انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۲۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

بدهی‌های دولت و چند ملاحظه مهم/دنیای اقتصاد


نسبت بدهی‌های دولت به تولید ناخالص داخلی در ایران پایین‌تر از رقم‌های مشابه این نسبت در دیگر کشورها است.

برخی بر این مبنا و با توجه به کسری بودجه دولت، استدلال می‌کنند که دولت باید نسبت به افزایش قابل‌توجه بدهی‌های خود از طریق انتشار اوراق اقدام کند. از آنجا که این اوراق به‌صورت ریالی است، با ریسک نکول نیز مواجه نیست و هر وقت دولت نیاز پیدا کند می تواند با چاپ پول، این بدهی‌ها را جبران کند.

ضمن اینکه به عقیده این افراد، اصولا در دنیا قرار نیست دولت بدهی‌های خود را بازپرداخت کند و دولت‌ها در زمان سررسید مجددا با انتشار اوراق جدید نسبت به جبران اصل و بهره بدهی‌های خود اقدام خواهند کرد. از آمریکا و ژاپن نیز به‌عنوان نمونه‌های موفق این الگو یاد می‌شود

اما شرایط اقتصادی ایران با کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن، حداقل چند تفاوت مهم و تاثیرگذار دارد:

اولا نرخ بهره موثر اوراق دولتی در ایران بسیار بالا (بالای ۲۰ درصد) و در عرف دنیا بسیار پایین (زیر ۲ درصد) است. این تفاوت زیاد نرخ، آثار خود را با عنایت به مفهوم نرخ بهره مرکب به‌طور فاحشی نشان خواهد داد...

در ایران و با نرخ‌های بالای ۲۰درصد، تقریبا ظرف سه سال بدهی دولت دو برابر می‌شود. به این ترتیب نیاز دولت به انتشار اوراق به‌طور مضاعف افزایش می‌یابد و ظرف چندسال، توان وام‌گیری دولت به سمت صفر میل خواهد کرد؛ مگر اینکه دولت با ایجاد تورم بالا، بدهی خود را خنثی کند!

ثانیا کشوری مثل ژاپن اگرچه دارای بیشترین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی است، اما همزمان یکی از بزرگ‌ترین طلبکاران دنیا است که اوراق کشورهای دیگر را به‌صورت ارزی خریداری کرده است...

ثالثا عموما در دنیا قواعد سفت و سختی برای انضباط مالی حاکم است. نیاز به هیچ‌گونه توضیحی ندارد که متاسفانه انضباط مالی چندانی در بخش عمومی در ایران حاکم نیست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

لیست از بهترین کانال های علمی و پژوهشی تقدیم به دانشجویان و اساتید گرامی


چطور یک مقاله isi بنویسیم؟؟؟

📚 @Edit_university


آموزش واردات و صادرات 

📚 @modirtamin 


رایگاااااان پایان نامه، مقاله , دریافت کنید؟؟

📚 @apply_research


دنیای جزوه و کتاب دانشگاهی

📚 @daneshyarmanagementclinic


 ذهن ثروت ساز

📚 @zehne_servatsaz


پشت پرده اقتصاد ایران

📚 @Eghtesad_khord


مقاله، پایان نامه و پروپوزال رایگان

📚 @TaahsilatTakmili


رفتار سازمانی و منابع انسانی

📚 @HRMCHANNEL


فراخوان مقالات علوم انسانی

📚 @doctora1


مدیریت مدرن

📚 @modernmgnt


جسارت تغییر کردن رو داری؟

📚 @cdanatut


زبان ارشد و دکترا فلش کارت فیلم

📚 @NDphd


رایگاااان مقاله ISI, scopus چاپ کنید؟!

📚 @phd_master


کتاب ،جزوه،نرم افزار،طنز برای دانشجویان

📚 @sarayedaneshjo


آموزش تدوین مقاله ISI، از 0 تا 100 !!

📚 @akhtar_electronic_group


استخدام فوری دانشجویان

📚 @karyabnews


بورسیه مهاجرت تحصیل*کار

📚 @uniwork


آموزش رایگان تمام مهارت‌های دانشگاهی 

📚 @academic_science


مرجع پایان نامه ،پرسشنامه  و مقالات  رایگااااان 

📚 @payanname7


مرجع جامع و رایگان کتابخانه دانشگاهی 

📚 @StudentLibrary



💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مداخله دستگاه‌های حکومتی در اقتصاد چه بر سر بخش خصوصی آورده است؟/حسین سلاح‌ورزی

🔸نتیجه‌گیری ایرانیان از مناسبات اقتصادی خود با دولت این است که چون همه امکانات در اختیار دولت است دولت در همه امور وظیفه دارد؛ به‌طور مثال دولت وظیفه دارد گرانی کالاها و خدمات را مهار کند، دولت وظیفه دارد برای جوانان بیکار شغل ایجاد کند، دولت وظیفه دارد دستمزدها را افزایش دهد و... واقعیت این است که دست‌کم از شروع دهه 1300 شمسی تا امروز این مناسبات میان شهروندان و نهاد دولت در ایران پابرجا مانده است و دیوا‌ن‌سالاران و مدیران دولت‌های گوناگون نیز با جان و دل این مناسبات را قبول کرده و نهادهای دیگر از جمله و به ویژه نهاد بنگاه خصوصی را ابزاری برای خود کرده‌اند.

