در اقتصاد با دو دسته از مسائل مواجهیم:

الف- مساله اصلی شماره 1: بزرگ کردن کیک اقتصاد یعنی رسیدن به سطح تولید و درآمد سرانه بالا کمابیش مشابه یا دستکم نزدیک تر به اقتصادهای غربی که از طریق رشد اقتصادی بالا به دست می آید و  راهکار اصلی در تحقق این هدف رشد سرمایه و رشد تکنولوژی است.

ب- مساله اصلی شماره 2: پایداری اقتصادی یعنی دور نگه داشتن اقتصاد از نوسانات شدید اعم از رونق شدید، رکود، بحران های مالی، تورم و ...، یعنی حفظ کیک بزرگ شده در یک حالت stable.

ااینها دو سری مساله تقریبا جدا و قابل تفکیک است اقتصادهای غربی مرحله اول را پشت سر گذاشتند و الان نگرانی شان پایداری و یکنواخت نگه داشتن اقتصاد روی یک مسیر رشد حدودا 2 درصدی است ابزاری که برای این منظور به کار می گیرند عمدتا سیاست های پولی و مالی با محوریت بانک مرکزی است.

ما در ایران نباید دچار خطا شویم مساله ما، مساله نوع اول است که راه حل اصلی اش، کسب و جذب سرمایه از طرق مختلف و افزایش سرمایه گذاری در اقتصاد است در کنار افزایش بهره وری و رشد فنی که باز هم مکانیسم اصلی اش برای ما جذب تکنولوژی است برای مسئله ای که ما داریم، سیاست پولی، سیاست مالی و  ...، یک نقش و اهمیت جنبی، فرعی و کمکی دارد.

مثلا امروزه در دنیا تقریبا همه کشورها، به مدد سیاست پولی- مالی مناسب، تورم پایین دارند حتی کشورهای بسیار فقیر آفریقایی، افغانستان و ...، ولی این تورم پایین، ابدا مشکل فقر، درآمد سرانه پایین و رشد پایین را در آنجا حل نکرده و نخواهد کرد. جوامع بدوی برای سده هایی طولانی در گذشته هم عملا تورم نداشتند اما این مشکل اصلی: فقر و درآمد سرانه پایین و عدم رشد را از آنها حل نمی کرد.

بدآموزی که تعقیب سیاست های پایدارسازی (Stablization) در اقتصادهای غربی برای برخی از اقتصادخوانده ها در ایران دارد، غرق شدن در مساله ای است که مساله اصلی ما را مغفول می گذارد و حتی بدتر اینکه برخی فکر می کنند که این سیاست ها می تواند مشکله تولید و رشد پایین را حل کند.

رشد اقتصادی دراماتیک و تاریخی در ژاپن، کره جنوبی، چین، تایوان و ...، هیچکدام ریشه در سیاست های پولی- مالی و بانک های مرکزی این کشورها ندارد بلکه علل جدی تر و بنیادی تری دارد. پایدارسازی اقتصاد در قیاس با تحقق رشد بالا در اقتصاد، مساله ای بسیار بسیار ساده است.