کارآفرینی به زبانی ساده به فرایند کشف فرصت های موجود و خلق فرصت های ناموجود اشاره دارد و یک مفهوم چند بعدی و بین رشته ای است. کارآفرینی انواع بسیار زیادی دارد. کارآفرینی سیاسی، یکی از آن ها است. کارآفرین سیاسی فردی است که  به دنبال کشف و خلق فرصت ها در عرصه سیاست است و هدف آن ایجاد تحول و نوآوری و معرفی راه کارهای جدید در عرصه سیاست گذاری است.

اما برای نهادها تعاریف بسیار زیادی وجود دارد و برای ایجاد تغییرات نهادی، نظریه های متعددی مطرح شده است. ساده ترین و قابل فهم ترین تعریف را داگلاس نورث (برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1993) مطرح کرده است. از دید گاه وی، نهادها قوانین بازی در جامعه هستند. به عبارت دیگر، نهادها قید و شرط هایی هستند که روابط متقابل انسان‌ها با یکدیگر را شکل می‌دهند و این قید و بندها توسط خود افراد وضع و اعمال می شوند. در ساده ترین و قابل فهم ترین دسته بندی، نهاد ها را می توان به نهادهای رسمی و نهادهای غیر رسمی تفکیک کرد. نهادهای رسمی  به طور ساده به قوانین نوشته شده و رسمی مانند قانون اساسی و قوانین و مقررات و ..... و نهادهای غیر رسمی به قوانین نانوشته مانند آداب و رسوم و سنت ها و ... اشاره دارد. براین اساس، تغییرات نهادی به تغییر در نهادهای رسمی و غیر رسمی اشاره دارد. برای ایجاد تغییرات نهادی، نظریه های متعددی (از دیدگاه عامل تغییر (7 نظریه) و منشاء تغییر (4 نظریه)) مطرح شده است. نظریه کارآفرینی به تغییرات نهادی از آن جمله است.

چند واقعیت اقتصاد ایران:

1. مشکلات اقتصادی موجود تنها به مباحث اقتصادی محدود نمی شود و منشاء و ریشه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. بسیار ساده اندیشانه است که فرض کنیم منشاء مشکلات اقتصادی ما تنها ریشه در سیاست های دولت فعلی دارد و ناجوانمردانه و با اهداف سیاسی و .... این نقدها را دنبال کنیم. این جمله نیز به معنای این نیست که دولت ها نیز بی تقصیر بوده اند.

2. اغلب متخصصین در مسایل اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی، برای حل مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات، به جای ایفای نقش " مشارکت ایده محور بر اساس دانش و ابتکار " به  "مشارکت اعتراضی" روی آورده اند.

3. تحولات صورت گرفته در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تحولات پیش روی ایران تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 ، فرصت بسیار مناسبی را برای فعالیت کارآفرینان سیاسی به معنای خلق فرصت  در زمینه سیاست گذاری عمومی کشور فراهم کرده است.

4. به جای ایجاد تغییرات نهادی، به انقلاب نهادی نیاز داریم. انقلاب نهادی به معنای دگرگون شدن، متحول شدن و تغییر اساسی در نهادهای اقتصادی- حقوقی ، اجتماعی و سیاسی  است.

  با این توضیحات روشن است که موتور محرکه ایجاد تغییرات نهادی در ایران، کارآفرینان سیاسی هستند.

 این افراد می توانند از طرق  مختلف، باعث ایجاد تغییرات نهادی در کوتاه مدت و انقلاب نهادی در درازمدت شوند

یکی از مهم ترین روش ها برای ایجاد این نوع تغییرات، تسهیل تغییر نهادی (برای مثال، به هم ریختن قواعد بازی فعلی و ترغیب نظام مدنی و سیاسی جامعه برای تغییر قوانین و قواعد بازی یعنی نهادها و از همه مهمتر نهادزدایی) است. توجه به این جنبه از تغییر نهادی سابقه‏ ای طولانی دارد و در متون علوم سیاسی با بحث کارآفرینی سیاسی متناظر است.

بر اساس نظریه «جریان (رود) های چندگانه»ی Kingdon، می توان نشان داد که درحال حاضر چگونه کارآفرینان سیاسی می توانند این تغییرات را ایجاد کنند و این که چگونه بازیگران عرصه سیاست در ایران، باید از نقش مشارکت اعتراضی به مشارکت ایده محور بر اساس دانش و ابتکار، تغییر راهبرد دهند و جامعه علمی کشور را برای حل مشکلات، بسیج کنند.