▪️فایده فلسفه:

فواید فلسفه صرف نظر از دانایی، تقویت ذهن است. فیلسوفان کسانی هستند که با پرسش گرفتن روندهای عادی، چشم اندازهای جدیدی بر سبک زندگی و سبک اندیشیدن می گشایند و همین پرسش ها و تردیدهاست که موجب ترقی و پیشرفت انسان می شود. فلسفه بیش از هر چیز روی شیوه و سبک صحیح زندگی درنگ می کند که به مفاهیمی چون اخلاق و عدالت مربوط می شود.

▪️روش فلسفی:

روش فیلسوف این است که مسائل را از چشم اندازی دورتر و وسیع تر و تاریخی تر و به نحوی دقیق تر می بیند. همان مسائلی که مردم عادی، بدیهی می انگارند و در مورد آن سوال نمی کنند. همان سوالاتی که برای کودکان مطرح می شود. دو گونه برخورد با این سوالات کودکانه می شود. اکثر مردم به دلیل نومیدی از پاسخ یا سرزنش و سرکوب دیگران، دست از این سوال ها بر می دارند و به پاسخ های کلیشه ای دل خوش می کنند. آن کس که کماکان کودک می ماند، نهایتاً فیلسوف می شود. او با دقت و تیزبینی، مسئله را از منظری وسیع تر و عمیق تر زیر و رو می کند. فرق فیلسوف با یک انسان معمولی همین است که فیلسوف فراتر از زمان و مکان خود می رود و ارزش ها را به پرسش می گیرد و انسان معمولی محصور در زمان و مکان خود است و پا در جای پای دیگران می گذارد. افلاطون از قول سقراط می گوید زندگی بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد.

▪️موضوعات فلسفی:

موضوعات فلسفی عمدتاً شامل مسائلی می شوند که در حوزه مسائل تجربی و منطقی نیستند. مسائل تجربی با رجوع به امر واقع حل می شوند و مسائل منطقی با یافتن رابطه بین اجزا و مولفه های آن مسئله از طریق تفکر منطقی. اما مسائل فلسفی به حوزه سومی از مسائل تعلق دارند که نه پاسخ تجربی و علمی دارند و نه پاسخ منطقی و ریاضی. مثلاً چیستی خوبی یا زیبایی یا عدالت و حق یا ماهیت واقعیت یا ماهیت معرفت، که نه پاسخ تجربی دارد و نه پاسخ منطقی.

زمانی نجوم جزء مسائل فلسفی بود چرا که امکان رصد تجربی مدار سیارات نبود. فیلسوف بر مبنای تصورات خود متافیزیکی خلق می کرد و دایره را کاملترین شکل تلقی می کرد. در حالی که علم تجربی نشان داد این مسیر بیضوی است. بدیت ترتیب نجوم با از دست دادن پیش فض های متافیزیکی اش به یک علم تبدیل شد.

▪️وظایف فلسفه:

علوم یک به یک بارشان را از دوش فلسفه برداشتند و به چند حوزه معین نظیر تحلیل زبان و روشنگری راجع به ارزش هایی مانند خوبی و عدالت و جبر و اختیار محدود ماندندمثلاً در فلسفه علم به ما می گویند که مدل سازی همانقدر که به پیشرفت علوم کمک کرده، به ساده سازی و تحریف نیز منجر شده. اساس مدل سازی بر تمثیل و تشبیه است و در این تشبیهات بعضی ویژگی ها برجسته و برخی کمرنگ می شوند. زمانی تلقی مکانیکی از انسان و جامعه داشتند، زمان تلقی بیولوژیک. یکی از وظایف فلسفه، نشان دادن کم و کاستی های مدل های تحقیقاتی است.