.. سیاستگذاران نمیتوانند قیمتها را نادیده بگیرند. قیمتها بمنزله بده‌بستانهایی هستند که مردم دوست دارند آنها را بوجود آورند. قیمتها حاوی اطلاعاتی در مورد کمیابی نسبی کالاها هم هستند. هر سیاستی که بخواهد این علامت را نادیده بگیرد یا درصدد تخریب آن برآید، طوریکه اطلاعات و انگیزه‌های ناشی از آن را تغییر بدهد، نتیجه‌ای نامطلوب و ناخواسته را در پی دارد. بجای اینکه بخواهیم به اهداف سیاستگذاران فکر کنیم، این سیاستگذاران هستند که نیاز دارند درک کنند چگونه سیستم قیمتها به مردم اجازه میدهد به اهداف شخصی‌شان دست پیدا کنند

دولتها نمیتوانند از همه عواملی که چیستی قیمت «صحیح» یک کالا را معین میکنند، آگاهی داشته باشند. وقتی دولتها به کاهش مصنوعی قیمتها یا اعطای یارانه برای خرید کالاها روی می‌آورند، بدین معناست که در حال بازتوزیع ثروت از برخی از مردم به گروهی دیگر هستند و عملا، در حال تشویق به استفاده بیش از حد از منابع هستند. اگر میخواهیم بدانیم که میزان بهینه مصرف کالاهای مورد اشاره چقدر است و برای سایر عرضه‌کنندگان انگیزه ایجاد کنیم که به تولید آنها بپردازند تا قیمتهایشان به سمت پایین هدایت شوند، باید به بازار و سیستم قیمتها اجازه بدهیم که بدون وجود یارانه‌ها به فعالیت خود مشغول باشند

اگر برای کالاهای کمیاب، بازاری با عملکرد سالم وجود داشته باشد، قیمت آنها افزایش خواهد یافت و همین مردم را تشویق خواهدکرد که به جستجوی منابع جدید برای عرضه آن کالا(یا تکنولوژی جدیدی برای استخراج آن) بپردازند [یا مصرف آن را کاهش داده، به سمت نیازهای ضروری تر سوق داده از اتلاف می کاهد] این فرآیند منجر به بهبود وضعیت کمیابی منابع و هدایت کردن قیمت آنها به سمت پایین خواهدشد. اما چرا در ایران چنین فرآیندی رخ نمیدهد. آیا قیمتها آزادانه تعیین میشوند که بتوانند اطلاعات ضروری و انگیزه‌ها را در برداشته باشند؟ آب شیرین را دولت تامین میکند یا کارآفرینان بخش خصوصی؟ اگر دولتها انحصار عرضه آب را در اختیار داشته باشند؛ سیستم قیمتها اجازه کار کردن پیدا نمیکند. راه‌حل اینست که تولید آب شیرین را به رقابت واقعی بخش خصوصی واگذار کنیم. قیمتها و بازارها، وقتی که وجود خارجی نداشته باشند، طبعا نمیتوانند به فعالیت بپردازند

مهم این است که ما هم تجارت آزاد کالاها و خدمات را داشته باشیم و هم اینکه تحرک آزادانه نیروی کار را. مناطق با تراکم جمعیتی بیشتر، گرایش بیشتری به ثروتمند بودن دارند و این به معنای آن است که این مناطق با احتمال بیشتری روش‌های کاراتر استفاده از منابع کمیاب و کشف منابع جانشین را توسعه می‌دهند. تحرک آزادانه نیروی کار نیز به مردم اجازه می‌دهد تا از مناطقی که در آن قیمت‌های منابع بالاست، به سمت مناطقی که در آنها قیمت منابع پایین است، حرکت کنند

تبعیت از مکانیسم بازار بطور بالقوه برای هر کالای اقتصادی ای نیز صادق است! چگونه میتوان به بهترین شکل ممکن صاحبان منابع طبیعی را به تفکر بلندمدت واداشت؟ که این دقیقا همان چیزی است که بازار انجام میدهد، بازاری که بشدت از حقوق مالکیت شخصی و حق مبادله محافظت میکند. اگر من صاحب زمینی دارای نفت باشم، انگیزه بالایی دارم که ارزش بلندمدت آن را حفظ کنم چون میدانم این ارزش را میتوانم به سایرین بفروشم یا برای فرزندانم نگه دارم. بازار افق بلندمدتی برای مالکان فراهم میکند. اگر کنترل منابع را به دولتمردان بسپاریم افق زمانی آنها تنها تا انتخابات بعدی خواهد بود (٢ یا ٤سال)