🔸تا روزی که درآمد از سرچشمه صادرات نفت مطابق برنامه دولت پیش برود و کسری و کاستی نداشته باشد، چرخ همه امور و فعالیت‌های اقتصادی با همه نقص‌ها و ساختارهای معیوب در ایران می‌چرخد. در این دوره‌های تمرین‌شده و تکراری هر نهادی از جمله نهاد بنگاه خصوصی در ایران سهم خود را از درآمد نفتی به اندازه‌ای و به شکل‌های گوناگون برمی‌دارد و دولت نیز کار چندانی به بنگاه‌ها ندارد.

🔸نهاد دولت در ایران اگرچه در شرایط سیاسی کلان با نهاد مجلس قانونگذاری برخوردهایی دارند اما این دو نهاد اداره‌کننده جامعه در برخی امور از جمله انداختن توپ «چه کسی مقصر است» به زمین بخش خصوصی با هم سازگاری دارند. این دو نهاد به ویژه دولت در این شرایط سخت و بنا بر قانون و عرف روزهای خوش که خود را همه‌کاره می‌پندارد با انتقاد و انتظارات شهروندان مواجه است که کارها را سامان دهد و برای ساماندهی امور خود را مستحق دخالت بیشتر می‌داند.

🔸اقتصاد مدرن دو ویژگی دارد که آن را از اقتصادهای قدیمی جدا می‌کند. ویژگی نخست جاری شدن و غلبه بازار پول بر سایر بازارها به ویژه بازار کالاست. ویژگی دیگر جهانی‌شدن اقتصاد و درهم‌آمیزی پیچیده و تنگاتنگ اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی است. اگر به اقتصاد ایران با همه دور بودن از اقتصاد مدرن هم نگاه کنیم رد پای دو ویژگی یادشده به خوبی پیداست.

🔸در شرایط امروز ایران که محدودیت‌های تحریمی راه را برای درآمد نفتی و ریخته شدن آن به خزانه دولت و بانک مرکزی تنگ و تاریک کرده، نهاد دولت و برخی اندیشه‌های تمرکزگرایانه تنها راه برای بیرون رفتن از دام تحریم را فشار بیشتر بر بنگاه‌ها و افزایش دخالت‌های دولتی می‌دانند تا جایی که برگشت به اقتصاد کوپنی و افتادن همه امور به دست دولت نیز به اندیشه‌ها راه پیدا کرده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

بخشی از کتاب «پشت پرده ریاکاری» اثر «دن اریلی» روانشناس ومتخصص اقتصاد رفتاری

🔐"قفل" برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد!

📌یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند! اینها به‌دنبال بازکردن قفل‌ها و دستبرد به خانه‌ها هستند.

🔍یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمی‌کنند!

باقی 98 درصد مردم، تا زمانی درستکارند که همه چیز درست باشد!

 اکثر آنها، اگر شرایط به نحوی رقم بخورد که به حد کافی وسوسه شوند، آنها نیز ممکن است دست به خطا بزنند!

🔐قفل‌ها برای جلوگیری از نفوذِ دزدان  نصب نمی‌شوند، دزدها بلد هستند که چگونه قفل‌ها را باز کنند!

🔏قفل‌ها برای حفاظت از مردم ِ نسبتاً درستکار، نصب میشوند تا آنها وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند!

در واقع  تمام آدم‌ها، پتانسیل کج‌روی را دارند، اما قیمت هر کسی، با دیگری فرق دارد!! و آستانه وسوسه هر کسی، با دیگری متفاوت است!

نویسنده در کتاب «پشت پرده ریاکاری!!» آزمایش های جالبی انجام داده است ؛

او در یک رستوران به عده‌ای از مشتریان چند سؤال می‌دهد تا آنها در ازای گرفتن 5 دلار به این سؤالات پاسخ دهند، اما هنگام دادن پول به جای 5 دلار 9 دلار می‌دهد!! و به گونه‌ای تظاهر می‌کندکه حواسش نیست و اشتباهاً 9 دلار داده است!

 برخی ازمشتریان صادقانه 4 دلار اضافه را برمی گردانند اما عده‌ای هم به روی خود نیاورده و 9 دلار را در جیب می‌گذارند و رستوران را ترک می‌کنند!

در آزمایش دیگری همین کار تکرار می‌شود با این تفاوت که نویسنده در هنگام گفت‌و‌گو با مشتریان، تلفن همراهش زنگ می‌خورد و چند دقیقه‌ای با تلفن صحبت می‌کند و در انتها از مشتری برای اینکه وسط گفت‌و‌گو با آنها، به تلفن همراهش جواب داده عذرخواهی نمی‌کند و به نوعی بی احترامی میکند!

در این آزمایش تعداد کسانی که 4 دلار اضافه را برمی‌گردانند کمتر از آزمایش اول است!

وقتی مشتریان احساس می‌کنند نویسنده، وقت آنها را بدون عذرخواهی گرفته، درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً نویسنده به آنها داده را باز نمی‌گردانند!

این آزمایش حاوی نکته جالبی است که می‌توان از آن برای توجیه اینکه چرا در بعضی مناطق جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی و ناهنجاری وجود دارد، استفاده کرد ؛

مردم زمانی که حس می‌کنند به آنها از سوی حکومت ظلم می‌شود یا حق آنها در جایی خورده می‌شود، هرجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد تا با ریاکاری و دزدی این حق خورده شده را جبران کنند...!

