در تعریف متون درسی پول و بانکداری و همچنین اقتصاد کلان، عملیات بازار باز را خرید و فروش اوراق بهادار دولتی توسط بانک مرکزی مینامند. این عملیات که ابزار اصلی سیاستگذاری پولی بانکهای مرکزی است، به این منظور انجام میشود که مقدار ذخایر بانکی یا به بیانی دیگر نرخ بهره را تنظیم کند. آنچه امروزه در عملیات بازار باز متداول است، آن است که بانک مرکزی به خرید یا فروش اوراق بدهی کوتاهمدت دولت مانند اسناد خزانه با بانکها و موسسات اعتباری در بازار بین بانکی میپردازد. پیشتر رئیس کل بانک مرکزی نیز عنوان کرده بود که تا به امروز، چون بانک مرکزی اجازه خرید اوراق دولتی را نداشت، نرخ این اوراق در معاملات بین کنشگران بازار تعیین میشد و بدیهی است که نرخ، شامل درجهای از هزینههای ریسک و تنزیل بود. با ورود بانک مرکزی و عملیات بازار باز، این هزینهها کاهش مییابد ونرخ تنزیل بین بانکها نیز در محدوده نرخ سیاستگذاری بانک مرکزی قرار میگیرد. سوال مهم این است که آیا با استفاده از این ابزار شرایط تغییر خواهد کرد و حتما منجر به بهبودی خواهد شد؟ به اعتقاد کارشناسان، عملیات بازار باز در صورتی سودمند است که به شکل صحیح بهکار گرفته شود و در شرایط کنونی بخش قابلتوجهی از مشکلات، مربوط به ناترازی و دشواری موجود در نظام بانکی است که بهطور طبیعی درمان آن عملیات بازار باز نیست. بنابراین اینکه اظهارنظر شده است عملیات بازار باز با کاهش نرخ سود، منابع ارزانی از بیتالمال و سپردهگذاران در اختیار بانکها قرار میدهد تا اسباب سودجویی آنها شود، تحلیل نامتعارفی است. کارشناسان تاکید میکنند که عملیات بازار باز اولا به سیاستگذار کمک میکند که نرخ بهره را در راستای اهداف نهایی مدیریت کند و اگر آن اهداف نهایی ایجاب میکند باید کاسته شود. اینکه عملیات بانکها تا چه حد مقررات مقام ناظر را رعایت میکند و چه اقدامات احتیاطی خرد و کلان باید اعمال شود تا ثبات مالی و بانکی را فراهم کند؛ موضوعی مکمل برای سیاست پولی است و راهاندازی عملیات بازار باز به معنی از ضرورت افتادن آنها نیست.