در پی کروناویروس، بانکهای مرکزی جهان درحال خلق پول زیادی هستند بر مبنای این باور که: اگر مردم پول بیشتری داشته باشند، میتوانند بیشتر خرج کنند. در این تفکر، پول ابزاری‌ست برای پرداخت و سرمایه گذاری. اما درواقع، پول فقط این امکان را فراهم میکند تا یک تولیدکننده، محصولش را با محصول تولیدکننده دیگری مبادله کند. ابزارهای پرداخت، درواقع«کالاها وخدمات واقعی» هستند که برای خریدن کالاها و خدمات دیگر پرداخت میشوند. پول فقط این پرداخت را تسهیل میکند

یک نانوا، نانش را با پول مبادله میکند و سپس از پولش برای خرید کفش استفاده میکند. او دراصل، هزینه کفشش را با نانی که تولید کرده پرداخت میکند. پول فقط به او کمک میکند تا این پرداخت را انجام دهد. دقت شود تولید نان توسط نانوا، تقاضای او را برای پول بالا میبرد منظور از تقاضا برای پول، درواقع تقاضا برای «قدرت خرید پول» است. پس مردم تعداد بیشتری از پول در جیبشان نمیخواهند، آنها میخواهند پولشان قدرت خرید بیشتری داشته باشد.در بازار آزاد، مانند هر کالای دیگری، قیمت پول هم از طریق عرضه و تقاضا تعیین میشود. درنتیجه، اگر پول در مقدار کمتری باشد، ارزش مبادله ای آن بالا میرودو بالعکس. در چارچوب «بازار آزاد» هرگز نمیتواند«مقدار بسیار کم» یا«مقدار بسیارزیاد» پول وجود داشته باشد. تا زمانیکه مانعی برای به تعادل رسیدن بازار وجود نداشته باشد، هیچ کمبود پولی نمیتواند رخ دهد درنتیجه، زمانی که بازار کالایی را بعنوان پول انتخاب کند، همیشه موجودی این کالا برای تامین خدماتی که توسط پول ارائه میشوند، کافی خواهد بود.در یک اقتصاد بازار، هدفِ تولید، مصرف است. مردم کالاها و خدماتشان را تولید و مبادله میکنند تا کیفیت زندگیشان را بالا ببرند. یعنی مصرف بدون تولید نمیتواند بیشتر شود. چیزی که امکان میدهد تا نانوا، نان و کفش مصرف کند، تولید نان توسط خودش است. بخشی از نان او برای مصرف خودش و بخشی دیگر برای خرید کفش پرداخت میشود توجه کنید، مصرف او بطور کامل توسط تولیدش پوشش داده شده

پمپاژ پول تقاضایی ایجاد میکند که با هیچ تولیدی پوشش داده نشده. چنین تقاضایی، جریان پس انداز واقعی را تضعیف میکند و درواقع با تضعیف تشکیل سرمایه واقعی، مانع رشد اقتصادی میشود. اگر غیر از این بود، فقر مدتها قبل در دنیا ریشه کن شده بود. این «پس انداز واقعی»است که سرمایه گذاری میشود تا امکان ایجاد ابزارها و ماشین آلات بهتر را فراهم آورد و نه پول. با ابزارها وماشین آلات بهتر، میتوان تولید کالاها وخدمات نهایی را بالا برد.تنها دلیل آنکه بنظر میرسد درگذشته، سیاستهای پولی اشتباه باعث رشد اقتصادی شدند، آنست که سرعت ایجاد پس انداز واقعی به اندازه ای بود که افزایش مصرف بی‌پشتوانه را پوشش دهد. اما سرعت ایجاد مصرف بی‌پشتوانه بالاخره به حدی میرسد که جریانِ پس انداز واقعیِ اقتصاد را تضعیف کرده و آنرا به یک رکود شدید میکشاند. هر تلاش بانک مرکزی برای نجات از این سقوط با چاپ پول، همه چیز را بدتر کرده و باعث تقویت مصرفِ بدون پشتوانه‌ٔ تولید و نابودی الباقی پس انداز واقعی میشود

سقوط منابع واقعی رشد اقتصادی، وام دهی بانکداری«ذخیره کسری» را در معرض خطر قرار داده و ریسک هجوم مردم برای تسویه حساب با بانک را بالا میبرد. درنتیجه، بانکها برای نجات خودشان از «هیچ» پول خلق میکنند چاپ بیشتر پول، پس اندازهای واقعی بیشتری و کسب وکارهای بیشتری را نابود میکند. پس، بانکها نسبت به وام دادن بی میل میشوند.در این شرایط، بانکها فقط حاضر خواهند بود به کسب وکارهای بسیار معتبر وام دهند و هرچقدر که رکود اقتصادی عمیقتر شود، پیدا کردن کسب و کارهای معتبر سختتر میشود و حتی، کسب وکارهای خوب هم بدلیل کاهش قیمتها، کمتر تمایل دارند تا وام بگیرند. علاوه بر این، سیاستهای اشتباه پولی، موجب کاهش سود در کنار افزایش ریسک شده و این سبب کاهش تمایل بانکها برای افزایش اعتبار میشود که اینها فشاری برای کاهش میزان پول است.درنتیجه، بانک مرکزی خواهد دید باوجود تلاشش، عرضه پول درحال سقوط است و این سقوط را با پمپاژ بسیار زیاد پول جبران میکند بانک مرکزی میتواند کسری بودجه دولت را با چاپ پول تامین کند یعنی، از جیب همه شهروندان و این چاپ پول، پس اندازهای واقعی را تضعیف و اقتصاد را ویران میکندنه دولت و نه بانک مرکزی ثروت خلق نمیکنند و هر اقدام آنها درواقع از کسب وکارهای مولد، هزینه میکند و باعث تضعیف توان اقتصاد در تولید کالا و خدمات میشود منتقدان ما معتقدند که چاپ پول باعث ایجاد توهم موقتی «ثروتمندی» و افزایش تقاضا میشود و افزایش تقاضا، سبب افزایش عرضه کالا و خدمات میشود اما درواقع بدون افزایش پس اندازهای واقعی امکان افزایش تولید کالاها و خدمات وجود ندارد.این نمودار  #اقتصاد ایران در چهل سال اخیر است. بطور میانگین رشد 25 درصدی #نقدینگی و رشد فقط 2 درصدی #تولید در چهل سال اخیر.در همه این سالها سیاستمداران تصور می‌کردند با بسط حجم پول می‌شود اقتصاد را راه انداخت و امروز شاهد نتیجه این اشتباه فاحش هستیم.