🔸شاید این از کژکارکردهای ذهن یا تنبلی ذهنی بیشتر انسان‌ها باشد که وقتی به علت یا ریشه مشکلی فکر می‌کنند(البته اگر اصلا به ریشه مشکلات فکر کند) سراغ دم‌دست‌ترین پاسخ می‌روند، پاسخی که با پیش‌فرض‌های آنان منطبق باشد و مخاطب‌عام یا گاهی فلان محفل دانشگاهی یا نهاد قدرت برای آن «به‌به» بگوید.

🔸شاید هم دلیل همه‌گیری و محبوبیت بحث‌های داخل تاکسی، جمع‌های دوستانه یا ترندهای شبکه‌های اجتماعی همین سهل‌الوصول بودنِ یافتن پاسخ باشد.

🔸در این شبه‌تقلاهای ذهنی ریشه مشکلات، معلوم است، مقصر یک نفر یا یک عامل است و هرکس هم قبول نداشته باشد نادان است اما هیچکس به این فکر نمی‌کند که شاید برجای ماندن و استمرار این حجم از مشکلات از بی‌عرضه‌گی یا تن‌پروری اجتماع یا دست‌اندرکاری محافل مخوف توطئه‌پرداز نیست بلکه به این دلیل است که کسی نمی‌خواهد با پایبندی به متدهای فارغ از هیجان علمی و البته راه دشوار تحقیق، ریشه‌های واقعی نابسامانی را دریابد.

🔸استیون لویت و استیون دابنر در این کتاب با چند مقاله به ما نشان می‌دهند که چطور ریشه مشکلات اجتماعی چیزی متفاوت از آن چیزی است که در نگاه اول به ذهن می‌رسد. مثلا اینکه بالارفتن جرم و جنایت در فلان ایالت آمریکا به عاملی که پلیس مدعی است، هیچ ربطی ندارد و این افزایش بودجه نهادهای امنیتی نبوده است که باعث کاهش آن بوده بلکه ماجرا به زنی بازمی‌گردد که پرونده پیچیده او در کنار سایر عوامل منجر به قانونی شدن سقط جنین شده است.

🔸این کتاب مغفول مانده برای کتابخوان ایرانی در مقالاتش به ما نشان می‌دهد که هر مساله اجتماعی، بُعد پنهانی دارد و برای عادت کردن ذهنمان به نحوه درست ریشه‌یابی مسایل، به سراغ پرسش‌های به ظاهر ساده‌ای می‌رود:

چرا فروشندگان مواد مخدر، هنوز با مادران‌شان زندگی می‌کنند؟

وجه اشتراک معلم‌ها با کشتی‌گیران چیست؟و...

🔸در این کتاب با‌ محققی آشنا می‌شوید که برای فهم سازوکار اقتصادی باندهای مواد مخدر از آنها می‌خواهد کارهای حسابداری‌شان را به او‌ بسپارند! تا ارتباط بین اقتصاد با رفتار انسان‌ را دریابد. محقق در پایان در‌می‌یابد که ادعای «انسان اقتصادی» برای اثبات تاثیر تک عاملی اقتصاد بر رفتار، واقع‌بینانه نیست و یک تحقیق درست صرفا به داده‌ها یا پیش‌فرض‌های اقتصادی یا اجتماعی تکیه ندارد.

🔸می‌گویند: پرسش درست از پاسخ درست، مهم‌تر است. این‌کتاب هم درست پرسیدن را یادمان می‌دهد و هم با موضوع قراردادن چالش‌های زندگی روزمره، نشان‌مان می‌دهد که یک مطالعه علمی برخلاف ظاهر خشکش، بسیار جذاب، کاربردی و قابل‌فهم است.