🔹از جمله مسائلی که باعث شد به این روز بیفتیم، نگاه خاص سیاسیون به تولید است. در کشور ما بسیاری از سیاسیون به تولید به عنوان یک مولفه سیاسی نگاه میکنند. در حالی که ما اقتصادیها تولید را یک مولفه رفاهی میبینیم. یعنی برای سیاستمداران، تولید عاملی نیست که باعث میشود درآمد مردم افزایش پیدا کند، اشتغال افزایش پیدا کند؛ بلکه تولید، عامل رخنمایی است. نگاه غالب این است که واردات، پیشروی دشمن در خاک اقتصاد ماست و صادرات پیشروی ما در خاک آنهاست و تولید داخل هم سنگر و مانع از پیشروی کشورهای بیگانه است. درواقع این عرصه به صورت یک جنگ دیده شده که اگر دشمن داخل بیاید شکست خوردهاید، اگر شما به خاک دشمن بروید پیروز شدهاید و اگر بتوانید مانع پیشروی دشمن شوید میتوانید او را متوقف کنید. وقتی ادبیات جنگی را به اقتصاد میآوریم، واردات و صادرات و تولید هم اینگونه تفسیر میشود. مسالهای که این نگاه به وجود میآورد این است که سیاستمدار به کارآمدی محصول تولیدی توجه نمیکند؛ یعنی میگوید من یک محصول میسازم با چهارچرخ که مقداری بنزین در آن میریزیم و گاز میدهم و جلو میرود و این اسمش میشود «خودرو» و کاری به این ندارد که در دنیا آنچه به نام خودرو تولید میشود از نظر ایمنی، از نظر زیبایی، از نظر آسایش فردی که در آن نشسته، قابلیتهای بسیار بالایی دارد. سیاستگذار میگوید اجمالاً ما میخواهیم از مبدأ به مقصد برسیم، حالا یک مقدار دیرتر میرسیم و ممکن است چند نفر هم روزانه تصادف کنند و مصدوم و کشته شوند اما در نهایت مهم این است که من خودم بسازم و تولید کنم. سیاستمدار در ایران نه توجهی به قیمت تولید دارد و نه کارآمدی آن را مدنظر قرار میدهد، فقط میگوید ما توانستیم خودمان چیزی تولید کنیم و به این رویکرد میگوید «استراتژی خودکفایی». تصورش از حرفهای ما هم این است که ما اعتقادی به تولید داخل نداریم و میخواهیم همه چیز وارد شود. در استراتژی توسعه صنعتی که در سال 1380 تدوین کردیم، چهار مدل استراتژی شامل «خودکفایی»، «جایگزینی واردات»، «توسعه صادرات» و «مشارکت در زنجیره تولید جهانی» را مطرح کردیم.