در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری ونا هنجاری در همه جوامع، به نوع تعاملِ  حکومت‌ها با مردم بازمی‌گردد! رفتار دولت‌ها بشدت روی شکل‌گیری اخلاق در جامعه تأثیرگذار بوده و به‌سادگی می‌تواند مرزهای اخلاق را جابه‌جا کند!

🌐در صورتی که الگوهای رفتاری حاکمیت به شکلی باشد که مردم احساس ظلم کنند، مردم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و ریاکاری ودزدی وتقلب و... در جامعه پررنگ شده و بعد از یک دوره زمانی از اخلاق، تنها نامی باقی خواهد ماند...!!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

شباهت «تئوری مدرن پولی» به امپراطوری مقدس روم!/منبع: دنیای اقتصاد

وال‌استریت‌ژورنال اخیرا در نقدی به تئوری پولی موسوم به مدرن نوشت: درست همانطوری که امپراطوری مقدس روم نه مقدس بود نه رومی و نه یک امپراطوری، تئوری مدرن پولی هم نه مدرن است نه عمدتا درباره پول و نه یک تئوری! هواداران این تئوری معتقدند که مدیریت اقتصاد کلان باید از بانک‌های مرکزی گرفته شود و با سیاست مالی (بخوانید مخارج دولتی با پول بی‌پشتوانه) اداره شود.

🔴«تئوری مدرن پولی» ملغمه آشفته‌ای از دو مفهوم پذیرفته‌شده در ادبیات اقتصادی است. «شارلاتان‌های سیاسی» با این تئوری تلاش بی‌محابایی را برای از بین بردن یافته‌ها و دستاوردهای کلیدی علم اقتصاد دارند. دو مفهوم پذیرفته‌شده اقتصادی که این تئوری آشفته بر آنها تکیه دارد، عبارتند از قدرت بی‌بدیل حاکمیت برای استقراض به‌منظور پیشبرد برنامه‌های مالی و توانایی منحصربه‌فرد برای خلق پول.

🔴بدیهی است سیاست مالی دولت‌ها ابزار بسیار کارآمدی برای مقابله با نوسانات اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های عمومی با هدف تحریک رشد اقتصادی است. اما این استقراض در ماهیت خود با محدودیت روبه‌رو است؛ محدودیتی که ریشه در بازپرداخت بدهی ایجادشده دارد. به زبان ساده، اگر مبنا را بر بازپرداخت هر بدهی ایجادشده بگذاریم، دولت سرانجام باید بتواند بدهی ایجادشده را پس بدهد. بدهی دولت از دو بخش تشکیل می‌شود: اول اصل بدهی و دوم بهره یا سود متعلقه به آن. از سوی دیگر، هر استقراضی که صرف ایجاد یک زیرساخت توسعه شود، باید بتواند درآمدی ایجاد کند.

🔴می‌توان با چند محاسبه ساده ریاضی نشان داد که تنها و تنها درصورتی‌که نرخ واقعی درآمد آتی ایجادشده بیشتر از نرخ واقعی بهره پرداختی باشد، ایجاد استقراض می‌تواند دامنه‌دار باشد و تنها در این صورت است که دولت می‌تواند پایداری مالی خود را حفظ کند. در غیر‌ این صورت، بدهی با نرخ بالاتر از درآمد رشد می‌کند و نهایتا هیچ‌کس حاضر به قرض دادن به دولت نخواهد بود؛ چراکه امیدی به بازپرداخت بدهی از سوی دولت وجود نخواهد داشت.

🔴این همان بحران بدهی‌هاست که کشورهای مختلفی از جمله، انگلیس، فرانسه، کشورهای آمریکای لاتین، ترکیه و بسیاری دیگر تجربه کرده‌اند. پدیده «توقف آنی» در واقع بیان همین وضعیت است که به ناگاه تمام منابع به روی دولت بسته می‌شود و دولت در تنگنای اعتباری قرار می‌گیرد. در این مرحله دولت توانایی استقراض و تداوم حیات را از دست می‌دهد و نهایتا ورشکست می‌شود.

🔴بنیاد سست این تئوری سفارشی را که با تردستی درصدد تجویز یک نسخه برای سیاستمداران پوپولیست و غیرمسوول است، می‌توان به راحتی مشاهده کرد. آنچه امروز در کشورهای توسعه‌یافته می‌بینیم، نتیجه زحمات طاقت فرسای اقتصاددانان مسوولیت‌پذیر و بهای گزافی است که برای دستیابی به تورم پایین و رشد اقتصادی پایدار پرداخت شده است.

🔴بی‌اخلاقی حرفه‌ای و عدم‌ مسوولیت‌پذیری اجتماعی تعداد اندکی اقتصاددان غیر‌شاخص که برای فرونشاندن شهوت قدرت و شهرت، تعهد علمی خود را در این قالب به حاکمان می‌فروشند، نهایت ابتذال اخلاقی است و‌ تنها راه مقابله با آنان یادآوری قصه شاه لخت و لباس حریر است./

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پول نفت را به ملت بدهیم، آن را "حرام" می کنند؟ ✍🏻امیرحسین خالقی

گفته می شود اگر عایدات نفت مستقیم به دست مردم برسد، آن را برای مصارف "غیرضروری" هزینه می کنند و پولی برای سرمایه گذاری (یعنی بردن پول به سمت تولید و دارایی های مولد) باقی نمی ماند. به نظر می رسد به دلایلی این ادعا محکم نیست:

🕐افزایش مصرف (در برابر آنچه اهالی اقتصاد به آن سرمایه گذاری می گویند) در طرح توزیع مستقیم پول خیلی تفاوتی با طرح های جایگزین دولتی ها ندارد؛ دولت ها هم می خواهند این پول را به صورت ابزارهای تامین اجتماعی و کمک های نقدی و غیرنقدی به مردم به ویژه کم درآمدها بدهند، کمک های دولتی که در حوزه مسکن، بهداشت و آموزش و تحصیلات به مردم ارائه می شود به طور رسمی در رده همین "مصرف" جای می گیرد، هرچند از نگاهی دیگر نوعی سرمایه گذاری برای ارتقا "سرمایه های انسانی" هم به شمار می آید.

🕑از نظر اخلاقی مردم حق دارند ثروتشان از جمله همین عایدات نفت را چنانکه می خواهند خرج کنند و روا نیست ضروری بودن یا نبودن این هزینه ها را کسی دیگر (بوروکرات های دولت) برای آنها تعیین کنند. در سرمایه گذاری های دولتی مثلا برای کشیدن یک جاده، نزدیک بودن جاده به ولایت فلان مقام قدرتمند تصمیم گیر بسیار مهمتر از "منافع ملی" و این قبیل مفاهیم انتزاعی است. چرا اجازه ندهیم آدم ها بر اساس صلاحدید خود تصمیم بگیرند تا اینکه اختیار دارایی آنها را دست دولتی ها بدهیم؟

🕒تحقیقات تجربی خوبی وجود دارد که از قضا حتی فقرا در خرج کردن پولشان خیلی هوشمندانه عمل می کنند. از مصرف در حوزه هایی مانند بهداشت و آموزش (یا به عبارتی سرمایه گذاری روی سرمایه های انسانی) که بگذریم) که استاندارد زندگی را بالا می برد و نوعی دوراندیشی برای بهبود آینده است، حتی سرمایه گذاری ها نیز بازدهی بالایی دارد. برای مثال در مکزیک در یک طرح توزیع عواید نفت، معلوم شد که به طور متوسط حدود ۱۲ درصد پول پرداختی به مردم صرف سرمایه گذاری می شود که به نظر بالا نیست، ولی جالب اینجاست که بازدهی خیره کننده ۱۸ درصدی برای آنها به بار آورده است. دلیلش هم روشن است، برخلاف دولتی ها، مردم قدر پول خودشان را می دانند و ریسک بی دلیل نمی کنند.

🕓اگر حتی فقرا بدانند که آب باریکه ای همواره برای آنها هست، احتمالا آینده نگری بیشتری خواهند داشت و به فکر سرمایه گذاری های هوشمندانه تری می افتند و شاید وسوسه مصرف "غیرضروری" فوری برای پول در دسترس را کنار بگذارند.

 به نظر می رسد منافع دور کردن عواید نفت از دست دولت ها آنقدر هست که به طرح های جایگزین فکر کنیم. البته که جزییات فراوانی هست و چنین طرح هایی اما و اگر زیاد دارند، اما اگر ان اصل معروف که "صاحب مال (مردم) بیشتر از هرکس دیگر نگران استفاده درست از آن است " را به یاد داشته باشیم، می شود امیدوار به بهبود بود، والله اعلم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

اقتصاد و جامعه چگونه هیولا می‌سازند؟/محسن جلال پور

 

سریال جدید مهران مدیری داستان دست و پا زدن یک معلم در باتلاق تورم و رشد اقتصادی منفی و گیرافتادن تدریجی او در تله فساد و سرمایه‌داری رفاقتی و تیولداری است.

داستان انسان ساده‌ای است که فساد و سوء استفاده مالی در صندوق بازنشستگی فرهنگیان اندک پس اندازش را به فنا داده و مشکلات فراوان اقتصادی، سفره‌اش را کوچک کرده است. وضعیت مالی او به حدی بد است که قادر به تهیه داروی مادرش نیست و نمی‌تواند 10 میلیون تومان برای تمدید قرارداد آپارتمان اجاره‌‌ای اش تأمین کند. او که یک عمر سالم و «با شرافت» زندگی کرده باید تصمیم بگیرد که فردی سالم،صادق و با شرافت باشد اما خانه اجاره‌ای و طبقه اجتماعی‌اش را از دست بدهد یا راضی به سقوط اخلاقی شود و شرایط موجود را حفظ یا اندکی بهتر کند.

«هوشنگ شرافت» که زندگی سالم و اخلاقی، برند و نشان تاریخی خانوادگی‌اش به شمار می‌رود، در نهایت تن به این سقوط می‌دهد و ما داستان غرق شدن او را می‌بینیم.  سریال تازه مهران مدیری داستان آخرین بازماندگان نسل «شرافت» است که زور می‌‍زنند سالم بمانند اما نمی‌توانند.

 

📌 چند نکته درباره این سریال به ذهنم میرسد:

اول:  به گمانم صریح‌ترین سریال در برجسته کردن اثر چالش‌های اقتصادی بر زندگی افراد است.

دوم: صریح‌تر از دیگر آثار این سال‌ها از فساد عمیق در کشور پرده برداشته است.

سوم: اگر چه اقتصاد سخت آسیب دیده خانواده از تورم و رشد اقتصادی منفی به تنهایی می‌تواند سقوط یک فرد را رقم بزند اما از عارضه‌های جامعه امروز ایران نباید غافل بود.عارضه‌هایی که کمک می‌کنند تا یک معلم سالم-انسان سالم-با پای خود به سمت قتلگاه گام بردارد.

چهارم: هیولا تلاش می‌کند تا وجود یک «تعادل بد» را در جامعه امروز ایران به نمایش بگذارد. گویا نفع خیلی‌ها در وجود همین پلیدی‌هاست و این تعادل بد همه را با هم آلوده کرده و می‌کند. هوشنگ شرافت که می‌تواند ازاین قتلگاه بگریزد اما به واسطه متلک‌های دختر کم سن و سالش،مطالبات همسرش و تأییدهای تلویحی مادرش به سمت قتلگاه گام بر می‌دارد.

پنجم: بارها نوشته‌ام که شرایط امروز کشور مهیای فعالیت سالم اقتصادی نیست و سریال هیولا هم حاوی این پیام است که فرد سالم در جامعه امروز ایران نمی‌تواند دوام بیاورد.

ششم: در هیولای مهران مدیری کلکسیون انواع فساد-از مالی تا اخلاقی- به نمایش گذاشته شده و به گمانم بهتر از هر فیلم و سریالی توانسته پلیدی‌های تیولداری و سرمایه‌داری رفاقتی را نشان دهد.

هفم: هیولا بیشتر از آن‌که یک سریال خوش ساخت یا یک اثر هنری قابل اعتنا در پرونده مهران مدیری باشد، تبیینی جسورانه از شرایط امروز جامعه ماست که کنجکاوم می‌کند انتهایش را ببینم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

به انجمن علمی بخش اقتصاد دانشگاه آزاد شیرازخوش آمدید ای غبار خاک پایت توتیای چشم ما

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مقایسه تورم در ایران با افغانستان، سوریه و یمن

🔴تورم بالا تقریبا هیچ ربطی به جنگ یا تحریم یا جنگ اقتصادی ندارد و صرفا ریشه در سیاستگذاری‌های غلط اقتصادی دارد. این گزاره‌ای کاملا اثبات شده در علم اقتصاد است؛ اگر به علم اقتصاد هم اعتقاد و اعتماد ندارید به جدول پیوست نگاه کنید:

تورم یمن: ۹/۵ درصد

تورم سوریه: یک درصد

تورم افغانستان: نیم درصد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

در سازمان مخوف و پرنفوذ بیلدربرگ چه می‌گذرد؟ /ایسنا

بیلدربرگ یک سازمان جهانی سیاست‌گذاری ماسونی است که با دو شاخه فرعی لژ نیویورک و لژ منچستر فعالیت می‌کند و ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم را برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان در اختیار دارد. هدف اصلی این گروه، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد. در این گزارش سعی داریم به نمایی کلی از این گروه پرنفوذ و پنهان کار بپردازیم.

بیلدربرگ یک سازمان جهانی سیاست‌گذاری ماسونی است که دو شاخه فرعی به نام لژ نیویورک و لژ منچستر دارد. لژ نیویورک روابط اروپا و آمریکا و مسائل آمریکای شمالی را مدیریت می‌کند و لژ منچستر نیز بخش اروپایی روابط با آمریکا را تحت کنترل دارد.

هماهنگی‌های لازم در این سازمان از طرف دفتر گروه بیلدربرگ که در نزدیکی لاهه در لند قرار دارد انجام می‌شود. این نهاد مانند اکثر سازمانهای بزرگ بین‌المللی تحت کنترل صهیونیست‌هاست و ابزارهای قدرتمند مالی، نظامی و نفوذ لازم برای رسیدن به اهداف خود در مدیریت اقتصاد و سیاست جهان را در اختیار دارد. این گروه اولین اجلاس خود را در سال 1954 در هتلی بیلدربرگ واقع در هلند برگزار کرد.

بیلدربرگ با بهره‌گیری از رسانه‌ها و منابع عظیم مالی اعضای خود و افراد دست‌نشانده‌اش در کشورهای مختلف، قدرت و حکومت در کشورها را به افراد مورد نظر خود می‌سپارد تا به وسیله آنها طرحهای جهانی خود را عملی کند و در این راستا از اهرمهایی چون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، سازمان تجارت جهانی، ناتو و... استفاده و مناسبات نظامی همچون جنگ های مختلف و شرایط اقتصادی مانند قیمت نفت و طلای هر سال را تعیین می‌کند. از سوی دیگر از طریق بازوهای اجتماعی و حقوقی خود در کشورهای مختلف قوانینی را وضع می‌کند که هرگونه اقدام علیه اهداف صهیونیسم جهانی را خنثی کند.

اعضای گروه بیلدربرگ تماما انتصابی هستند و تعدادشان حدود ۱۳۰ نفر است که از قدرتمندترین و بانفوذترین افراد در زمینه‌های سیاست، اقتصاد و رسانه‌های عمومی هستند. این گروه دارای اعضای دائمی است و علاوه بر آن در اجلاس‌های سالانه خود افرادی را به عنوان مهمان نیز دعوت می‌کند.

