🔹 ١- اگر بخواهیم نتیجه تلاش‌های بانک مرکزی در یک سال گذشته را خلاصه کنیم احتمالا «خروج از کوتاه‌مدت» برازنده‌ترین گزاره است. به این معنا که بانک مرکزی با موفقیت نرخ برابری پول ملی را از شوک‌های ارزی ناشی از نوسان انتظارات در کوتاه‌مدت‌های پیاپی تکرار شونده خلاص کرده است. (جلوی تکرارپیاپی الگوی دورنبوش به صورت مکرر و تکرار مجدد شوک قبل از پایان موج تعدیل شوک قبلی را گرفته است) این دستاورد عمیقا ستودنی وعمیقا ناکافی است.

🔹 ٢- مدیریت انتظارات از طریق جهت دهی متغیرهای فنی همزمان موثر و واقعی است اما همه ریسک‌هایی که در بلندمدت پیش‌روی ماست هنوز بر سر جای خود هستند.

🔹 ٣- رهیافت پولی به نرخ ارز (محاسبه تغییرات نرخ برابری تعادلی براساس تفاوت رشد نقدینگی و رشد اقتصاد) در کوتاه‌مدت پیشنهاد دهنده نرخ مناسبی برای نرخ ارز نیست (مگر در تورم‌های بسیار بالا و طولانی) اما این به معنای رد کردن فشار «افزایش نسبی سرعت رشد نقدینگی و کاهش نسبی رشد اقتصادی» بر «تراز پرداخت‌ها و نهایتا نرخ ارز » نیست. بخصوص آن که در ایران با بالا رفتن نرخ ارز وضعیت تراز پرداخت‌ها بدتر هم می‌شود. (هم در کوتاه‌مدت و در قالب منحنی J و هم در بلندمدت بدلیل برقرار نبودن مارشال لرنر) و بخش حقیقی کمک چندانی به بازگشت نرخ ارز به یک تعادل جدید در بلندمدت «نمی‌تواند» بکند.

🔹 ۴- حقیقت آن است که بدلایل متعدد شانس بالایی برای پایین آوردن رشد نقدینگی در کوتاه‌مدت وجود ندارد، اگر چه تلاش برای آن مهم و معقول است. موضوع بخصوص وقتی که بدانیم درباره دلار (علیرغم همه فراز و فرودها) شاهد یک کاهش بسیار شدید رشد نقدینگی در اقتصاد آمریکا بوده‌ایم، سخت‌تر هم می‌شود.

🔹 ۵- بنا براین با رجوع به رهیافت پولی برای بازگشت به ثبات بلندمدت هیچ چاره‌ای به جز افزایش رشد نداریم. تمرکز روی کاهش هزینه‌های مبادله و افزایش حجم روزانه عرضه تسویه بین صرافی‌ها، تا کنون مفید بوده ولی هرگز یک ابزار مستقیما به هدف اصابت‌کننده برای ایجاد ثبات بلندمدت فرض نمی‌شود. این به این معنا نیست که بی‌ثباتی جدید لزوما از زاویه نرخ ارز بروز خواهد کرد. ممکن است تعدیل بصورت افزایش شدید و پایدار نرخ بهره یا فشار شدید به تراز پرداخت‌ها باشد. اما خود اینها هم ابدا خبر خوبی نیستند.

🔹 ۶- بانک مرکزی تا کنون نشان داده که به رشد اهمیت مى‌دهد. مواردی مثل تامین مالی مولد، تمرکز مستقیم روی رفع نیازهای ارزی صنایع بزرگ از روش‌های جدید و  تعهد به ورود به طرح بازآفرینی شهری از مواردی است که روی رشد موثر است. با اینحال این موارد و موارد دیگر بخشی از یک راهبرد جامع و منسجم و فعال نیستند. پراکنده و به مقتضای وقایع رخ داده‌اند و ردی از یک طرح کلی در آن ها نیست. و بعضا ممکن است نبود طرح کلی و کلان آن‌ها را در حد یک امر محدود نگه دارد.

🔹 ۷- در ساختار اقتصادی بیست سال گذشته بانک مرکزی هرگز بخش فعالی از فرآیند توسعه نبوده است و چه بسا همین امر باعث ناکامی چند باره بانک در ایجاد ثبات پولی هم باشد (چرا که ایده فعالی برای گام‌بندی نحوه خلق و  هدم پول در فازبندی‌های مشخص فرآیند توسعه ندارد و شکل کلی کار مقاومت ابتدایی و بعد تمکین نهایی در مقابل مقام سیاسی بوده بیشتر.) اما اکنون (فارغ از روش پیشنهادی) بانک مرکزی ناچار است برای حفظ آن چه با مرارت بسیار زیاد بدست آورده و برای صیانت از سرمایه اجتماعی‌ای که با فاصله بسیار زیاد از سایر دستگاه‌های اقتصادی ظرف یک سال اخیر اندوخته بصورتی فعال و ایده‌دار وارد (واحتمالا پیشران) فرآیند توسعه شود. وقت انتخاب یک رشته عمل از بین روش‌های مختلف پیشنهادی و با پایمردی پی‌گرفتن آن است.

✅ نرخ منفی رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص بیشتر سال‌های دهه گذشته، فوری‌ترین و واقعی‌ترین مسئله‌ای است که "جامعه ایران" باید حل کند. هیچ الویت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی دیگری مهم‌تر از این در لحظه اکنون وجود ندارد. چه بسا تغییر مسیر این نرخ تخفیف دهنده بسیاری از مشکلات غیراقتصادی باشد.