انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

اقتصاد چیست؟

اقتصاد موضوع جذابی است. علم اقتصاد به دنبال فهمیدن ساز و کار جهان است. اقتصاد به ما ثابت کرده که نظمی وجود دارد. در دل این آشوب و بی‌نظمی، ساختاری وجود دارد که ما می‌توانیم آن را بفهمیم. اقتصاد طبیعت خود را دارد. این بدان معناست ما می‌توانیم آن را مطالعه کنیم و در مورد آن بیاموزیم، اما ما آزاد نیستیم که به میل خود در آن دستکاری کنیم و نمی‌توانیم آن را به روش‌هایی که ممکن است ترجیح دهیم اما مطابق با ماهیت آن نباشد، شکل دهیم.

️«قوانینی» وجود دارد که اقتصاد بر اساس آنها کار می‌کند و تغییر ناپذیرند. هدف علم اقتصاد در طول سه قرن گذشته در مورد شناسایی، یادگیری و درک آن قوانین بوده است.

اساس فهم اقتصاد درک این نکته است که این علم مربوط به کنش انسانی است. اقتصاد مجموعه‌ای از افرادی هستند که با هم تعامل می‌کنند. بسیاری به اقتصاد به چشم منابع، ماشین‌ها، کسب‌وکارها و شغل‌ها نگاه می‌کنند. اما این ساده‌سازی، گمراه کننده است. تمامی آنها مهم هستند اما همگی روشی برای رسیدن به هدفی هستند. اقتصاد درباره استفاده از ابزارها برای رسیدن به اهداف است. اقتصاد درباره نحوه عمل ما برای ارضای خواسته‌هایمان است، به گونه‌ای که وضعیت فعلی ما را بهبود ببخشد. در کل، اقتصاد درباره خلق ارزش است.

ابزار‌های ما محدود و خواسته‌های ما نامحدود هستند. ما باید بفهمیم چگونه از منابع محدودی که داریم، بهترین استفاده را ببریم. اگر تصمیم بگیریم که با منابع فعلی‌مان به یک هدف برسیم، نمی‌توانیم با همان منابع به هدفی دیگر دست پیدا کنیم. به زبان ساده، ما باید بده بستان کنیم. هر  عملی که انجام می‌دهیم بدین معناست که از عملی دیگر سرباز زدیم. یا شما با ماشین از خانه بیرون می‌روید یا در خانه می‌مانید، نمی‌توانید هر دو کار را همزمان انجام دهید. شما می‌توانید از پول خود برای خرید یک چیز یا خرید چیز دیگری استفاده کنید یا می‌توانید پول خود را برای زمان دیگری ذخیره کنید. اما نمی‌توان از همان پول هم برای خرید چیزی استفاده کرد و هم آن را پس‌انداز کرد. با انتخاب یک چیز، شما گزینه‌های دیر را کنار گذاشته‌اید و نمی‌توانید آنها را انجام دهید. با انتخاب  و ترجیح دادن یک چیز به چیز دیگر، با انجام این کنش، ما ترجیحات خود را رده‌بندی می‌کنیم . اگر ما به جای خرید یک محصول، پول آن را ذخیره کنیم، بدین معناست که ذخیره کردن پول برای ما مطلوبتر از خرج کردن پول برای آن محصول است، برای همین در ترجیحات ما رده بالاتری دارد. این رده‌بندی چیزهای ارزشمند یعنی مقتصدانه رفتار کردن و اقتصاد چیزی نیست غیر از همه ماهایی که مقتصدانه رفتار می‌کنیم.

اقتصاد یک نظم برنامه‌ریزی نشده است.  ما بر اساس علایق و مصلحت خودمان رفتار می‌کنیم و از دل این رفتار خود محورانه تمامی ما اقتصاد پدید می‌آید.

اقتصاددان معروف قرن دهم فرانسوی فردریک باستیا سوالی جالبی مطرح کرد: پاریس چگونه سیر می‌شود؟ این سوال ذهن ما را نسبت به اقتصاد درگیر می‌کند. چگونه مردمان شهری که به دلیل بزرگی و صنعتی بودن، خودشان نمی‌تواند غذای خود را در مزرعه تولید کند، هر روز در سفره خود غذا دارند؟ سوال این است که چگونه این اتفاق می‌افتد. ما می‌دانیم که برنامه‌ریزی مرکزی وجود ندارد که بگوید چه مقدار غذا باید به هر پاریسی تخصیص یابد. هیچ برنامه‌ریزی وجود ندارد که به کشاورز بگوید چه چیزی بکارد، در چه زمینی کار کند، از چه ابزار‌هایی استفاده کند، در چه شهری و چه بازاری با چه قیمتی محصول خود را به فروش بگذارد.  اما بدون برنامه‌ریزی مرکزی، تمامی این پدیده‌ها اتفاق می‌افتد.

اقتصاد یک ساختار  غیرمتمرکز است که در تمامی افراد در آن برنامه‌های خود را دارند و آزادانه تصمیم می‌گیرند. آنها صرفا یک دستور بگیر از مرکز نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

هدف علم اقتصاد/▪چگونه درباره اقتصاد فکر کنیم

هدف علم اقتصاد این است که بفهمد یک اقتصاد، در ساختارهای مختلف چگونه کار می‌کند: ماهیت و عملکرد فرآیندی که در آن افرادی به مانند من و شما که خودشان تصمیم‌گیری می‌کنند، عمل می‌کنند و هر طور که صلاح می‌دانند با یکدیگر تعامل می‌کنند. اقتصاد هم فاقد برنامه کلی و هم برنامه‌ریز مرکزی است. اقتصاد هدف کلی ندارد و فقط آن چیزی است که از کنش تمامی بازیگران آن پدید می‌آید. اقتصاد هدف ندارد اما علم اقتصاد هدفی بزرگ دارد که آن فهم سازوکار اقتصاد است. هر چند یک اقتصاد به طور کلی از خود هدفی ندارد اما افراد هدف دارند. آنها نیازها و خواسته‌هایی دارند که با روش و ابزارهای مختلف برای تحقق آن تلاش می‌کنند. برخی از منابع را طبیعت فراهم می‌کند، اما تولید بیشتر آن‌ها مستلزم تلاش و کار انسانی هست. کالاها و خدماتی هستند که خواسته‌هایی که ما داریم را برآورده می‌کنند. تولید هسته اصلی اقتصاد است. تامین هرچه بیشتر وسایل و روش‌هایی ممکن برای رسیدن هر چه بیشتر خواسته‌هایی است که آن را ارزشمند می‌دانیم

چالش اقتصادی

تولید یک چالش است و فقط مربوط به منابعی که داریم نیست. هیچ رابطه ثابتی بین ورودی و خروجی وجود ندارد. اغلب اوقات ورودی‌های بیشتر می‌توانند خروجی‌های بیشتری تولید کنند، اما در بعضی موارد اینگونه نیست ولی با نوآوری‌ها، خروجی بیشتری به ازای هر ورودی دریافت می‌کنیم  و بهره‌وری را افزایش می‌دهیم.

ارزش 

زمانی که ما در مورد ارزش خروجی صحبت می‌کنیم و نه فقط کمیت، این نکته اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. ارزش‌گذاری هرگز اتوماتیک نیست. می‌توان از منابع زیادی برای تولید چیزی استفاده کرد که کاملاً بی‌ارزش به نظر می‌رسد. اگر من یک نقاشی بکشم، صرف نظر از تلاش و زمانی که صرف آن کنم، نتیجه مورد انتظار ارزش کمی خواهد داشت. همان بوم و رنگ استفاده شده توسط ونسان ون گوگ چیزی با ارزش بسیار بالاتر را خلق می‌کند. با گذاشتن امضای او بر روی نقاشی من، ارزش نقاشی من افزایش می‌یابد. اما امضای من روی نقاشی او ارزش آن را کاهش می‌داد. تنها رابطه دائمی که می‌توانیم میان ورودی‌ها و خروجی‌ها داشته باشیم این است که برای داشتن خروجی نیازمند ورودی هستیم و کالایی از هیچ ساخته نمی‌شود.

 پیشرفت بزرگ ما در قرن‌های اخیر

تولید به خودی خود یک چالش نیست، چالش اصلی تولید بهینه و اقتصادی است. این در مورد مسئله‌ای است که به وجود می‌آید زیرا ما منابع محدودی داریم. به عبارت دیگر، منابع کمیاب هستند. بنابراین ما مجبوریم بفهمیم چگونه می‌توان از منابع ما برای تولید بهترین نتیجه ممکن (از نظر ارزشی) استفاده کرد. ما به طور فزاینده‌ای در کشف این موضوع، به ویژه در چند قرن اخیر، خوب شده‌ایم. برای هزاران سال، ما پیشرفت بسیار کمی داشتیم، اما ناگهان، با آنچه صنعتی شدن نامیده می‌شود، کشورها شروع به رهایی از فقر از طریق پیشرفت در تولید کردند. توجه  اندیشمندان به علم اقتصاد همزمان با این توسعه است. به همین دلیل نام اثر تاریخی آدام اسمیت تحقیق در مورد ماهیت و علل ثروت ملل است. این عنوان به دو بعد ثروت ملی که هنوز هسته اصلی اقتصاد هستند، توجه می‌کند: ماهیت ثروت و علل آن. ماهیت ثروت به این اشاره دارد که چگونه باید آن را درک کنیم، شامل چه چیزی می‌شود و چگونه اقتصاد به عنوان یک ساختار با نظریه ارزش به مثابه رضایت شخصی ارتباط دارد. علل ثروت به خاستگاه‌ها و فرآیندهای خاصی اشاره دارد که این شکوفایی را پدید آورده است. اگر آن عوامل را به درستی درک کنیم، می‌توانیم مردم را از فقر بیرون بیاوریم و جامعه‌ای مرفه‌تر بسازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی