در دنیای امروز البته به سادگی نمیتوان ثروت و اموال مردم را به سبک جاهایی مثل شوروی و کامبوج با داغ و درفش و چریکهای جوان انقلابی غصب کرد، ولی راهحلهای خلاقانهتری همچون مالیاتهای گوناگون و کنترل قیمت و مانند آن به وجود آمده است. زیاد اتفاق میافتد که اهالی سیاست برای دلبری از هوادارانشان و به بهانه خیر جمعی و مصالح مردم بخواهند حقوق طبیعی افراد را نادیده بگیرند، تعجبی هم ندارد به قول گروچو مارکس سیاست هنر این است که دنبال دردسر بگردی، همهجا پیدایش کنی، دلیلش را درست تشخیص ندهی و سرانجام برای درمانش داروی نادرست تجویز کنی!
اما گاه اوضاع آنقدر تراژیک است که پهلو به کمدی میزند و سیاستمداری که به آبروی خود علاقهمند باشد، سعی میکند گفتن آنها را حتی اگر ضروری باشند به بقیه بسپارد. از جمله در این هیاهوی افزایش هزینههای دولت و کاهش درآمدها بزرگواری پیشنهاد کرده است که دولت برای آنکه «شرایط حساس کنونی» را پشت سر بگذارد، بد نیست از اوراق ودیعه استفاده کند که با آنها منابع «مازاد» سیستم بانکی کشور برای مدتی مشخص مهار خواهد شد. ایشان افزودهاند بانک مرکزی این اوراق را در اختیار بانکهایی که «مازاد» منابع در اختیار دارند، میگذارد، در این صورت نقدینگی مازاد بلوکه میشود. در سررسیدهای کوتاهمدت یا بلندمدت بانک مرکزی متعهد میشود به صورت منطقی ارزش و قدرت خرید این منابع را حفظ کند. البته نباید نرخ سود این اوراق بالاتر از تورم باشد، بر این اساس پیشبینی میشود سیستم بانکی کشور که امروز با مازاد منابع مواجه شده است به سرعت از این ابزار استقبال کرده و در نهایت شاهد کاهش سرعت گردش نقدینگی و از مدار خارج شدن منابع مازادی باشیم که در کوتاهمدت ممکن است اثرات تورمی بسیار جدی برای کشور به همراه داشته باشد.
اما ترجمه این حرفها به زبان ساده این میشود که پول ملت در بانکها به صورت موقت مسدود شود!