همانطور که انباشتگی سرمایه قبلی برای ادامه  ترقی های عظیم در نیروی مولد کارگر لازم است، همان‌طور هم انباشتگی سرمایه خود موجب ترقی جامعه می‌شود. شخصی که سرمایه خود را برای نگهداری و ابقاء کارگر به کار می‌برد، طبعاً مایل است این سرمایه را طوری به کار برد که تا آنجا که امکان دارد محصول بیشتری تولید کند. بنابراین، می‌کوشد که اولا بین کارگران خود صحیح ترین توزیع شغلی را به وجود آورد، و دوم اینکه سعی کند بهترین نوع ماشینی که خودش اختراع کرده یا می تواند بخرد را در اختیار کارگران قرار دهد. توانایی او در انجام این دو کار به تناسب حجم سرمایه اوست، یا به تناسب تعداد کارگرانی که می‌تواند استخدام کند. از این رو، کمیت صنعتی در هر کشور نه تنها با افزایش سرمایه ای که به کار گرفته شده زیاد می شود، بلکه، در نتیجه این افزایش، مقدار مساوی کار و زحمت، مقدار بیشتری محصول نیز تولید می‌کند.