در نشست رونمایی از "کتاب صفر توسعه" که دهم مرداد ماه و به همت پویش فکری توسعه تدارک دیده شده بود محمدرضا اسلامی به عنوان یکی از اعضای پنل گفت که پس از بررسی دقیق منابع مکتوب امریکایی و ژاپنی با مورد مشابهی مانند "کتاب توسعه" در ایران مواجه نشده است. به گفته اسلامی اگر چه در هر دو کشور شاخص هایی برای ارزیابی تغییرات آموزشی، بهداشتی، صنعتی و ... وجود داشته است ولی در آن کشورها نه اثری از رشته توسعه آن چنان که ما تصور می کنیم وجود دارد و نه اثری به نام" کتاب توسعه". واقعا چگونه ممکن است این دو کشور توسعه یافته فاقد چنین سندی باشند؟

توسعه امری بدیهی و تجربه شده است: بر خلاف کشور ما که هنوز در هزار توی توسعه یافتگی باقی مانده و بدتر از آن، حتی در مورد اصل توسعه نیز چون و چراهای بسیاری در سطوح بالای حاکمیت وجود دارد اکنون بخش عمده ای از جهان به توسعه به مثابه امری بدیهی می نگرند. شاید به همین دلیل است که به جای عارضه سندنویسی  برای توسعه که چندی است گریبان گیر ما شده و همواره نافرجام بوده است این ممالک به تمهید زیر ساخت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توسعه مانند حکومت شفاف و پاسخگو، اقتصاد مولد و جهانی، و آموزش و پرورش توسعه گرا پرداخته اند.

توسعه دارای اصول مشترک و مدل های متفاوت است: با عبور اندیشمندان از نگرش خطی به پیشرفت که جهان را به کشورهای عقب مانده، در حال توسعه و توسعه یافته تقسیم کرده و یک الگوی ثابت را متاثر از نسخه های بانک جهانی برای پیشرفت تمام ممالک دنیا تجویز می کرد، اکنون جهان در مرحله مدرنیته های چندگانه قرار گرفته است. به این معنا که اگر چه اصول توسعه مانند رشد اقتصادی، اجماع داخلی، افزایش سرمایه گذاری و دسترسی به بازارهای جهانی در همه جا مشترک و مورد توافق است ولی عملیاتی کردن این اصول مستلزم هماهنگی با شرایط فرهنگی و بومی هر کشور است.

توسعه مورد توافق جامعه و حکومت است: اگر چه جهان در کنار توسعه های جامعه محور همچون امریکا و اروپای غربی، شاهد توسعه های دولت محور مانند ژاپن و ببرهای آسیا بوده است ولی امروزه پرواضح است که توسعه علاوه بر نیاز به اجماع در ارکان حکومت سخت نیازمند همراهی جامعه نیز می باشد. "کتاب توسعه" برای کشورهایی کاربرد دارد که در آن هم حکومت و هم جامعه نسبت به ضرورت توسعه توجیه نبوده و لذا باید تجربیات جهانی برای شان بازگو شود حال آن که در کشورهای توسعه یافته گذار از این مرحله دیری است که اتفاق افتاده است.

توسعه امری ناگزیر و قطعی است: در جهان امروز که اقتصاد به بنیان رقابت و پیشرفت کشورها تبدیل شده است تردید در مورد اولویت ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امری بیهوده تلقی می شود. به عبارت دیگر کشورها می کوشند تا از همه ظرفیت های سیاسی خود جهت توفیق در امر توسعه یافتگی برخوردار شوند. این در حالی است که ما همچنان بر خلاف رویه رایج در دنیا از اقتصاد به نفع سیاست خارجی یارانه پرداخت می کنیم. با این اوصاف دور از انتظار نیست که همچنان با انتشار کتاب هایی نیازمند گفتمان سازی برای توجیه ضرورت توسعه برای حکومت و جامعه باشیم.

🔹 نکته پایانی: یکی از اندیشمندان روزگاری گفته بود غرب بختیار بود که به صورت تصادفی در گیر مدرنیته شد، یعنی اگر چه مبداء مشخص بود ولی مقصد قابل پیش بینی نبود. مشکل کشورهایی مانند ایران اما این است که باید این مسیر را با چشمانی باز و کنترل بر اوضاع طی نمایند و از همین رو نیاز به نقشه راه دارند. چین، هند، کره جنوبی، ویتنام و حتی بنگلادش مدت هاست که به مناقشات داخلی در این مسیر پایان داده و رهسپار شده اند. اما رصد چهاردهه تجربه جمهوری اسلامی نشان می دهد که ما هنوز در همان ابتدای کار معطل مانده ایم.