بحث های متعددی در بین تحلیل گران اقتصادی مبنی بر تحلیل پویایی های پدیده های اقتصادی وجود دارد. گروهی بر این باورند که تنها باید از نظریه های محض اقتصادی برای تشریح این پویایی ها استفاده کرد. اغلب نظریه های ارایه شده  در قرن بیستم میلادی و اغلب مطالب آنها و مکاتب مختلفی مانند کینز، کلاسیک های جدید، پول گرایان، کینزین  های جدید، پسا کینزی ها، ادوار تجاری و...برخی از این مثال ها هستند که می توان آنها را دیدگاههای جریان اصلی اقتصاد یا همان ارتدوکس ها نام گذاری کرد. بحث این نظریه ها  و مکاتب این نیست که به عوامل غیر اقتصادی نباید توجه کرد و هیچ نقشی در توجیه پدیده های اقتصادی ندارند، بلکه آنها به تبعیت از فرض ثابت بودن سایر شرایط (فرض مورد علاقه ارتدوکس ها)، به تحلیل تاثیر عوامل اقتصادی بر پدیده های اقتصادی پرداخته اند.

در اواسط قرن بیستم، بحث ها تخصصی تر شده و گرایش های مختلفی ایجاد شده اند که اقتصاد نظری، اقتصاد بازرگانی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد پول و بانکداری، و ... از آن جمله است.

اما از نیمه دوم قرن بیستم  و به طور خاص در اواخر قرن بیستم، اتفاقات دیگری در عرصه تحلیل های اقتصادی رخ داده است. توجه به بحث های بین رشته ای مانند حقوق و اقتصاد، سیاست و اقتصاد، جامعه شناسی و اقتصاد، روانشناسی و اقتصاد، مدیریت و اقتصاد، اخلاق و اقتصاد، فلسفه و اقتصاد، جغرافیا و اقتصاد، تاریخ و اقتصاد، زیست شناسی و اقتصاد و... به اوج خود رسیده و در تحلیل های اقتصادی مورد استفاده قرار گرفتند. توجه بیشتر به تحلیل های اقتصاد نهادی (توجه به حقوق، تاریخ، جامعه شناسی، مردم شناسی،  روانشناسی، سیاست، مدیریت و...)، اقتصاد تکاملی (بیشتر زیست شناسی و اقتصاد)، و اقتصاد رفتاری (بیشتر روانشناسی و اقتصاد) در اوایل قرن 21 ام نیز حایز اهمیت فراوانی است.

نگاهی به لیست دریافت کنندگان  جایزه نوبل اقتصاد (پیوست) نشان می دهد که در سه ده گذشته به ویژه در اوایل قرن 21 ام تعداد این افراد زیاد شده است.

 *برخی نوبلیست های اقتصاد نهادی:*

1986: جیمز بوکانن (پایه های قراردادی و قانونی نظریه اقتصاد و تصمیم گیری سیاسی)

1991: رونالد کوز (هزینه مبادله و حقوق مالکیت)

1992: گری بکر (اقتصاد خانواده و تحلیل های خرد نابازاری)

1993: داگلاس نورث و رابرت فوگل (نهادها و تغییرات نهادی)

2009: استروم و ویلیامسون (حکمرانی اقتصادی)

2016: هارت و هولمستروم (نظریه قرارداد)

خلاصه مطلب این که برای تشریح پویایی های پدیده های اقتصادی، تنها نمی توان به نظریه های اقتصادی متوسل شد و لازم است پارا فراتر گذاشته و به دیدگاه دگر اندیشان (هترودوکس ها) به ویژه اقتصاد نهادی توجه کرد. این مطلب به معنای فراموش کردن دیدگاه ارتدوکس ها نیست، بلکه تحلیل های مکملی برای آنها محسوب می شود.

سخن آخر:

هایک معتقد  است:

اقتصاد دانی که فقط اقتصاد بداند، اقتصاد دان خوبی نیست»*