🔸۱- اولین زشتی ما که در این دو هفته خودش را به طور کامل نمایان کرد، نظام مسئولیتها و حقوق و وظایف ما بود. نظامی که در آن به گاه تصمیمات سخت افراد از نقش خود در اتخاذ آن تصمیم شانه خالی میکنند و با ادعای واگذاری تصمیمی به فلان وزیر و فلان فرد، و یا عدم موافقت (قلبی) شان با آن تصمیم، دامن خود را مبرا از هزینهی اشتباهشان میدانند. قطعا تا روزی که معلوم نشود بالاخره در کشور چه کسی مسئول چه کاری هست، و متناسب با آن نظام حقوق و مسئولیتهای ما بازتعریف نشود، این زشتی ما هر روز خودش را نمایانتر میکند.
🔸۲- زشتی دوم ما عدم درک ریشه تورم است. این زشتی را همواره دیدهایم اما همچنان از آن توبه نکردهایم. در کشور ما شاید بیش از هزار کالا باشد که دولت سعی در کنترل قیمت آنها دارد. نکتهی جالب آن است که اگر تغییر قیمت کالاهایی را که دولت بیشترین میزان کنترل بر آنها را دارد (ارز و بنزین) با سایر کالاها مقایسه کنیم متوجه میشویم که به طور متوسط تقریبا تمامی این کالاها از ابتدای انقلاب تا حالا در حدود هزار و پانصد برابر شدهاند. یعنی حداکثر کاری که کنترل قیمتها انجام میدهد به تاخیر انداختن زمان تغییر قیمت و تبدیل یک تغییر قیمت آهسته و پیوسته و سازنده به یک تغییر قیمت دفعی و مخرب است. تجربهی بیش از صد کشور در طی دهههای گذشته به انسان مدرن آموزش داده است که شما میتوانید فرآیند خلق نقدینگی را رها کنید و تلاش مذبوحانهای برای کنترل قیمت هزاران کالا بکنید و در نهایت شکست سختی بخورید، و یا میتوانید انرژی خود را متمرکز بر نظارت بر فرآیند خلق نقدینگی بکنید و آن را همراستای سیاست توسعهای خود بکنید و هم رشد اقتصادی و هم کاهش تورم را تجربه کنید. به نظرم بهترین مصداق شعر معروف سعدی (سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گذشتن به پیل) همین بحث فرآیند خلق نقدینگی و تورم است.
🔸 ۳- زشتی سوم ما چیزی نیست جز نظام بازتوزیع بر مبنای قیمتهای یارانهای که نتیجهی مستقیم آن هر که بامش بیش برفش بیش است. این نظام به غایت ناعادلانه از طرفی باعث عدم تامین حداقل معیشت برای اقشار آسیبپذیر جامعه –نیمهی پایین درآمدی کشور- شده و در نتیجه ظرفیتهای کشور برای اصلاحات اقتصادی را به شدت کاهش داده است، و از طرفی باعث بهرهمندی طبقات بالای شهری شده به طوری که این طبقه هم در برابر هر اصلاحی مقاومت میکند. در چنین شرایطی به غایت باور نکردنی است که چگونه دولتی بدون ایجاد اعتماد و شفاف سازی در مورد تلاشش برای اصلاحی هر چند کوچک، دست به تغییر شبانهای بزند.
🔸 ۴- زشتی چهارم ما عدم تعامل فعال با اقتصاد جهانی است. کشورهای در حال توسعهای که در طی پنجاه سال گذشته رشدهای بالا را تجربه کردند متوجه این نکته شدند که میتوان از دسترسی به بازار داخلی برای امتیاز گرفتن برای ورود به بازارهای جهانی استفاده فعال کرد. به راستی ما در برابر واگذاری بازار پنجاه تا هشتاد میلیارد دلاری وارداتمان چه امتیازی از اقتصاد جهانی گرفتیم؟ آیا مثلا نمیتوانستیم با بهترین خودروسازان دنیا تعامل بکنیم، و شرط دسترسی آنها به بازار مصرف داخلیمان را قرار گرفتن قطعه سازان ایرانی در زنجیره تامین جهانی آنها بکنیم به طوری که خالص تراز تجاری غیرنفتی ما منفی نباشد؟ در آن صورت شاید امروز مجبور نبودیم که تمامی مدارس و دانشگاهها را به خاطر آلودگی هوا تعطیل بکنیم.