بسیاری از اعضای دائم گروه بیلدربرگ سیاست‌مداران کهنه‌کار، صاحبان اقتصادهای بزرگ و پادشاهان و اعضای خاندان‌های سلطنتی کشورهای غربی هستند.

طی اجلاس، منابع مالی بیلدربرگ کشور برگزار کننده را کاملا تطمیع می‌کند. اسامی دعوت‌شدگان به اجلاس کاملا محرمانه است و کشور میزبان برای جلویگری از هرگونه ایجاد مشکل در آینده برای دعوت‌شدگان ویزا صادر نمی‌کند تا این اسامی در جایی ثبت نشود. این اجلاس عموما در اطراف شهرهای کوچک اروپایی و آمریکایی تشکیل می‏‌شود و دارای هیچ بیانیه افتتاحیه رسمی نیست.

تنها در زمان کوتاهی قبل از مراسم افتتاح اجلاس، بیانیه کوتاهی به نشریات محلی داده می‏‌شود تا مردم نسبت به تدابیر امنیتی خاص در روزهای اجلاس آگاهی داشته باشند و محدودیتهای مربوط به این تدابیر را در نظر بگیرند. بعد از نشست‌های سالانه بیلدربرگ که معمولا سه روز به طول می‌انجامد، قطعنامه‌ای صادر نمی‌شود و در مورد هیچ موضوعی نیز رای‌گیری انجام نمی‌گیرد و شرکت‌کنندگان سوگند یاد می‌کنند آن چه را در جلسات گذشته است در هیچ جایی فاش نکنند.

بر اساس مدارک موجود، پیوند اروپا و آمریکا به وسیله ناتو، ایجاد بازار مشترک اروپا، روی کارآمدن کسانی چون کلینتون، بلر و بسیاری که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفای مارگارت تاچر، وقوع جنگ خلیج فارس، تحول نهضت اروپا، تخریب وجهه ژان ماری لوپن ناسیونالیست در فرانسه، تحریم آرژانتین در جریان جنگ «فالک لند»، تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی، همه و همه در جلسات بیلدربرگ تصمیم‌گیری شده‌اند.

گروه بیلدربرگ تا کنون مورد توجه افراد زیادی از خبرنگاران و تحلیلگران قرار گرفته است. برخی از آنها در مسیر کندوکاو و کسب اطلاعات در مورد اهداف و خط مشی‌های این سازمان با مشکلات و هزینه‌هایی نیز مواجه شده‌اند. در زیر از روزنامه‌نگار آمریکایی "جیم تاکر" و نیز نویسنده و بیلدربرگ‌پژوه معروف "دانیل استولین" حقایقی را در مورد این کلوب می‌خوانیم.

- جیم تاکر

جیم تاکر یک خبرنگار آمریکایی است که افشاگری‌‌های فراوانی در مورد بیلدربرگ انجام داده است. او معتقد است اعضای شرکت کننده در این اجلاس یک گروه سری از جنایتکاران بین‌المللی سیاسی و اقتصادی هستند. به باور او این گروه از سرمایه‌داران بین‌المللی و سیاست‌مداران بلندپایه دولت‌‌های اروپایی و آمریکایی برای کنترل و مدیریت جهان تشکیل شده است.

وی سکوت خبری رسانه‏‌ها بخصوص رسانه‌های اصلی امریکایی درباره این اجلاس را به دلیل شرکت مقامات ارشد این رسانه‌ها در این اجلاس می‌داند و از جمله این رسانه‌ها به روزنامه‌های بانفوذی مانند "واشنگتن‌ پست‏"، "نیویورک تایمز" و "لس‌ آنجلس ‌تایمز" اشاره می‏‌کند. او می‌گوید: "بیلدربرگی‌ها از سال 1954 تا کنون بر دنیا حکومت می‌کنند." و معتقد است که اعضای کلوب بیلدربرگ در مورد زمان شروع، مدت ادامه و زمان پایان جنگ‌ها بر روی زمین تصمیم می‌گیرند.

- دانیل استولین

دانیل استولین در لتونی متولد شده است و اصالت روسی دارد. نویسنده و سخنرانی است که حوزه اصلی مطالعاتی او گروه بیلدربرگ است. او معتقد است بیدلبرگ گروهی متشکل از طبقه اشراف جهان و سیاستمداران عمده که اجلاس‌های منظم سالانه‌ای را از سال 1954 به بعد تشکیل می‌دهند و در مورد سیاستها، طرحهای نظامی، رسانه‌ها و اقتصاد کل جهان تصمیم‌گیری‌هایی انجام می‌دهند است. استولین کتابی در مورد اهداف و ساختار این گروه با نام – داستان واقعی بیلدربرگ- انتشار داده است که در آن می‌نویسد: "هدف اصلی، ایجاد یک دولت جهانی است که تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز باشد که تلاش دارد منابع طبیعی زمین را تحت کنترل خود داشته باشد.

او می‌نویسد: « بیلدربرگ یک شخص نیست. بلکه یک ایده است؛ ایده‌ای که انسان را ذاتا شیطانی می‌داند. بشریت نمی‌تواند خود را از دست "قدرتهای متحد" نجات دهد مگر این که به مبارزه با ایده‌آلیسم ارائه شده توسط آن برخیزد. در واقع این ایده‌های دولت هاست که سیاست‌هایشان را ایجاد می‌کند و راس قدرت است که موجب کشاندن بشریت به جنگ می‌شود؛ از همین روست که باید گفت جنگ جهانی دوم برنده واقعی نداشت.

در این جنگ با هزینه‌شدن زندگی صدها میلیون انسان یک فرد واحد و دارو دسته اش شکست داده شد؛ اما با ایده ای که پشتوانه آن گروه بود مبارزه ای انجام نشد و امروز آن ایده دوباره در آمریکا ریشه دوانده و برای تسخیر خط مشی‌های اقتصادی، کسب و کار، نظام آموزشی و در نهایت بالاترین نقطه قدرت دولتی خیز برداشته است.

-برجسته‌ترین فرد موثر در بیلدربرگ

گفته می‌شود این فرد جوزف رتینگر است که رتبه 33 ماسونی را داشت. او بازوی سیاسی ژنرال سیکورسکی بود و در دولت در تبعید لهستان که در لندن تشکیل شده بود خدمت می‌کرد. با توجه به تجربیات و سطح کاری‌اش او در سال 1950 قادر به ایجاد روابطی با سیاستمداران و نظامیان رده بالا بوده است.

- شاهزاده برنارد و کلوب مخفی بیلدربرگ

برنارد مثل یک آگهی پخش کن عمل کرد. در 1952 رتینگر پیشنهاد تشکیل یک کنفرانس مخفی را به برنارد داد تا در آن رهبران ناتو را یکجا جمع کنند و کاملا شفاف و صریح در مورد مناسبات بین المللی مذاکره کرده و تصمیم گیری کنند. در آن زمان شاهزاده برنارد فرد مهمی در صنعت نفت بود و منصب مهمی در شل داشت.با حمایت های مالی برنارد، ایده های رتینگر عملیاتی شد و او توانست افرادی را که می خواست در یک جا جمع کند.

- آیا بیلدربرگ رقیبی نیز دارد؟

در حقیقت بیلدربرگ بازوی سیاست خارجی یک گروه ناشناخته دارای قدرت مطلقه به نام "کمیته 300" است که اجداد آنها صاحبان کمپانی چای انگلیسی هند شرقی بودند که کار اصلیشان تجارت چای نبود بلکه حمل و نقل مواد مخدر بوده است.

در واقع تمامی تجارت مواد مخدر جهان توسط قدرتمندترین مرد و تعدادی زن مدیریت می شود که همه آنها عضو کمیته 300 هستند. سود تجارت جهانی مواد مخدر چیزی مابین 500 تا 700 میلیارد دلار است که اکثریت این پول کثیف وارد عرصه سهامداری شده و سپس به عنوان پول مشروع به جیب زده می شود. بیلدربرگ در مدیریت این گردش مالی پیچیده نقش بزرگی ایفا می‌کند.

- اهداف بیلدربرگ

از نقشه‌های بلندپروازانه بیلدربرگ می‌توان به ایجاد یک دولت جهانی اشاره کرد که دارای یک بازار جهانی است. یک ارتش دارد و امور اقتصادی آن توسط یک بانک اداره می‌شود و دارای یک کلیسای جهانی هم هست تا مذاهب موروثی بشر را در جهت اهداف نظم نوین جهانی به کار گیرد. تمامی دیگر مذاهب باید از بین بروند. تمامی هویتهای ملی باید از درون تخریب شوند. فقط ارزشهای جهانی اجازه رشد خواهند داشت.

جامعه پسا‌صنعتی باید نرخ رشد صفر داشته باشد. این نرخ رشد صفر برای انهدام آثار رفاه ضروری بوده و این امکان را به وجود خواهد آورد که جامعه به دو بخش مالکان و بردگان تقسیم شود. وقتی رفاه وجود دارد در نتیجه پیشرفت نیز در پی خواهد آمد که اجرای برنامه‌های رکود را سخت خواهد کرد. مثلا، این به معنای اتمام کار صنعتی سازی و تولید برق به جز برای کامپیوترها و صنایع خدماتی است. باقی صنایع در آمریکا و کانادا به کشورهای فقیری همچون بولیوی، پرو، اکوادور، نیکاراگوئه و ... منتقل می‌شوند؛ جایی که برده‌ها نیروی کار ارزانی هستند.

- نمونه فعالیت های بیلدربرگ

قبل از این که دولت نیکسون به طور عمومی سیاست برقراری رسمی روابط با چین را اعلام کند، این بیلدربرگ بود که پیشنهاد دهی و تصمیم‌گیری برای این کار را انجام داده بود.

در اجلاس سال 1973 در سوئد بیلدربرگ موافقت کرد که قیمت نفت را به 12 دلار در بشکه افزایش دهد که یک پرش بزرگ در قیمت بود تا در اقتصاد آمریکا و اروپای غربی به عنوان بخشی از سیاست کاهش سرعت، هرج و مرج ایجاد شود.

در 1983 بیلدربرگ از رئیس‌جمهور شدیدا محافظه‌کار آمریکا، رونالد ریگان این قول را دریافت کرد که 50 میلیارد دلار از درآمدهای مالیاتی آمریکا را از کانال های دلخواه، صندوق بین المللی و بانک جهانی به جهان سوم و کشورهای کمونیستی اختصاص دهد تا سود سرمایه‌های اعضای بیلدربرگ که به صورت وام از طرف بانک های اروپایی به این کشورها پرداخت شده بود را بپردازند. این موضوع مفتضح تر از آن بود که بشود مخفی اش کرد و به طرح برادی (Brady Plan) معروف شد.

بیلدربرگ تصمیم‌هایی که به حذف مارگارت تاچر از سیاست منجر شد را هماهنگی و مدیریت کرد. زیرا او اجازه در اختیار بودن تمام و کمال قدرت انگلستان برای ایجاد دولت مافوق اروپایی طراحی شده توسط بیلدربرگ را نمی‌داد و کار به جایی رسید که حزب متبوع تاچر او را به نفع بیلدربرگ کنار گذاشت.

در 1985، سال ها پیش از این که به صورت سیاست رسمی دولت آمریکا مطرح شود، بیلدربرگ دستور حمایت کامل از استراتژی های ابداعی دفاعی (جنگ ستارگان) را صادر کرد؛ طرحی که محافظت از ثروت نامحدود بیلدربرگ را تضمین می‌کرد.

- اسامی برخی شرکت کنندگان

فهرست زیر شامل افرادی است که در گذشته و یا در زمان حال در گروه بیلدربرگ عضویت داشته و دارند. از این افراد، برخی از اعضای دائم گروه بیلدربرگ هستند و برخی تنها در زمانی خاص در همایش‌های سالانه گروه بیلدربرگ به عنوان «مهمان» دعوت شده‌اند.

اعضای خاندان‌های سلطنتی

پرنس فیلیپ همسر الیزابت دوم، ملکه بریتانیا و دوک ادینبورو

پرنس چارلز ولیعهد بریتانیا و پرنس ولز (از ۱۹۸۶ میلادی - تاکنون)

ملکه بئاتریکس هلند

کلاوس فون آمسبرگ، همسر ملکه هلند

ویلم الکساندر، ولیعهد هلند

خوآن کارلوس اول، پادشاه اسپانیا

ملکه سوفیا، همسر خوآن کارلوس پادشاه اسپانیا

شاهزاده اینفانتا کریستینا، دختر خوآن کارلوی پادشاه اسپانیا

پرنس فیلیپ، ولیعهد بلژیک

کارل گوستاو شانزدهم، پادشاه سوئد

هانس ادام دوم، شاهزاده لیختن اشتاین

پرنس الکس، شاهزاده دانمارک

- سیاست‌مداران

انگلستان

گوردن براون نخست‌وزیر سابق بریتانیا

تونی بلر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

جان میجر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

جیمز کالگهان نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

ادوارد هیث نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

هارولد ویلسون نخست‌وزیر اسبق بریتانیا

- فرانسه

والری ژیسکار دستن رئیس‌جمهور اسبق جمهوری فرانسه

لیونل ژوسپن نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

ژرژ پمپیدو نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

دومینیک دوویلپن نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

لورن فابیوس نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

میشل روکارد نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

پیر بروگووی نخست‌وزیر اسبق جمهوری فرانسه

- آلمان

آنگلا مرکل صدراعظم کنونی آلمان

گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان

هلموت کهل، صدراعظم اسبق آلمان

هلموت اشمیت، صدراعظم اسبق آلمان

ریچارد ون ویزتاکر، رئیس‌جمهور اسبق آلمان

پر اشتاینبروک، وزیر اسبق اقتصاد آلمان

- دبیر کل‌های افتخاری:

در این دوران، افراد ذیل به ترتیب به عنوان دبیر کل افتخاری کنفرانس بیلدربرگ انتخاب شدند:

الف – جوزف ای. جانسون «Joseph E. Johnson» از مؤسسه کارنگی

30 )آپریل 1906 – 1990) او یک آمریکایی متولد ویرجینیا بود که در تحصیلات خود را در هاروارد به اتمام رسانده بود. در زمان ریاست جمهوری روزولت به وزارت امور خارجه آمریکا منتقل و در سال 1945 به ریاست اداره امور امنیت بین‌المللی منصوب شد. وی همزمان نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بود.

اما او از سال 1950 تا 1971، رئیس بنیاد خیریه (موقوفه‌های) کارنگی «Carnegie» بود و در همین سمت به عنوان مدیر کل افتخاری کنفرانس بیلدربرگ انتخاب شد.

ب – ویلیام باندی «William Bundy» از گروه پرینستون «Princeton»:

24) سپتامبر 1917 – 6 اکتبر 2000). او از اعضای برجسته سازمان سیا «CIA» و مشاور امور خارجه رؤسای جمهور جان اف کندی و جانسون بود. وی یکی از عناصر کلیدی برنامه‌ریزی جنگ ویتنام بود که پس از پایان خدمات دولتی به تاریخ‌نویسی روی آورد.

عضو سازمان سیا و مشاور امور خارجی به ریاست جمهوری جان اف کندی و جانسون بود. او نقش کلیدی در برنامه ریزی جنگ ویتنام بود. پس از ترک خدمت دولت او مورخ بود.

ج – تئودورال ل. الیوت «Theodore L. Eliot» سفیر سابق آمریکا در افغانستان:

کمیسر «Theodore L. Eliot» متولد سال 1928 در نیوجرسی بود و در سال‌های 1973 تا 1978 در دوره‌ی ریاست جمهوری نیکسون و حتی سال اول ریاست جمهوری کارتر نیز سفیر آمریکا در افغانستان شد. او یکی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا بود. وی از مؤسسه مطالعات سیاسی جرج تاون «Georgetown» برای مدیر کلی افتخاری انتخاب شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی