س: پوپولیسم راست چه تفاوتی با پوپولیسم چپ دارد؟ 

ج: تعریف خیلی دندانگیری  از خود پوپولیسم نداریم، بیشتر شبیه ناسزایی است که افراد به آنها که دوستشان ندارند نسبت می دهند و برای خیلی ها کم بیش معادل عوامفریبی (دماگوژی) است. در گفتار تاریخی نام حزبی است که اواخر قرن نوزدهم در ایالات متحده فعال بود و هوادارانش بیشتر کشاورزانی بودند که کارشان در عصر طلایی امریکا خوب نچرخیده بود؛ بازندگانی که دولت و کسب و کارهای بزرگ را مقصر می دانستند و به دنبال تقسیم عادلانه عواید حاصل از آن پیشرفت بودند.

در سیاست کسانی آن را رویکردی می دانند که بیشتر در پی جلب محبوبیت مردم است تا تن دادن به نظر کارشناسان و خبرگان، پوپولیسم هم در این معنا نمک کار سیاست ورزی در دموکراسی هاست و به درجاتی گریزی از آن نیست. دیگرانی با تاکید متفاوت پوپولیسم را به معنای سیاست ورزی بر مبنای قرار دادن "مردم" در برابر نخبگان حاکم دانسته اند، سیاستی که به اصطلاح “ضدنظام” (آنتی استبلیشمنت) است. از این نگاه پوپولیسم پیدا کردن یک شکاف بزرگ و تلاش برای بسیج سیاسی از طریق آن است، شیوه عمل هم اینست که مقصران اصلی وضع بد را نخبگان و اهالی نظام موجود بدانیم. در یک تقسیم بندی کلی نیز پوپولیسم را می توان در دو مسیر به اصطلاح چپ و راست پیش برد، در نوع چپ آن حرف از ضدیت با سرمایه داری و هواداری از توزیع درآمد و ثروت و البته آن واژه قبیحه عدالت اجتماعی است و در پوپولیسم راست از مخالفت با مهاجرپذیری و تاکید بر ناسیونالیسم و به طور خاص رد محیط زیست گرایی می شنویم.

این وسط جهانی سازی جایگاه ویژه ای دارد، مرغ عروسی و عزاست و انگار در هر دو نوع پوپولیسم با آن مسئله دارند، یکی آن را بیشتر استثمار فرامرزی و گسترش سلطه و ویرانی سیاره می داند و دیگری از جنبه کمرنگ شدن هویت ملی با آن مشکل دارد. مصداق های معمول اینها هم زیاد شنیده می شوند، خیلی ها ترامپ امریکایی، لوپن فرانسوی و ویلدرز هلندی را در زمره پوپولیسم راست به شمار می آورند و چاوز ونزوئلایی، پرون آرژانتینی و سیپراس یونانی (سیریزا) را در دسته پوپولیسم چپ جای می دهند. اینجا و آنجا واریته های دیگر پوپولیسم را هم استفاده کرده اند از جمله پوپولیسم نفتی (پترو پوپولیسم) که در کشورهای نفتی مثل ما موضوعیت می یابد و محمود خان احمدی نژاد از چهره های شاخص آن است و پوپولیسم خودکفا خواهانه و دیگر مفاهیم مشابه که بیشتر در گفتار سیاسی رایج اند تا میان اهل دانشگاه.

س: در ایران خطر پوپولیسم راست بیشتر است یا پوپولیسم چپ؟

ج: در ایران خطر متاسفانه خطر همه چیز اعم از چپ و راست جدی است! آنقدر شکاف جدی داریم که کافی است دست دراز کنیم تا یکی نصیبمان شود و بتوانیم بر مبنای آن به اصطلاح سیاست ورزی کنیم. به نظر می رسد اهالی سیاست در کشور ما با چیزی به نام بحران دستاورد روبه رو اند، چیزی که بتوان آن را به افکار عمومی فروخت وجود ندارد. وضعیت اقتصادی خوبی نیست و قرار هم نیست خوب شود، آدم های بیکار و محتاج نان شب رو به افزایش اند و آن به اصطلاح نابرابری خود را تمام قد نشان می دهد. کشور در حال تحریم است و هر روز شاهد ناکارآمدی جدیدی هستیم که این حماسه مازوت و آلودگی هوا و قطع برق نمونه های اخیر آن اند، پاسپورت ایرانی را خیلی جاهای دنیا جدی نمی گیرند و هر روز درست یا غلط خبر از پیشرفت حیرت آور کشورهایی که تا مدتها پیش از این جزء میوه جات نبودند به گوش می رسد و ایران زیبا با آن همه قابلیت و منبع و پیشینه ده سال است که رشد اقتصادی نداشته و بیکاری تحصیل کرده ها و جوانانش چشمگیر است. خیلی ها با پاهایشان به گزینه " به آینده امیدی نیست" رای داده اند و مهاجرت را انتخاب کرده اند.

بدی کار هم اینجاست که متاسفانه امیدی به اینکه "اوضاع از اینکه هست، خیلی بدتر نشود" هم به چشم نمی خورد. اما اگر بخواهیم یک حدس و "استمباد" (منظور همان استنباط مبتنی بر باد و از اصطلاحاتی که است که روزنامه نگار پیش کسوت ایرانی استاد محمد قائد شرفی آن را باب کرد) شخصی داشته باشم، این بار باید منتظر ظهور نوعی پوپولیسم راست باشیم.