و بعدا هم مقاماتی که اسناد مربوط به وام را امضا می کنند ضمانتا پاسخگو باشند چنانکه خواه ناخواه تمام مدیرانی که اسناد اعتبارات کلان سوخت شده را تایید و امضا کرده اند ضمانتا مسئول هستند و روزی پاسخگو.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تحریم! فرصت یا تهدید ابدی!  /  ✍️محمود اولاد

اخیرا زیاد شنیده میشود که کم کم اثرات نامطلوب تحریمها کمرنگ میشود و حتی تبدیل به فرصت میشود! فرصتی که بتوانیم تولید داخلی را تقویت کنیم و رشد اقتصادی و رونق تولید به چهره اقتصاد برگردد! میخواهم نشان دهم که این نگاه، نگاه درستی نیست و چقدر میتواند خطرناک باشد.

در یک اقتصاد باز و در جهانی عاری از محدودیتهای تجاری، کشورها منابع خود را به تولید کالاها و خدماتی تخصیص میدهند که در آن دارای مزیت نسبی هستند و سپس از طریق مبادله تولیدات با تولیدات کشورهای دیگر، نیازهای خود را تأمین میکنند. نظریه های اقتصادی نشان میدهند که در این شیوه، بهترین تخصیص منابع صورت میگیرد و حداکثر رفاه اقتصادی برای همه کشورهای درگیر تجارت رخ میدهد. تمام کالاها با کمترین هزینه تولید و‌مبادله میشوند.

هرچند به دلایل مختلف، محدودیتهایی بر تجارت جهانی وضع شد، اما دلیل تشکیل سازمانهای تجارت منطقه ای و سازمان تجارت جهانی در ضرورت بازگشت به تجارت آزاد و برخورداری از مواهب آن بوده است.

حال در شرایط تحریم، چه اتفاقی می افتد؟ خب ایران کشوری است با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت که این جمعیت نیازهای متنوع زیادی دارد و بالاخره ۸۰ میلیون خود به تنهایی تقاضای قابل توجهی است. بنابراین، بعد از شوک اولیه تحریم و با گذشت زمان و استمرار شرایط، برای پاسخ به تفاضاهای موجود داخلی، منابع تولید به کار گرفته شده و تولید شروع میشود. اما در یک فضای کاملا بسته، همه چیز را باید خودمان تولید کنیم. در نتیجه، منابع به تولید کالاهای دارای مزیت اختصاص نخواهند یافت بلکه به تولید همه کالاها ولو با هزینه های بسیار بیشتر از سطح جهانی و با کیفیت پایین تر تخصیص خواهد یافت. منابع زیادی صرف خواهد شد و تولید کمتری برداشت خواهد شد چون کارایی تخصیص پایین خواهد بود. این موضوع، حتی اگر بهترین سیاستهای پولی و‌ مالی و عالی ترین شرایط فضای کسب و کار را هم در اختیار داشته باشد، نهایتا چند درصدی تفاوت در کارایی کل اقتصاد را به همراه خواهد داشت.

اما موضوع به همین جا ختم نمیشود. فرض کنیم تنها دو کالا در جهان تولید میشود. کالایی که در آن مزیت داریم را کالای الف و کالایی که مزیت نسبی پایینی داریم کالای ب بنامیم. ما الان در شرایط تحریم، هر دو کالا را برای نیاز ۸۰ میلیون جمعیت تولید میکنیم. نه رقیبی داریم که نگران از دست دادن بازار ۸۰ میلیونی باشیم و نه فکر تسخیر بازارهای دیگر را در سر داریم. در نقطه مقابل، جهان خارج از ما، بک جهان ۷ میلیارد نفری با حدود ۲۰۰ کشور که ما ۸۰ میلیون عددی در مقابل آن نیستیم، نیاز به کالای الف را در ابتدا به قیمت بالا (به دلیل اینکه ما مزیت داشتیم و ارزانترین در جهان بودیم به فرض)، تامین میکند و تقاضای ۸۰ میلیون نفر ما برای کالای ب هم حدود ۱ درصد کل تقاضاست که اصلا اهمیتی ندارد! اما در جهان ۷ میلیاردی با ۲۰۰ کشور و صدها شرکت بین المللی، رقابت سنگینی برقرار است. رفابتی برای خلق نوآوریهای جدید و کاهش هزینه ها.

بعد از مدتی، ساختار بی انگیزه بازار تولیدات داخلی ما، مزیت خود را در تولید کالای الف در مقابل جهان هم از دست خواهد داد چون آنها شیوه های جدبد تولید و کاهش هزینه ها را پی خواهند گرفت و ما با بهره وری بسیار پایین تر ادامه خواهیم داد.

در چنبن شرایطی، اگر بعد از مدتی تحریمها برداشته شود، ما تنها وارد کننده همه چیز خواهیم بود و تولید داخلی به فنا خواهد رفت. ما این تجربه را بارها و بارها داشته ایم. زمانی که با استراتژیهای حمایت تولید داخلی، محدودیتهای سنگین بر واردات وضع کردیم و با اندکی گشایش، صنعت مربوطه به نابودی رسید و باز برای حفظش به استمرار سیاستهای غلط حمایتی ادامه دادیم. زمانی رسید که به شدت نگران عضویت در سازمان تجارت جهانی شدیم. استمرار این شرایط نیز به همانجا ختم میشود. به جایی که نگران رفع تحریمها شویم.

✅تحریم موضوعی نیست که تصور کنیم تهدیدی است که میتوان به فرصت تبدیل کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی