✍ 🔹در بیش از ۲۰ سالی که در حوزه علوم منابع طبیعی مشغول یادگیری هستم تا به امروز مواجهه مستقیمی با کلاس درس، کتاب، مقاله، یادداشت علمی و یا سخنرانی از کنشگران داخلی این حوزه نداشتم که در آن حتی به طور ضمنی نقدی بر رویکرد و مفهوم توسعه پایدار شده باشد. به طور پیوسته و مستمر توسعه پایدار در مرکزیت مباحث مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست کشور بخصوص از زبان و قلم دانشگاهیان جاری بوده است. عمومی سازی کاربست سطحی این مفهوم در کنار عدم نقادی آن، از توسعه پایدار یک "ایدئولوژی علمی" ساخته است که سعی دارد خود را یگانه منجی پیوند محیط زیست و توسعه معرفی نماید.

🔹توسعه پایدار به درهم کنش و تلاقی همزمان سه موضوع محیط زیست، اقتصاد و اجتماع تعبیر می شود که در آن توجه به مرتفع سازی نیازهای نسل فعلی بدون آسیب رساندن به نیازهای نسل آتی مورد تأکید است. ماحصل نقد صاحب نظران در هدایت الگوهای توسعه، موجب حرکت از پارادایم قدیم رشد محور اقتصادی به سوی پارادایم جدید انسان محور شد. رویکرد توسعه پایدار در کنار ایده توسعه انسانی نتیجه همین نقادی ها بوده است. مطلوبیت و پایداری اکولوژیک، هسته کانونی رویکرد توسعه پایدار است. هسته ای که به سبب اجرای مدل های پیشین توسعه، آسیب های جبران ناپذیری به ان وارد شده است.

🔹اگر چه در پارادایم جدید توسعه مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، کاهش فقر و حفظ محیط زیست کانون توجه است، اما نباید فراموش کرد که همچنان توسعه ذاتا پارادوکسیال است: از یک سو منجر به بهبود امکانات زندگی و از سوی دیگر افزایش نابرابری های اجتماعی را ممکن ساخته است. به همین دلیل در کشورهای مبدع و توزیع کننده مفاهیم توسعه، جابجایی های رویکردی، مدلی و عملیاتی آن به شکل پویایی در حال تحول است. اما در اغلب کشورهایی که تسری مفهومی توسعه باعث شده خود را با اطلاق "جهان سومی" بشناسند، توسعه از هر نوع که باشد یک ایدئولوژی است که چاره ای جز پذیرش و تن دادن به جوانب پیدا و پنهان آن نمی بینند!

🔹جدای از تناقض ذاتی توسعه، ما از جمله کشورهایی هستیم که با تناقض پیچیده تری در خصوص رویکردهای نوین توسعه از جمله توسعه پایدار مواجهه داریم. زیرا همانطور که اشاره شد رویکردهای نوین، حاصل استقرار و پس از آن نقد رویکردهای قدیمی تر است، به این معنی که رویکرد امروزین نتیجه گذر از گذرگاههای تاریخی فرایند توسعه است. حال چگونه ما از لزوم پیاده سازی توسعه پایدار صحبت می کنیم وقتی هنوز بر پله های نخست مدل های رشد مبتنی بر اقتصاد کلاسیک تکیه زده ایم! وقتی تجربه و زیرساخت های فنی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیاده سازی الگوهای ماقبل پایداری وجود ندارد، صحبت از توسعه پایدار جزء با همان تلقی واردات اندیشه توسعه قابل توجیه نیست.

🔹در بین عموم دانشگاهیان منابع طبیعی و محیط زیست کشور، ذیل ایدئولوژی توسعه پایدار دو ادعای بدیهی فرض شده، پیوسته در اظهارنظرها و تحلیل های کارشناسی ترویج می شود: نخست اینکه مسبب نابسامانی ها و بحران های زیست محیطی موجود رعایت نکردن اصول علمی توسعه پایدار است و دوم اینکه برای برون رفت از وضعیت کنونی چاره ای جز بازگشت به این اصول نیست. در پرتو این ایدئولوژی است که "مسئله محیط زیست" و بحران های مبتلا به آن، بسیار ساده و روشن به نظر می رسند و تنها چالش موجود، عدم "اجرای" فرامین مبتنی بر توسعه پایدار است که توسط مدیریان و تصمیم گیران سیاسی و اجرایی کشور نادیده گرفته می شود

🔹بزرگترین کژکارکردی کاربست ایدئولوژیک گونه توسعه پایدار، سطحی نگری و ساده انگاری مفرطی است که در آن بدون تأمل بر پیچیدگی های چند لایه پیوند معاصریت انسان ایرانی با طبیعت، خیلی سریع و بی واسطه اصرار بر اجرای مدل های توسعه پایدار داریم. مدل های وارداتی و غیر بومی که البته تناسب لازم را با ویژگی های سرزمینی ما ندارند. همین مدل های ناکارآمد را در قالب رویکردهایی چون آمایش سرزمین بارها و بارها تجویز کرده ایم و همچنان متعصبانه اعتقاد داریم برای برون رفت از وضعیت موجود راهی جز این نیست!.