انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۲۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کریم آقایی» ثبت شده است

راز «قیمت نجومی مسکن» در ایران/رویکرد اقتصاد سیاسی به مسأله

🔴چرا قیمت مسکن در تهران و شهرهای بزرگ با فاصله بسیار زیادی از اکثر شهرهای جهان بالاتر است؟ این پرسش هزار پاسخ غلط دارد و یک پاسخ درست که متاسفانه هزار پاسخ غلط همواره تکرار و آن پاسخ درست همیشه بایکوت می‌شود. البته این چیزی است که ذی‌نفعان موج‌سواری روی تورم مسکن به آن علاقه‌مند هستند و تریبون‌های جمعی را با اطلاعات گمراه‌کننده به جهت دلخواه خود سوق می‌دهند.

🔴داستان این است که ذی‌نفعان مسکن نجومی همواره تلاش کرده‌اند تورم مسکن در ایران همیشه در سطحی بالاتر از تورم سایر کالاها و خدمات قرار گیرد و احتکار و کنز ملک هیچ‌گونه هزینه‌ای دربرنداشته باشد. هر زمان هم که شوک مسکن باعث ابراز نگرانی صاحب‌نظران شده است، بلندگوهای ذی‌نفعان به سرعت به میدان آمده‌اند که شوک مسکن می‌تواند ضربه‌گیر تورم باشد. البته این استدلال‌های بی‌پایه همواره مورد قبول اهل سیاست هم بوده است؛ چراکه در کوتاه‌مدت می‌توان نشانه‌هایی از درستی این ادعا آورد؛ اما در میان‌مدت و بلندمدت می‌توان با شواهد و آمار ثابت کرد که این بزرگ‌ترین دروغ اقتصادی ایران در نیم قرن اخیر بوده است.

🔴ذی‌نفعان گران‌سازی ملک از نیم قرن پیش به این دلیل علاقه‌مند به «مسکن گران همراه با تثبیت نرخ ارز» شدند که از نیمه دهه ۵۰ به عینه دیدند این سیاست توانمندی معجزه‌آسایی برای تبدیل ملکی در بدترین نقطه پایتخت به ملکی مرغوب در لس‌آنجلس آمریکا ایجاد می‌کند. از همان سال‌ها همه جوسازی‌ها و جریان‌سازی‌های خبری برای هدایت سیاست‌گذاری اقتصادی در جهت ایجاد این خروجی بوده است و ناگفته پیداست بیشترین تبدیل ملک داخلی به املاک خارجی توسط ذی‌نفعان این سیاست‌گذاری انجام شده است.

🔴در این میان، نحوه استفاده از دلارهای نفتی هم بیشترین کمک را به این سیاست کرده است. تزریق درآمدهای نفتی به بودجه از همان شوک اول نفتی در دهه پنجاه الگوی دهه‌های بعدی شد و نتیجه محتوم این سیاست، بیماری هلندی بود که ثروتمند شدن به ارز خارجی را بدون هیچ تلاشی نصیب سفته‌بازان ملکی می‌کرد. از همان موقع، شیرینی چند برابر شدن قیمت ملک با ابزار تنظیم بازار یعنی «هدایت افزایش قیمت‌ها با اهرم دلارهای نفتی و دستورات تعزیراتی» به همه کالاها و دارایی‌های غیرملکی در دهان ذی‌نفعان مزه کرد و تا امروز این داستان ادامه یافته است.

🔴اما این داستان یک ابزار مکمل هم داشته است که این مکمل هم همواره با پوستین وارونه معرفی می‌شود. درواقع، ابزاری که در تمام کشورهای توسعه‌یافته باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاری روی دارایی ملکی هزینه داشته باشد؛ مالیات سالانه بر املاک است که در تمام کشورهای توسعه‌یافته حداقل در سطح یک درصد قیمت ملک با جدیت اعمال می‌شود و نه شوخی‌هایی مثل مالیات بر خانه خالی یا عایدی سرمایه. آنچه در ایران گفته نمی‌شود این است که با غفلت از مالیات سالانه بر املاک نه‌تنها خرید سفته‌بازانه روی ملک از هرگونه هزینه‌ای معاف می‌شود، بلکه با سیاست‌های  اقتصادی تورم‌ساز موجب منافع سرشار هم می‌شود.

🔴مالیات بر عایدی سرمایه که با هیاهوی بسیار همواره به نتیجه هیچ انجامیده است، قادر به مهار اشتهای سرمایه‌گذاری روی ملک نیست؛ چراکه اولا فقط موقع فروش قابل‌وصول است، ثانیا رشد قیمت ناشی از تورم را نمی‌تواند شامل شود و در هیچ جای جهان هم شامل نمی‌شود. اما مالیات سالانه همه افزایش قیمت را در هر سال تحت اصابت مالیاتی قرار می دهد و ابزار بسیار موثرتری است. اگر طرفداران عدالت مالیاتی در ایران به شعار خود ایمان دارند، باید بدانند مطالبه «مالیات سالانه روی املاک» مهم‌ترین مطالبه عدالت‌خواهانه‌ای است که می‌توانند داشته باشند نه مطالبه مالیات بر عایدی سرمایه که احاله به محال است و اثر تعیین‌کننده چندانی ندارد یا مالیات بر خانه خالی که مالک دو آپارتمان ۵۰ متری را زیر ضرب مالیاتی می‌برد؛ ولی مالک پنت‌هاوس ۱۰۰ میلیاردی را از مالیات معاف نگه می‌دارد./دنیای اقتصاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

نیم‌قرن توقع زایش از پول نازا

در بلندمدت،‌ رشد پول یا نقدینگی اثری بر متغیرهای واقعی نمی‌گذارد. به عبارت دیگر، رشد پول در بلندمدت نمی‌تواند موجب رشد اقتصادی و اشتغال شود. آمار پولی ایران نیز به‌خوبی موید این مساله است.

در حالی که طی دو دهه گذشته نسبت مانده تسهیلات بانکی به تولید ناخالص داخلی اسمی رشد داشته و از سطح ۵۰ درصد در ابتدای دهه ۱۳۸۰ به ۸۰ درصد در سال گذشته رسیده، اما رشد اقتصادی ایران نزولی بوده است.

وقتی فشار بی‌حد و حصر لابی بنگاه‌های به ظاهر تولیدی و وزارتخانه‌های مربوطه برای دریافت تسهیلات ارزان‌قیمت وجود دارد، هر چه استدلال بیاورید تسهیلات ارزان‌قیمتی که به رشد کل‌های پولی منجر می‌شود اثری بر تولید ندارد، فایده‌ای نخواهد داشت. اینجا بحث رانت و منافع است.

اما همواره این فشارها برای کسب تسهیلات ارزان‌قیمت وجود دارد. وزارتخانه متولی نیز بر فشار می‌افزاید آن هم به بهانه تولید، اما در نهایت این آمار و واقعیت‌هاست که سخن می‌گویند.

حالا همان وزارتخانه‌ای که با پیگیری و فشار و به نام تولید منجر به رشد نقدینگی شده، خود مدعی می‌شود که چرا تورم وجود دارد؟ چرا این قدر رشد نقدینگی بالاست؟ حداقل اگر باعث می‌شویم تا با ایجاد رانت برای عده‌ای، تورم را بر مردم آوار کنیم، مسوولیت آن را بپذیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

سقوط بسیار شدید  ذخایر ارزی  ایران به روایت صندوق بین‌المللی پول

صندوق بین‌المللی پول درگزارش خود از وضعیت کشورهای خاورمیانه می‌گوید ذخایر ارزی قابل دسترس ایران در سال 2018 حدود 121 میلیارد دلار بود، اما سال گذشته به 12 میلیارد دلار سقوط کرد و امسال به 8.8 میلیارد دلار کاهش خواهد یافت!!!

در تازه‌ترین گزارش این نهاد بین‌المللی پولی که سه شنبه ۲۹ مهرماه در سایت آن منتشر شد، آمارهای ذخایر ارزی، تنها منابعی را شامل می‌شود که در دسترس دولت است. بدین ترتیب، منابع مسدود شده ایران در خارج در آمارهای صندوق بین‌المللی پول محاسبه نشده است.

در گزارش پیشین صندوق بین‌المللی پول که اوایل بهار منتشر شده بود، منابع ارزی مسدود شده ایران در خارج نیز محاسبه شده بود و کل ذخایر ارزی ایران ۸۵ میلیارد دلار برآورد شده بود که تقریبا ۱۹ میلیارد دلار کمتر از سال ۲۰۱۹ بود و انتظار می‌رفت در سال آینده این رقم به ۶۹ میلیارد دلار افت کند. بخش عمده‌ای از این ذخایر در خارج قرار دارد.

در گزارش جدید گفته نمی‌شود کل ذخایر ارزی داخلی و خارجی، از جمله منابع مسدود شده ایران چقدر است، اما افت ذخایر ارزی قابل دسترس برای ایران به ۸.۸ میلیارد دلار نشان می‌دهد که کشور با بحران ارزی مواجه است.

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده صادرات نفتی، غیرنفتی و خدمات ایران روی‌هم‌رفته در سال جاری میلادی به ۵۲.۷ میلیارد دلار برسد. این رقم در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۰۳ میلیارد دلار بود.

بخش عمده افت صادرات ایران مربوط به سقوط صادرات نفت خام کشور است.

این نهاد بین‌المللی می‌گوید هم تولید ناخالص داخلی نفتی و هم غیرنفتی ایران در سال جاری به شدت کاهش خواهد یافت.

بر اساس این گزارش، انتظار می‌رود تولید ناخالص داخلی نفتی کشور در سال جاری حدود ۸.۵ درصد و تولید ناخالص داخلی غیرنفتی کشور ۴.۵ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یابد. در مجموع کل اقتصاد ایران ۵ درصد نسبت به سال گذشته کوچکتر خواهد شد.

برای سومین سال متوالی است که ایران با رشد منفی اقتصادی مواجه است. طی سه سال گذشته، بنابر ارزیابی صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد ایران روی‌هم‌رفته نزدیک ۱۷ درصد کوچکتر شده است.

البته ارزیابی این نهاد بین‌المللی بر این پیش‌شرط استوار است که ایران بتواند در سال جاری روزانه نیم میلیون بشکه صادرات نفت خام داشته باشد، در حالی که آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها نشان می‌دهد ایران تاکنون روزانه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه توانسته صادرات نفت داشته باشد و دقیقا معلوم نیست آیا ایران پول نفت صادراتی خود را توانسته دریافت کند یا نه.

برای نمونه بر اساس آمارهای گمرکی چین، این کشور طی ۷ ماه سال جاری میلادی روزانه ۷۷ هزار بشکه نفت از ایران خریده است. البته بر اساس آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها، مانند کپلر و تانکر ترکرز، تقریبا به همین میزان نفت نیز ایران به‌صورت پنهانی و تحت نام نفت اندونزی و مالزی به چین فروخته است.

از طرفی ایران بدهی ۵ میلیارد دلاری خود به شرکتهای «سی‌ان‌پی‌سی» و «ساینوپک» چین از بابت توسعه میادین یادآوردان و آزادگان را از طریق تحویل نفت تسویه می‌کند و معلوم نیست چه میزان از نفت صادر شده ایران به چین برای پاک کردن بدهی ایران به شرکتهای نفت چینی بوده است.

بر اساس پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، انتظار می‌رود کسری بودجه کل ایران در سال جاری میلادی معادل ۹.۶ درصد از کل تولید ناخالص داخلی، یعنی حدود ۵۸ میلیارد دلار باشد.

همچنین انتظار می‌رود بدهی خالص دولت در سال جاری به ۴۴ درصد تولید ناخالص داخلی، یعنی حدود ۲۵۸ میلیارد دلار اوج بگیرد.

در سال ۲۰۱۸، بدهی خالص دولت زیر ۲۷ درصد تولید ناخالص داخلی بود و نشان می‌دهد طی دو سال که از تحریم‌ها می‌گذرد، بدهی خالص دولت اوج گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

تورم توسط حکومت ها ایجاد می‌شود/ران_پال

آیا افزایش قیمت‌ها هرگز متوقف خواهند شد؟ حکومت تورم ۱۳ درصدی را می‌پذیرد، ولی هر خانه‌داری می‌داند که نرخ واقعی بالاتر از این است. سیاستمداران سعی می‌کنند که تورم را به گردن اتحادیه‌های کارگری، بازرگانان، اعراب، و مصرف‌کنندگان بیاندازند ولی تنها حکومت فدرال می‌تواند تورم را ایجاد کند، و تنها عهده‌دار آن است. وقتی دولت فدرال، پولی را که ندارد خرج می‌کند -حدود ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار تنها در همین سال مالی- و بدهی‌ها را با خلق دلارهای جدید از هیچ، می‌پردازد، ارزش هر دلار موجود لاجرم می‌بایست سقوط کند. حتی بدتر، بودجه‌ی پنهان و دیگر هزینه‌های مخفی ۹۹ میلیارد دلار بر بدهی‌های ملّی افزوده است، که آن هم با تورم تأمین می‌شود.

   در دفتر حکّاکی و چاپ در پایتخت، ماشین‌های غول‌پیکر چاپ ۲۴ ساعت روز، هفت روز هفته، ۳۶۵ روز سال، پول‌های کاغذی جدیدی چاپ می‌کنند. حکومت همچنین در نظام بانکی هم پول جدید خلق می‌کند. آنچه همه‌ی این اقدامات انجام می‌دهند، همان تورم است.

   قوطی نخود که شما امروز می‌خرید، باارزش‌تر از قوطی‌ نخودی که یک سال پیش می‌خریدید نیست. بلکه پول شما کم‌ارزش‌تر شده است. این چیزی است که سبب افزایش قیمت‌ها می‌شود. قیمت‌های بالاتر نتیجه‌ی تورم است، نه علّت آن.

تجارت موجب تورم نمی‌شود:

   برخی معتقدند که بازرگانان حریص مسبب تورم هستند. آیا بازرگانان امروز «حریص‌تر» از دهه‌ی ۱۹۵۰ و اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰، که قیمت‌ها کندتر افزایش می‌یافت، هستند؟ اگر حرص و طمع می‌تواند موجب افزایش ۱۳ درصدی قیمت‌ها شود، چرا موجب افزایش ۱۳۰ درصدی یا ۱۳۰۰ درصدی نمی‌شود؟ اگر بازرگانان برای چنین کاری تلاش می‌کردند، می‌بایست از میدان تجارت به در می‌شدند. به این دلیل که هیچ‌کس ده دلار برای یک قوطی نخود، با تعداد دلاری که امروز در گردش است، نمی‌پرداخت. ولی اگر آن تعداد دلار به افزایش‌یافتن ادامه دهد، ممکن است در آینده‌ی نزدیک نخودها ۱۰ دلار در هر قوطی قیمت پیدا کنند. رقابت میل به پایین نگهداشتن قیمت تا حد ممکن دارد.

اتحادیه‌های کارگری موجب تورم نمی‌شوند:

   برخی دیگر می‌گویند که اتحادیه‌های کارگری حریص دستمزدی تقاضا می‌کنند که سبب می‌شود کارفرمایان قیمت‌هایشان را افزایش دهند، و این چیزی است که تورم را با خود به همراه دارد. ولی در همه‌ی دوره‌های تورمی کارگران اتحادیه‌ای -مانند همه‌ی کارگران- از افزایش هزینه‌های زندگی عقب میفتند. اگر اتحادیه‌ها تا این حد حریص‌اند، و چنین قدرتی دارند، چرا دستمزدها را به‌جای ۱۰ درصد، ۱۰۰ درصد افزایش نمی‌دهند؟ اگر یک شرکت چنین اجازه‌ای دهد، باید بار هزینه‌های افزایش‌یافته را با قیمت‌های بالاتر به مصرف‌کنندگان انتقال دهد. ولی این ممکن نیست، زیرا به همان دلیل که گفته شد، شما ده دلار برای یک قوطی نخود پرداخت نخواهید کرد. درواقع، کارگران برای تحمل هزینه‌های زندگی -با توجه به نظام مالیاتی و تورم ما- باید افزایش ۱۸ یا ۲۰ درصدی در یک سال داشته باشند. هیچ اتحادیه‌ای این نوع افزایش‌ها را ایجاد نمی‌کند. هر شخصی که برای امرارمعاش کار می‌کند، می‌بایست با وجهی که ارزش خود را حفظ می‌کند پول دریافت کند و نباید بخشی از حقوق وی با کاهش قدرت خرید چپاول شود.

مصرف‌کنندگان مسبب تورم نیستند:

   چند سال پیش، حکومت کمپین تبلیغاتی پرخرجی را راه انداخت که تورم را بر گردن مصرف‌کنندگان، به این دلیل که بسیار حریص هستند، بیاندازد. آگهی‌های تلویزیونی -که با پول مردم تولید شده‌ بودند- مردم را با سرهای خوک نمایش می‌داد که خرناس می‌کشیدند و چیزهای بیشتر و بیشتری طلب می‌کردند.

   مردم همواره زندگی بهتری برای خود و خانواده‌شان می‌خواهند، و فقط حکومت -که همواره برای پول و قدرت بیشتر تلاش می‌کند- می‌تواند آن را همچون یک کار غلط محکوم کند.

   آیا مردم امروز «حریص‌تر» از گذشته هستند؟ طرح پرسش، خود پاسخ به آن است. طبیعت بشر امروز هیچ فرقی با هزار سال پیش ندارد. ولی مردم فقط به قدری که منجر به ورشکستگی‌شان نشود می‌توانند خرج کنند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

استراتژی های مقابله با چالش‌های ارزی دولت با افزایش مراودات اقتصادی با همسایگان/علی سرزعیم

به صورت طبیعی اگر ما تحریم را یک پدیده کوتاه‌مدت در نظر بگیریم چاره‌ای نداریم جز اینکه به خودکفایی برسیم و سعی کنیم نیازهای خود را از داخل تامین و جایگزین واردات کنیم.

وی ادامه داد: ولی در تولید اقتصادی با این مدل، در بلندمدت رفاه پایین می‌آید. اگر بنا است در بلندمدت تحریم باشیم باید به مزیت نسبی و مزیت رقابتی خود روی بیاوریم و بتوانیم در چنین شرایطی مبادله کرده و صادرات و واردات داشته باشیم.

سرزعیم با بیان اینکه این مسیری است که در صورت تحریم بلندمدت‌تر می‌رویم، خاطرنشان کرد: اما وقتی تحریم در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد، مجبوریم اقتصاد بسته داشته باشیم و نیازهایمان را از داخل تامین کنیم و بر شانس جغرافیایی خود حساب باز کنیم.

این کارشناس اقتصادی، شانس ایران در زمان تحریم را وجود همسایگانی دانست که می‌توان با آنها مراودات داشت و افزود: در شرایطی که تحریم‌پذیری سخت‌تر است می‌توان از بازارچه‌های مرزی استفاده بیشتری برد.

وی درباره مراودات اقتصادی با چین یادآور شد: به طور کلی، باید رابطه تجاری بلندمدت با اقسام کشورها داشته باشیم که در این مورد چین هم گزینه خوبی است، اما تنها با یک کشور نمی‌توان رابطه بلندمدت داشت.

سرزعیم درباره کاهش درآمدهای نفتی هم خاطرنشان کرد: هرچند مسیر صادرات ما به خوبی به سمت درآمدهای غیرنفتی رفته است، با این حال، همچنان باید به دنبال سهم خود از فروش نفت در دنیا باشیم و نباید تسلیم این قضیه شویم که ما نمی‌توانیم نفت صادر کنیم؛ چرا که ما باید درآمد نفتی داشته باشیم اما آن را خرج بودجه جاری نکنیم و بر مخارج عمرانی و زیرساختی تمرکز کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا واقعا بایدن تحریمها را رفع میکند و دلار بلافاصله سقوط شدید خواهد داشت؟

١)بر خلاف تصور غالب، به نظر ما از آنجایی که آمریکا به طور خاص  و متحدان منطقه اى ایش ، همگی ذینفع تحریم نفت ایران هستند و در غیاب ایران ، امریکا توانسته بازار نفتش را توسعه دهد ، چه بایدن باشد چه ترامپ ، تحریم نفتى ایران رفع نخواهد شد مگر آنکه ایران ،منفعت اقتصادى بسیار بزرگترى را به امریکا پیشنهاد کند که تقریبا غیر ممکن است!!!!

تصور اینکه یک نفر به تنهایی در امریکا تصمیم میگیرد بسیار اشتباه است...

دهها شرکت نفتى و لابیهاى آنها طرفدار تحریم نفت ایران هستند و اصولا منفعت امریکا در این تحریم است.

چرا بایدن باید با اجازه فروش نفت به ایران ، بازار شرکتهای خود را کوچک کند؟!

حتی روسیه هم طرفدار تحریم نفتی ایران است چون با عرضه نفت ایران، قیمت نفت به شدت سقوط پیدا میکند و همه تولیدکنندگان فعلی متضرر خواهند شد!!

٢) پس از انتخابات نیز ترامپ تا اواخر دی ماه رییس جمهور امریکاست!!!

٣) سایر تحریمهای امریکا به سادگی قابل رفع نیستندو اصولا بایدن انگیزه ای برای اعطای مشوق به ایران ندارد، ضمنا هیچ کدام  از کشورهای منطقه از جمله  متحدان امریکا ،تمایلی به تقویت اوضاع مالی ایران ندارند .... رفتار آنها در دوره تحریم که حتی عراق هم پولهای ایران را بلوکه کرده و فقط در ازای کالای اساسی و بعد از ماهها مذاکره ممکن است آن را به تدریج آزاد کند گویای همه چیز است...  

خوش بینی بیش از حد برخی ، به بایدن و دموکراتها هم درست نیست ، در حالی که دموکراتها به شدت طرفدار و حامی اسرائیل بوده و هستند و در این مورد کافی است به سخنرانی هریس در آیپک مراجعه شود تا مواضع واقعى تیم جدید بایدن را در قبال ایران بدانید.

در مقاطع قبلی هم پایه گذار شدیدترین تحریمها علیه کشورمان، کلینتون و اوبامای دموکرات بودند و حتی اوباما با سیاست چماق و هویج بعد از آنکه ایران را از میلیاردها دلار درآمد نفتی محروم کرد حاضر به آزادسازی بخش اندکی از آن شد ....

٤) آنچه بایدن در یادداشتهایش و هریس در سخنرانیهایشان از آن سخن گفته اند بازگشت بی قید و شرط به برجام نبوده ......آنها به صراحت خواستار تغییر بخشی از مفاد برجام از جمله دائمی شدن محدودیت غنی سازی و محدودیت در ساخت موشک  هستند که ایران احتمالا هرگز آن را نخواهد پذیرفت.

٥) اقتصاد ایران به دلیل تورم  و نقدینگی بالا از مشکلات ساختاری رنج میبرد... افزایش بهای تمام شده تولید ، باعث میشود که کاهش قیمت در بازارهای کالایی تقریبا غیر ممکن باشد ..... فراموش نکنیم بخش عمده کالاها در ایران  بهای تمام شده شان ،بر اساس دلار ٤٢٠٠ و نیماست و انتظار کاهش قیمت آنها تقریبا غیر ممکن است. در واقع ارزان شدن دلار کمتر از نیمای فعلی به نفع تولید کننده ها نیست چون قاچاق و افزایش واردات را به صرفه تر  از تولید میکند  و به همین دلیل حتی در اوج خوش بینی برجام قبلی هم عمده موارد دلار در بازه٣٣٠٠تا ٣٧٠٠ تومان باقی ماند.....

٦) با توجه به تجربه ناموفق برجام  این بار  جو خوش بینی مفرطی که در سالهای ٩٢ تا امضای برجام وجود داشت ، وجود ندارد و صاحبان انواع کالاها به سادگی به امید  افت قیمتها حاضر به فروش کالای خود نیستند

ضمنا با توجه به سطح تورم بالا در کشور که حتی imf آن را برای ٢٠٢١ حداقل سی درصد اعلام کرده جذابیت تبدیل کالا و یا سهام ارزشمند به سپرده بانکی کماکان وجود ندارد.

 تصور رفع ممنوعیت واردات هم تا حد زیادی اشتباه است چون با توجه به افت منابع ارزی و نیز برای حمایت از تولید و اشتغال داخلی به سادگی ممنوعیتهای واردات از جمله در خودرو و ..... برداشته نخواهد شد

بیش از ٣ سال است که رشد اقتصادی کشور منفی است و طبیعتا سیاستگذار ترجیحش این است که منابع ارزی را صرف سرمایه گذاری زیرساختی و تقویت تولید داخلی کند نه واردات لوازم خانگی  و خودرو و یا کالای دیگری که مشابه داخلی داردو .....

٧) . نکته آخر هم تاثیر fatf است که یکی از عوامل موثر بر دشواری نقل و انتقال پول و منابع ارزی کشور است که این اصولا ربطی به انتخابات امریکا ندارد.

در پایان امیدواریم تمام پیش بینیهای ما در این مورد اشتباه باشند، امریکا تحریم را رفع کند  و ارزانى مطلق بر قیمت کالاها حاکم شود اما در واقعیت دنیای اقتصاد و سیاست  بین الملل و ازجمله در امریکا ، تامین منافع   مالکان ثروتمند شرکتها  و در درجه بعد منفعت ملی آن کشور، مهمترین عامل تاثیر گذار بر سیاستهاى خارجیش است نه انگیزه های بشردوستانه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

استراتژی های مقابله با چالش‌های ارزی دولت با افزایش مراودات اقتصادی با همسایگان/️ علی سرزعیم

به صورت طبیعی اگر ما تحریم را یک پدیده کوتاه‌مدت در نظر بگیریم چاره‌ای نداریم جز اینکه به خودکفایی برسیم و سعی کنیم نیازهای خود را از داخل تامین و جایگزین واردات کنیم.

وی ادامه داد: ولی در تولید اقتصادی با این مدل، در بلندمدت رفاه پایین می‌آید. اگر بنا است در بلندمدت تحریم باشیم باید به مزیت نسبی و مزیت رقابتی خود روی بیاوریم و بتوانیم در چنین شرایطی مبادله کرده و صادرات و واردات داشته باشیم.

سرزعیم با بیان اینکه این مسیری است که در صورت تحریم بلندمدت‌تر می‌رویم، خاطرنشان کرد: اما وقتی تحریم در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد، مجبوریم اقتصاد بسته داشته باشیم و نیازهایمان را از داخل تامین کنیم و بر شانس جغرافیایی خود حساب باز کنیم.

این کارشناس اقتصادی، شانس ایران در زمان تحریم را وجود همسایگانی دانست که می‌توان با آنها مراودات داشت و افزود: در شرایطی که تحریم‌پذیری سخت‌تر است می‌توان از بازارچه‌های مرزی استفاده بیشتری برد.

وی درباره مراودات اقتصادی با چین یادآور شد: به طور کلی، باید رابطه تجاری بلندمدت با اقسام کشورها داشته باشیم که در این مورد چین هم گزینه خوبی است، اما تنها با یک کشور نمی‌توان رابطه بلندمدت داشت.

سرزعیم درباره کاهش درآمدهای نفتی هم خاطرنشان کرد: هرچند مسیر صادرات ما به خوبی به سمت درآمدهای غیرنفتی رفته است، با این حال، همچنان باید به دنبال سهم خود از فروش نفت در دنیا باشیم و نباید تسلیم این قضیه شویم که ما نمی‌توانیم نفت صادر کنیم؛ چرا که ما باید درآمد نفتی داشته باشیم اما آن را خرج بودجه جاری نکنیم و بر مخارج عمرانی و زیرساختی تمرکز کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چرا خاورمیانه ای ها اینقدر گرفتارند؟/ محمود سریع القلم

برنارد لوییس در رابطه با وضعیتِ بهتر ترکیه نسبت به دیگران، اینگونه تحلیل می­کند: حکمرانان و مردم ترکیه از خود پرسیدند: ما کجاها اشتباه کردیم که مانند اروپایی­ها پیشرفت نکردیم؟

🔹دیگر حکمرانان و جوامع خاورمیانه ­ای پرسیدند: کدام کشورهای خارجی باعث شدند ما به این وضع دچار شویم؟!

🔹فاصلۀ بین این دو سوال، ضمناً فاصلۀ بین کرۀ­ جنوبی و کرۀ شمالی است!

🔹مشکل عظیم­ خاورمیانه این است که فقط در راهروهای قدرت نیست که «خود ارزیابی» نفی می­شود، بلکه جامعه نیز «بررسی عملکرد خود» را عیب می­داند. فقط این نیست که یک مدیر، حداقل بخشی از مشکل را در شناختِ اشتباه و سیاست های نادرست خود نمی­داند و دولتهای خارجی را مقصر خطاب می­کند، بلکه راننده­ ای که دوبله پارک کرده و دو ساعت رفته، نرخ تورم را سرزنش می­کند تا آنکه بپذیرد دوبله پارک کردن کارِ منطقی و صحیحی نیست.

🔹از آنجا که این منطقه به قهرمان پروری و  اسطوره سازی در خمیرمایۀ وجودی خود عادت کرده است، عیب می­داند نقص، اشتباه و کمبودی را متوجه فرد یا نهاد یا دولتی بنماید. تقریباً افراد و دولتها خود را بیست برابر آنچه هستند نشان می دهند چون باید همه چیز را عالی نشان داد. اما چون انسان عالی نیست، برای آنکه بتواند این تئاتر را بازی کند مجبور می­شود به ریا، حیله، تزویر، دروغ، پنهان­ کاری، سفسطه، وارونه جلوه دادن و مغالطه روی آورد و ظاهر و باطنی با فاصلۀ 180 درصدی از خود بسازد.

🔹اما چرا افراد و دولت­های این منطقه از خودِ واقعی فرار می­کنند؟ چرا گذشته و عملکرد گذشته­ی خود را نقادی نمی­کنند؟چرا مسئولیت خطاهای خود را نمی­پذیرند؟

🔹ظرفیت­های فراوانی لازم است در یک­جا جمع شوند تا خود انتقادی آغاز گردد:

1. فکر کردن و زندگی کردن با واقعیتها. شاید بتوان به راحتی گفت هیچ منطقه ­ای در جهان در این حد، هنر توجیه کردن، تزیین کردن توهمات و پوشاندن نیات واقعی خود را نداشته باشد. وقتی نیروهای آمریکایی، شهر بغداد را در دوره­ی بوش پسر محاصره کرده بودند، سخنگوی وزارت خارجه صدام، سخن از فائق آمدن بر خارجی و حفظ استقلال و حاکمیت ملی عراق می­کرد؛

2. عادت به کتاب خواندن و دیالوگ . در خاورمیانه، عموماً نسبت به هر موضوعی یک قرائت ثابت و آن هم برای دهه ها وجود دارد. تا یک ایده ای به شکستِ کامل نرسد، در آن تجدید نظری صورت نمی گیرد.مطالعه و فهم مسایل در عین حال، دو الزام به همراه می ­آورد که برای دولت­ها و جوامع این منطقه بسیار دشوار است: اول مسئولیت و دوم، تغییر وضع موجود. هر دو همت، آینده نگری و حوصله می­خواهد. شاید به این دلایل، دورِ هم بودن، گپ زدن و فرهنگ شفاهی، راحت­تر از مطالعه، فکر، مسئولیت و تغییر باشند

3. وقتی برای هر موردی و هر پرسشی، فقط یک پاسخ وجود دارد، چه ضرورتی پیش می­ آید که افراد و نهادها باهم رقابت کنند، همکاری کنند، تفاهم کنند، منسجم باشند، اجماع کنند، هماهنگ باشند و اصولاً به هم توجه و گوش کنند.در جوامع تک صدایی، قوه­ ی فکر کردن یا تعطیل است و یا در درون  افراد، پنهان می­ماند. رسانه­ ها عموماً مُبلّغ یک قرائت هستند. به اصطلاح دانشگاه­ ها و مؤسسات تحقیقاتی هم مُروج یک دیدگاه می­شوند. نتیجه­ ی جامعه­ ی تک صدایی می­شود قذافی در لیبی، حسنی مبارک در مصر و صدام در عراق که بین بیست تا چهل سال حکم راندند.در چنین ساختارهایی، نقد و خود انتقادی چه در سطح دولت و چه در سطح افراد، متصور است؟

4. هدف از نقد و انتقاد، بهبود کیفیت زندگی است. جامعه و دولتی که با نقد و انتقاد انس می­گیرند، به زندگی فراتر از سِمت، مقام و قدرت می­نگرند. جامعه و دولتی که با نقد و انتقاد مأنوس است، دسترسی به پول و امکانات رانتی را از تولید ثروت با زحمت و اندیشه تفکیک می­کند.

وقتی خود انتقادی در حداقل باشد، و یا حتی تعطیل باشد، اطلاعات و تحولات جدید در ارزیابی و تحلیل مسایل روز بی معنا می­شوند و جزمیت­ های همیشگی مرتب باز می­گردند. در این شرایط، سیستم تصمیم­ سازی با محوریت حفظ وضع موجود و مناسبات موجود شکل می­گیرد و سندرم فکر بسته ی جمعی به وجود می آید. در قالب این سندرم، وقتی افراد کلیدی یک سیستم دور هم جمع می­شوند، نظرات و نکاتی را مطرح می­کنند که مناسبات را حفظ کنند، نه آنکه تغییر و تحول ایجاد کنند. تا زمانی که سیستم ­ها و جوامع خاورمیانه­ ای درون نگری نکنند و خود انتقادی را آغاز نکنند و به اطلاعات و اندیشه­ های جدید فرصت مناظره ندهند، همچنان در گرفتاری­های خود باقی مانده و دیگران را سرزنش خواهند کرد. این تحول نیازمند یک تحول شخصیتی است که متاسفانه به نظر می رسد نه با استدلال بلکه با تراکم بحرانها شاید به دست آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

جایزه علوم اقتصادی نوبل 2020

جایزه علوم اقتصادی نوبل دقایقی پیش به دو آمریکایی به نام‌های پل میلگرام و رابرت ویلسون از دانشگاه استفورد آمریکا برای «بهبود نظریه حراج و خلق قالب‌های جدید حراج» اعطا شد.

🔹روند اعطای جایزه نوبل اقتصاد در هر سال به این ترتیب است که ابتدا متقاضیان جایزه نوبل در کمیته نوبل آکادمی علمی رویال سوئد ثبت نام می‌کنند و کمیته نوبل مسئول انتخاب کاندیدا‌ها از بین تمامی ثبت نام شوندگان است.

🔹برنده یا برندگان نهایی جایزه نوبل اقتصاد با رای‌گیری اعضای کمیته نوبل انتخاب خواهند شد. تا سال ۲۰۱۶، به جز ۷ درصد برندگان این جایزه، باقی از آمریکای شمالی یا اروپای غربی بوده‌اند و تاکنون دو زن یکی در سال ۲۰۰۹ و یکی در سال ۲۰۱۹ برندهٔ این جایزه شدند.

🔹کمیته نوبل اقتصاد از سوی بانک سوئد اولین بار در سال ۱۹۶۸ نهادینه شد و اولین جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۶۹ به «رنجر فریچ» و «جان تینبرگن» به خاطر توسعه و کاربردی کردن مدل‌های پویا در تحلیل‌های اقتصادی داده شد.

🔹از سال ۱۹۶۹ تاکنون ۵۲ جایزه نوبل علوم اقتصادی به ۸۶ فرد برگزیده اعطا شده است. تاکنون ۲۵ جایزه نوبل تنها به یک فرد اختصاص یافته است. جوان‌ترین فرد دریافت‌کننده نوبل ۴۶ سال و پیرترین ۹۰ سال سن داشته است. متوسط سن دریافت‌کنندگان جایزه نوبل نیز ۶۷ سال بوده است.

🔹جایزه نوبل سال گذشته به ۳ اقتصاددان به نام‌های «آبحجیت بانرجی» از هند، «استر دوفلو» از فرانسه و «میشائیل کرمر» از آمریکا برای «دستاورد تجربی آن‌ها در کم کردن فقر جهانی» اختصاص یافت.

🔹سال ۲۰۱۳ یکی از کاندیدا‌های دریافت این جایزه؛ محمد هاشم پسران اقتصاددان ایرانی مقیم آمریکا بود؛ وی برای تحقیقات در «معیار‌های اقتصاد سنجی در سری زمانی» به عنوان یکی از نامزد‌های دریافت این جایزه در سال جاری معرفی شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا اظهارات جناب علوی بروجردی در مورد اقتصاد اسلامی اشتباه است؟/محمدطبیبیان

 اخیراً یکی از فقهای حوزه علمیه قم مطالبی را مطرح کرده اند پیرامون این که در اسلام علم اقتصاد نداریم همانطور که علم فیزیک نداریم. برخی افراد غیر فقیه هم از مراکز مختلفی به سر و صدا در آمده اند که این صحیح نیست و اقتصاد اسلامی هم داریم. جالب است که چند موردی که من دیده ام اصولاً فقیه هم نیستند. یکی از نوار های صوتی مدافعان را گوش دادم، اگر این سطح دانش مشغول تدریس در دانشگاه است باید برای دانشجویان متاسف بود.

 پرسش این است که کدام موضع قابل دفاع تر است؟ صحبت آقای بروجردی از وجه فقهی طبعاً معتبر است که ادیان برای خدا شناسی، عبادت و تکامل اخلاق آمده اند و لزومی ندارد که به اقتصاد و فیزیک و یا سایر علوم پرداخته باشند. از طرفی این که در قرآن و یا کتب ادیان دیگر احکامی هست که ذات اقتصادی دارد مانند حرام بودن مصرف برخی کالا ها و حرمت ربا، به این معنی نیست که در ادیان علم اقتصاد آن دین هم وجود دارد.

به زبان ساده به نظر اینجانب علم اقتصاد اسلامی نمی تواند وجود داشته باشد به دلیلی که مختصر در پایین آمده. در علوم اصل بر شک است. در ادیان اصل بر باور است. اگر در فیزیک یا اقتصاد کسی به یک نتیجه ایمان آورد او عالم نیست، پیوسته باید شک داشت. در علوم شیوه اصلی کار علمی مبتنی بر رد است و ابطال.  در علوم از طریق نقد و پژوهش تلاش دائمی برای رد کردن و ابطال کردن در جریان است. بدنه علوم شامل آن گزاره هایی است که سعی در رد و ابطال آنان هنوز موفق نبوده است. در ادیان اصل بر اعتقاد است. به همین دلیل هم هست که علوم دائماً در حال تحول هستند. یعنی شیوه کار و متد این دوحیطه معرفت کاملا ضد یکدیگر است. به همین دلیل هم حیطه علم به عنوان

Science

 از حیطه دین جدا است. اما هر دو جزیی از حیطه معرفت

Knowledge

هستند و هر یک در حیات انسان نقش خاص خود را دارند.

به عنوان آزمون، دو پرسش از معتقدین به اقتصاد اسلامی مطرح می کنم. یکم به صورت علمی نشان دهید که ربا چیست و بهره چیست. آن آقایی که می گوید با حذف بهره قیمت ها پایین می آید کاملاً مشخص است که قانونمندی های این کمیت ها را نمی شناسد و بی جهت نام کارشناس اقتصادی و اقتصاد دان یدک می کشد. دوم اگر اعتقاد دارید از اندیشه اقتصادی اسلام سوسیالیسم بیرون نمی آید و مالکیت محترم است چگونه نقض مالکیت های گوناگون از جمله قیمتگذاری دستوری و ضبط موجودی انبار و یا ارز و دارایی های برخی افراد توجیه می شود. چگونه همه نوع موانع بر سر داد و ستد و تجارت و فعالیت اقتصادی آزاد بر افراشته می شود؟ بر اساس اصول رفتاری که باور دارید در قالب اقتصاد اسلامی، رواج این رفتار را در یک سیستم سیاسی اسلامی تشریح کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی