انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۵۵ مطلب با موضوع «اقتصاد بین الملل» ثبت شده است

بررسی افت ارزش لیر ترکیه/آیزاک سعیدیان

 در سه هفته اخیر ارزش لیر ترکیه در برابر دیگر ارزها و فلزات گرانبها بشدت افت داشته است.

در علم اقتصاد آینده جوامع اقتصادی ، بر اساس دیتا و داده های گذشته پیش بینی و سنجیده می شود .

ارزش پول ملی هر کشور بر سه رکن اساسی پایدار است

💠میزان تولید ناخالص ملی

💠حجم نقدینگی (دارای پشتوانه تولید یا عدم آن(

💠نرخ سود بانکی

💠نرخ تورم

تولید ناخالص داخلی کشور ترکیه در فصل دوم سال ۲۰۲۰ در حدود ۱۰٪ سقوط کرده است!!!

در همین حال بحران بیماری کویید 19 سبب شده است تا میزان درآمد کشور ترکیه از صنعت توریسم بشدت کاهش یابد و کسب و کار های خرد  نیز نتوانستند گردش مالی مناسب را به ثبت برسانند.به همین روی ، در ماه های گذشته پیش بینی افت ارزش لیر ترکیه نمی توانست دور از ذهن باشد.پی نوشت : با توجه به علائم، شواهد و دیتاهای اقتصادی منشتر شده از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی ، با وجود حجم نقدینگی سنگین و  وجود تورم  دو رقمی در بازار و عدم بهبود روند رشد تولید ناخالص داخلی و سرگردانی نقدینگی در بازارهای موازی و ایجاد سفته بازی کاذب به جای تولید  در میان مدت لاجرم شاهد افت ارزش ذاتی پول ملی خواهیم بود.لازم به ذکر است این افت ذکر شده بر خلاف ادعای برخی ، بر اثر آربیتراژ  یا القای  فضای مجازی نبوده و داده های اقتصادی خود به خود در بلند مدت روند اقتصادی را شکل خواهند داد.بنابراین اسامی کشورها نمی تواند چشم انداز اقتصادی آن ها را بیان کند و این داده ها هستند که مسیر آینده را مشخص خواهند کرد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

✔️روزی که پول ملی، بادبادک شد!🔻/

‍ ‍ آلمان ۱۹۲۳. آلمان بعد از جنگ اول جهانی که سیاستمداران هوادار صلح و تعامل با یادآوری تبعات مخرب ماجراجویی و هزینه بالای مخاصمه با جهان، پیشتازان عرصه سیاست بودند اما  تبعات فشار اقتصادی دوران جنگ و انزوا، دامن کشور را رها نکرده بود و‌روزهای سخت و‌پیش‌بینی نشده‌ای در راه بود.

 دولت برای جبران مشکل، محدودیتی برای چاپ پول بدون‌ پشتوانه از سوی بانک مرکزی وقت آلمان (رایش‌ بانک) قائل نبود زیرا بانک مرکزی غیرمستقل و وابسته به دولت به خود اجازه می‌داد که در بازار دخالت کند در نتیجه با هدف افزایش توان رقابتی صادرات دست به تضعیف پول ملی زد، این باعث بروز تورم بزرگ طی سال‌های ۲۹۲۱ تا ۱۹۲۳ در آلمان و فروپاشی اقتصادی شد.

خوش‌بینی مردم و سیاستمدارانی که به صلح پس از جنگ امید بسته بودند به ناامیدی مطلق انجامید و تازه معلوم شد که تبعات هزینه‌های سنگین مخاصمه و ورود به جنگ چیزی نیست که به صرف پایان جنگ خاتمه یابد‌.

متفقین هم فشار اقتصادی بر آلمان را تداوم دادند و برخی‌چون فرانسه قسمت‌هایی از خاک آلمان (روهر) را اشغال کردند و  هیچ محدودیتی را علیه اقتصاد آلمان دریغ نکردند.

غرور آلمانی زیربار فشار اقتصادی، جریحه‌دار شده بود. #پول ملی اسبابِ‌ساخت‌بادبادک یا سوخت اجاق شده بود و سیاستمدارانی که از صلح سخن می‌گفتند، خائنین به وطن معرفی شدند.

سیاست تعامل، حالا «اصرار بر عملی احمقانه و بزدلانه» تلقی می‌شد و بحران اقتصادی هم هدیه آسمانی که حزب نازی، نشانه دیگری از همراهی خداوند برای بیداری مردم آلمان تلقی می‌کرد.

بحران مالی ۱۹۲۳ و این باور عمومی چنان موازی هم حرکت کردند که برنده انتخابات سال  ۱۹۳۲ حزبی بود که در انتخابات۱۹۲۸ کمتر از ۳ درصد آرا را بدست آورده بود و پس از پیروزی ۱۹۳۲ با نام رهبر خود آدولف هیتلر  به حزب اول آلمان تبدیل شد.

 آدولف هیتلر، حالا می‌توانست سرش را بالا بگیرد و هم بی‌کفایتی سیاستمداران اهل تعامل را به رخ بکشاند و هم جسورتر شدن بریتانیا و فرانسه را، در نتیجه بار دیگر، جنگ و رویارویی التیام‌بخش غرور لگدمال شده معرفی شد و جنگ دوم جهانی رقم خورد تا ویرانی آلمان کامل‌تر شود.

درس این دوره سخت برای سیاستمداران میانه‌رو و اهل تعامل جهان که پس از بحرانی داخلی و خارجی‌ به دولت مستعجلی می‌رسند این بود که قدرت ویران‌کننده و در کمینِ شرایط شکننده اقتصادی و اجتماعی را در مسیر جراحی‌های بزرگ اقتصادی فراموش نکنند.

درس ملت‌ها از این ماجرا این بود که با مشاهده کُندی بهبود شرایط اقتصادی پس از بحران‌خارجی به صرافت و  توهم کارآ بودن مخاصمه و ماجراجویی دوباره نیفتند.

#اقتصاد #آلمان نیز در آن ماجرا آموخت که همواره مانع دخالت دولت و بانک مرکزی در بازار شود و در این راه چنان سخت بگیرد که اصطلاح « وسواس اقتصاد آلمانی» بر سرزبان‌ها بیفتد.

 اروپا نیز( برخلاف آمریکا) البته از این ماجرا درس گرفت و آن این بود که فشار را بر طرف ضعیف ماجرا آنچنان سخت نکند که نتیجه آن به حاشیه رفتن میانه‌روها و بر آمدن تندروها شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چین و کرونا/ ✍️محمود سریع القلم

ظهور اقتصادی چین در سه دهه اخیر مهم ترین تحول در روابط بین الملل است.ده سال پیش، هیچ بانک چینی در میان بانکهای مهم جهانی نبود ولی هم اکنون نیمی از بانک های مهم جهانی چینی هستند. تمرکز مالی و تولیدی چین زمینه ساز کاهش توزیع مناسب ثروت در غرب شد و فرصت های شغلی کمتر، رقابت بیشترو به تدریج بحران های اجتماعی-سیاسی ایجاد کرد. چین به بازی شطرنج پیچیده ای با آمریکا در اقتصاد و سیاست پرداخت و این خود سرآغاز جنگ سرد جدیدی میان دو قدرت گردید. هر کشوری در جهان بین 20 تا 80 درصد از تجارت خود را با چین انجام می دهد. چینی ها که به شدت محتاج مواد اولیه هستند روابط گسترده را با تقریباً تمامی کشورهای آفریقایی برقرار کرده و صد ها طرح عمرانی را در مقابلِ تامین مواد خام و فلزات با نیم میلیون مهندس چینی در این قاره مدیریت می کنند.حرکت خزنده و بدون سر و صدای سیاسی چینی جهان را نگران نکرد. اگر از 1945 تا 1990، قدرت در روابط بین الملل تحت الشعاع روابط آمریکا با شوروی بود، از 1990 به بعد قدرت در مثلث چین-آمریکا-روسیه استقرار پیدا کرده است. هم اکنون گفته می شود آمریکا در تاریخ خود هیچ گاه با رقیب قدرتمندی مانند چین رو به رو نبوده است. تا اواخر دورۀ دوم اوباما، آمریکایی ها تلاش داشتند از روابط تجاری و مالی آمریکا و چین استقبال کنند. در حالی که چینی ها با خرید شرکت ها سطح مالکیت خود را در آمریکا ارتقا دادند و با حضور 369000 دانشجو در دانشگاه های آمریکا نهایت بهره برداری را از نظام علمی-فناوری این کشور تحقق بخشید. بر خلاف تصور عمومی، سیاست برخورد آمریکا با چین در دورۀ ترامپ ریشه در توافق میان دو حزب این کشور دارد.

موضوع توسعه یافتگی با ظهور چین به طور غیرمستقیم مجدداً مانند دورۀ جنگ سرد، ماهیت ایدئولوژیک، صف بندی های سیاسی و نظامی پیدا کرد.هیچ کشوری در روابط بین المللی خود نه می تواند چین و روابط تجاری با چین را نادیده بگیرد و نه به بازار آمریکا و ظرفیت های سیاسی و نظامی آمریکا بی تفاوت باشد.آمریکا و چین در حدی به بازارهای یکدیگر وابسته بودند که تمایلی به علنی کردن نگرانی های ناشی از ویروس جدید وجود نداشت. وابستگی فقط در کالاهای مصرفی نیست بلکه به عنوان مثال 156 داروی مهم که به مرگ و زندگی انسان ها مربوط می شود از چین و هند به آمریکا صادر می شود. تجارت و بنابراین وابستگی متقابل میان آمریکا و چین حدود 600 میلیارد دلار تخمین زده می شود.سه اقتصاد آمریکا، چین و اتحادیه اروپا حدود نیمی از اقتصاد بین الملل هستند.این ارزیابی حکایت از وابستگی عمیق متقابل در اقتصاد جهانی است.به موجب این وابستگی متقابل، کشورهای در حال توسعه نسبت به بحران مالی 2009، به مراتب کمتر از مکانیزم های ثباتِ اقتصادی برخوردارند. اگر از این منظر به پی آمدهای کرونا بنگریم، خیلی روشن نیست که چه مدت طول خواهد کشید تا اقتصاد بین الملل به شرایط قبل از کووید-19 برگردد. حتی اگر بعضی بخش های اقتصادی مانند صنعت تولید مواد غذایی، فناوری اطلاعات شامل رشد شوند، بازگشت صنایع دیگر مانند اتومبیل، توریسم آیندۀ روشنی ندارند.

 پس از کرونا، کشورها بیشتربه داخل توجه خواهند کرد.حرکت آزاد سفر چند میلیارد نفری در جهانِ رشد و توسعه مانند گذشته نخواهد بود. فاصلۀ طبقاتی، فقر، بدهی و کسری بودجه عمیق تر خواهد شد. اولویت های داخلی کشورها در مجموع از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.اقتصاد بر سیاست اولویت پیدا خواهد کرد.بعضی پی آمد های کرونا دائمی خواهند بود. به عنوان مثال 2.2 میلیون رستوران در جهان که بالغ بر ده درصد کل رستوران ها هستند برای همیشه بسته شده اند.کلیدی ترین موضوع در شکل گیری مختصات جهان اقتصادی و اقتصاد سیاسی پس از کرونا، تولید واکسن، قابلیت های اثرگذاری واکسن و در دسترس بودن آن خواهد بود. واکسیناسیون، مدت زمان پاندمی را تعیین خواهد کرد. حتی ممکن است عده ای که به لحاظ سنی آسیب پذیر هستند علیرغم در دسترس بودن واکسن، از درجۀ فعالیت اجتماعی خود بکاهند

در جهان پس از کرونا نقش حکومت ها پررنگ تر خواهد شد. اما کدام حکومت ها؟ با کدام ساختار،اولویت بندی، جهت گیری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی؟ هیچ اندیشمندِ اقتصاد سیاسی منکرِ نقشِ دولت در تنظیم مناسبات توسعه اقتصادی نبوده است.روابط متقابلِ اعضایِ مثلثِ «حکومت، بخش خصوصی و مصلحت عامه» بار دیگر به کانون نظریه های توسعه یافتگی بازگشته است. کووید-19 باعث شد بسیاری به چالش ها فکر کنند.اما یک سوال سیاسی در جایگاه و محتوای توسعه یافتگی در جهان پس از کرونا تعیین کننده خواهد بود: آیا چین، آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا می توانند به یک نظم جهانی قاعده مند دست یابند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

معمای کنترل نرخ ارز / تیمور رحمانی

فرض کنید در شرایط کنونی و با مفروض دانستن مشکلات روابط مالی و تجاری موجود و همچنین ناترازی های گسترده در کشور که  تداوم رشد بالای نقدینگی را اجتناب ناپذیر کرده است، نرخ ارز به بازار آزاد واگذار شود. با توجه به چند برابر شدن ثروت دهکهای بالا در بازار سهام، ارز، طلا، مسکن و مستغلات حتی اتومبیل و کالاهای بادوام و در غیاب قانون و نظام مالیاتی که به تعدیل ثروت های چندبرابر شده بپردازد، دهکهای بالا قادر خواهند بود تمام درآمد ارزی ناشی از صادرات نفتی و غیرنفتی کشور را خریداری کرده و صرف واردات کالاهای لوکس و فوق لوکس و همچنین خروج سرمایه به کشورهایی چون کانادا و ترکیه نمایند. در آن صورت، حتی یک یورو هم برای تامین کالاهای اساسی حتی با قیمتهای کنونی بازار آزاد باقی نمی ماند. طبیعی است که این به معنی بروز یک اثر خارجی (Externality) منفی قابل توجه است که نمی توان چشم را بر روی آن بست و گفت که ان شاء الله نیروهای بازار همه چیز را حل می کند. اساسا علم اقتصاد هیچگاه ادعا نکرده است که همواره عملکرد بازار بهینه است و نیازی به مداخله نیست.

یادی از زنده یاد مرحوم دکتر جمشید پژویان هم بکنیم که به ما یاد داد نقاط حدی منحنی قرارداد هم از نظر تخصیص منابع بهینه هستند، اما بهینه بودن تخصیص الزاما به معنی حداکثر بودن رفاه اجتماعی نیست. لذا، در شرایطی مانند آنچه اکنون در ایران هست، محدود کردن راههای خروج سرمایه اجتناب ناپذیر است و حتی در شرایط بسیار حاد، مدیریت واردات نیز ضرورت می یابد. از طرف دیگر، در چنین شرایطی و با قیدهای برونزایی که وجود دارد، اصرار بر اینکه با نظام جیره بندی سفت و سخت ارزی و پایین نگهداشتن نرخ ارز می توان به مدیریت بازار ارز پرداخت، ضمن آنکه رانت و منافع ویژه و ناکارآمدی گسترده ای ایجاد می کند، انگیزه صادرات و بوِیژه صادرات غیرنفتی را به شدت کاهش می دهد و آنگاه حتی تامین کالاهای اساسی و تداوم تولید داخلی نیز امکان پذیر نخواهد بود.

 

 

گرچه ترکیب صادرات ایران حکایت از آن دارد که بخش عمده ای از صادرات ایران عمدتا متکی به رانت منابع طبیعی است و مبتنی بر بهره وری نمی باشد، اما تداوم این نوع صادرات برای مقطعی که فشارهای خارجی بر اقتصاد کشور وجود دارد و تا زمانیکه امکان بهبود رشد بهره وری فراهم نشده است، اجتناب ناپذیر است. در واقع، گرچه ما از ترکیب صادرات رضایت نداریم و می دانیم که این گونه صادرات امکان رقابت بلندمدت اقتصاد ایران با دنیای خارج را تحلیل می برد و گرچه اگر به صورت آرمانی امکان پذیر بود تا این منابع محدود ارزی با نرخ پایین به تامین رفاه شهروندان اختصاص می یافت، خشنود می شدیم، اما برای آنکه حتی صادرات موجود نیز امکان تداوم داشته باشد و اقتصاد کشور با بحران اساسی در تامین کالاها و خدمات اساسی و تداوم تولید روبرو نشود، چاره ای جز این نیست که نرخ ارز تعلق گرفته به صادرکنندگان به گونه ای مدیریت شود که تفاوت فاحش با نرخ ارز بازار آزاد نداشته باشد(البته با توجه به محدود کردن خروج سرمایه خود این نرخ به طور طبیعی کمتر از آنچه است که در شرایط معمول بازار رخ می داد). هرگونه تلاش برای ایجاد فاصله چشمگیر بین نرخ ارز مورد استفاده در صادرات و واردات رسمی کشور با نرخ ارز بازار آزاد سبب انواع کژی ها در مبادلات خارجی شده و زمینه سفته بازی و جهش های ارزی را فراهم می آورد. اگر چنین به قضایا نگاه کنیم، به جای اینکه در نقاط حدی نحوه تعیین نرخ ارز قرار گیریم، در دامنه آن قرار می گیریم که بازار ارز را موقتا قابل مدیریت برای تداوم روابط تجاری ضروری نماید. اما نباید فراموش کرد که این روش صرفا یک روش موقتی و گذرا برای دورانی غیرعادی است و نمی تواند به عنوان سیاست بلندمدت ارزی مورد توجه قرار گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

حق آقایی دلار چقدر است؟/✍️دمحمدرضا منجذب

مقبولیت دلار در معاملات بین المللی منافع زیادی را برای اقتصاد آمریکا در پی داشته و خواهد داشت. هنگامی که ارزش دلار کاهش می یابد، این به منزله مالیاتی است که دولت آمریکا  غیرمستقیم از شهروندان خود و دیگر کشورهای دنیا دریافت کرده است، که به حق آقایی دلار معروف است.

بعنوان مثال فرض کنید یک دلار معادل یک کیلو پنیر (با کیفیت معین) ارزش داشته باشد. وقتی ارزش دلار نصف می شود، اکنون دو دلار معادل همان مقدار پنیر هست. در فاصله زمانی که آمریکا حجم پول خود را گسترش میدهد که موجب کاهش ارزش دلار می گردد، ابتدا با یک دلار یک کیلو پنیر را میخرد و چون طی زمان ارزش دلار کم شده است فروشنده متضرر میشود. بعبارت دیگر قیمت کالا برای آمریکا نصف شده است. و این مالیاتی است که کشور دیگر به آمریکا داده است.

اصولا حربه کاهش ارزش پول ملی (ارزانتر کردن ارز) برای کشورهای قدرتمند اقتصادی در برهه هایی از زمان اتفاق افتاده است که به جنگ ارزها نیز معروف است.

آقای ترامپ اخیرا بارها اشاره به این موضوع داشت که چرا چین یوهان را (بصورت مصنوعی) ارزان نگه می دارد، و باید آن را گران کند. ارزانتر بودن یوهان بمنزله ارزانتر بودن کالاهای چینی برای خریداران آن می باشد و موجب صادرات آن می شود. داعیه ترامپ اینست که چین باید یوهان را در برابر دلار گران کند تا بدین طریق کالاهای آمریکایی برای چینی ها ارزانتر شود.

  آمریکا طی سده اخیر 95 درصد ارزش دلار را کاهش داده است (حال بدلیل سیاستهای انبساطی برای مخارج داخلی و بین المللی خود و جنگها و ...). این بدان معناست که 95 درصد هزینه های خود را از طریق حق آقایی دلار براحتی کسب کرده است. بر اساس آمار منتشره در سال 2018  حدود 40 معاملات با دلاراست، 64 درصد ارزهای بین المللی موجود به دلار است، 63 درصد بدهیهای بین المللی به دلار است، و 59 درصد وامهای بین المللی به دلار است. بعبارت دیگر مجموع ارقام مذکور چیزی حدود دو برابر موجودی دلار آمریکا است. حجم موجود دلار حدود 5000 میلیارد دلار است و لذا مجموع آنها به 10000 میلیارد دلار میرسد که در سطح بین الملل بین کشورهای مختلف در چرخش است.  و با کاهش 95 درصدی ارزش دلار طی سده اخیر می توان گفت آمریکا به قیمت امروز 9500 میلیارد دلار از کشورهای جهان بابت حق آقایی دلار به جیب مبارک زده است و هزینه جنگ ها و غیره را در دنیا از کشورهای دنیا گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

ابهام تاریخی در اقتصاد جهانی/ علی دادپی

برای اولین بار در تاریخ معاصر همه اقتصادهای جهان در یک نکته مشترکند: هیچ کس نمی‌داند شش ماه آینده چه خواهد شد. ابهام و عدم قطعیت، تصمیم‌گیری درباره آینده را دشوار کرده است.این روزها بحث درباره پیامدهای اقتصادی بیماری کووید - ۱۹ و گسترش ویروس خطرناک و واگیردار کرونا بسیار است. برخی از آینده‌ای بسیار متفاوت صحبت می‌کنند، برخی دیگر به هزینه اقتصادی غیرقابل جبران این رویداد جهانی اشاره می‌کنند.

برخی نیز سال جاری را از دست رفته می‌دانند. همه هم درست می‌گویند و هم به چالش اصلی برخاسته از شیوع ویروس کرونا بی‌توجه هستند. ویروس کرونا اصلی‌ترین فعالیت اقتصادی را مختل کرده و آن دادوستد کالا و خدمات است. بدون دادوستد، کالاها و خدمات قیمتی ندارند و بدون آنکه قیمتی داشته باشند، بنگاهی درآمد ندارد و بدون درآمد در بنگاه اقتصادی، کسی دستمزدی ندارد. اختلال در دادوستد اختلالی است که هنوز جوامع در حال توسعه آن را جدی نگرفته‌اند؛ درحالی‌که ریشه اصلی پیامدهای منفی اقتصادی ویروس کرونا در اختلال در دادوستد اقتصادی است.

پیشرفت تکنولوژی و سیستم‌های دیجیتال و شبکه جهانی اینترنت باعث شده است تا نسل‌های جدید، دنیای متفاوتی را تجربه کنند. آنها همزمان می‌توانند با اقصی نقاط دنیا در تماس باشند و بدون رفتن به مغازه کالای مورد نظر خود را سفارش بدهند. اما هیچ کدام از این پیشرفت‌ها جایگزین عمل دادوستد اقتصادی نشده است. آنها دادوستد را تسهیل کرده‌اند؛ ولی برایش جانشینی ندارند. هنوز برای آنکه کالایی ارزش داشته باشد، باید کسی آن را بخواهد و حاضر باشد برایش بهایی بپردازد. برای اینکه مبادله‌ای صورت بگیرد باید خریدار و فروشنده بر سر قیمت به توافق برسند.

در دنیای کرونازده، بسیاری دیگر به سراغ مبادله کالا نمی‌روند که بخواهیم بدانیم چه قیمتی می‌پردازند. اینجاست که همزمان هم شاهد کاهش شدید تقاضا هستیم و هم کاهش شدید عرضه. بنگاه‌هایی که می‌دانند فروشی نخواهند داشت، تولیدی هم نخواهند داشت و کارکنانشان را روانه خانه می‌کنند. دستمزدی پرداخت نمی‌شود و بودجه خانوارها کوچک می‌شود و سبد مصرفی‌شان کوچک‌تر. سوال اینجاست که چه زمانی سطح مبادلات اقتصادی به میزان پیش از شیوع ویروس کرونا باز خواهد گشت. انتظار برای کشف واکسن کرونا به همین دلیل است که تنها در صورت این احساس امنیت است که همه به بازارها بازخواهند گشت. بازارهای سهام اقتصاد جهانی شده به هر خبر مثبتی درباره واکسن واکنش نشان می‌دهند چون همه فعالان اقتصادی می‌دانند اهمیت کشف واکسن کرونا در احیای سطح فعالیت‌های اقتصادی است.

تا زمانی که نمی‌دانیم چه وقت امنیتی که در سال گذشته در مبادلات اقتصادی وجود داشت بازخواهد گشت، شاهد ادامه یافتن بحران اقتصادی و اختلال در دادوستدها هستیم. اینجا هم زیرساخت‌های اقتصادی و ارتباطی جوامع میزان آسیب‌پذیری آنها را تا حدی تعیین می‌کنند. به‌عنوان مثال جوامعی که در آنها شبکه‌های آنلاین فروش کالا و خدمات وجود دارد و زیرساخت‌های انتقال داده و دیتا قوی هستند این امکان را داشته و دارند که دادوستد اقتصادی را به فضای مجازی منتقل کنند. در این کشورها بازارها با اختلال کمتری به کار خود ادامه داده‌اند. بازارها هنوز می‌توانند بر اساس تعامل عرضه و تقاضا، قیمت کالاها و خدمات را تعیین کنند و بنگاه‌ها به ارائه خدمات و کالا و کارآفرینی و پرداخت دستمزد مشغولند. اما کشورهایی که به دلایل مختلف این زیرساخت‌های ارتباطی را توسعه نداده‌اند، شاهد اختلال بیشتری در بازارهای مصرفی هستند؛ بازارهایی که ادامه و دوام کارکردشان به معنای تضمین گسترش بی‌چون و چرای آلودگی به ویروس کرونا در جامعه است و امواج مختلف مرگ و میر را تجربه خواهند کرد.

گرچه تمام اقتصادهای جهان شریک حس نگرانی و عدم قطعیت درباره آینده هستند، ولی اقتصادهای در حال توسعه و متکی بر صادرات مواد اولیه با بحرانی عمیق‌تر از سایر اقتصادها دست و پنجه نرم می‌کنند. از یکسو نبود زیرساخت‌های اقتصادی، آسیب‌پذیرترشان کرده است و از سوی دیگر رکود اقتصادی کشورهای توسعه یافته برای آنها به معنای از دست دادن تنها منبع درآمد ممکن است. اگر اقتصادهای توسعه‌یافته منتظر کشف واکسن هستند، این اقتصادهای در حال توسعه باید منتظر احیای اقتصادهای توسعه‌یافته برای گذر از بحران ناشی از رکود اقتصادی باشند. چه کسی فکرش را می‌کرد روزی در دنیا گردش چرخ اقتصاد معطل این باشد که خریدار و فروشنده بتوانند دوباره یکدیگر را بیابند تا مبادله صورت بگیرد و بازارها دوباره شکل بگیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پیش‌بینی تبعات ثبت نرخ منفی؛ چه بلایی بر سر قیمت نفت خواهد آمد؟

💠سقوط تاریخی روز دوشنبه قیمت نفت وست تگزاس آمریکا به زیر صفر دلار با دامن زدن به کاهش نرخ نفت پایه برنت در آغاز داد و ستدهای روز سه‌شنبه نشان داد که بازار جهانی نفت امید چندانی به فروکش کردن روند نزولی تقاضا و کاهش محسوس عرضه در کوتاه مدت ندارد.

💠تحلیل‌گران بازار نفت معتقدند که نفت آمریکا نخستین قربانی رکود اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا در جهان و رخداد همزمان جنگ قیمت میان روسیه و عربستان است و این دومینوی افت قیمت با شتابی کمتر می‌تواند نفت تولیدی سایر کشورهای جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد.

💠نفت آمریکا به این دلیل بیشترین آسیب قیمتی را متحمل شده که تقاضای نفت فوق سبک به دلیل رکود در صنعت حمل و نقل هوایی بسیار افت کرده و تمرکز بخش قابل توجهی از میادین نفتی آمریکا در مناطق دور از دریا موجب شده تا امکان ذخیره‌سازی تولید آنها تنها در مخازن سرزمینی ایالات متحده که ظرفیت خالی چندانی ندارند، ممکن و به صرفه باشد. بنابراین در آستانه تسویه قراردادهای آتی ماه مه و نبود تقاضای موثر، بهای نفت سقوط تاریخی خود را تجربه کرد؛ چنان که معامله‌گران نفت برای خلاص شدن از شر هر بشکه نفت که قرار بود در ماه مه تحویل بگیرند، حاضر شدند تا ۳۹ دلار به هر فردی که قادر بود نفت را از تولیدکنندگان تحویل بگیرد و جایی برای ذخیره آن دارد، پرداخت کنند.

💠این در شرایطی است که توقف سریع تولید به دلایل فنی و اقتصادی ممکن نیست؛ چرا که از یک سو موجب آسیب‌دیدگی و گاه تخریب چاه‌ها می‌شود و بازتولید را بسیار پرهزینه و زیان بخش می‌کند و از سوی دیگر پرداخت جریمه توقف تولید را نیز به شرکت‌های نفتی تحمیل می‌کند.

💠بر همین اساس، تحلیلگران بانک سرمایه‌گذاری گلدمن ساکس پیش‌بینی می‌کنند که معضل مازاد تولید همچنان به قوت خود باقی خواهد بود و با فرارسیدن سررسید قراردادهای خرید نفت برای ماه ژوئن(۱۹ مه) بار دیگر فشار کاهش قیمت خودنمایی کند. این در حالی است که در حال حاضر قیمت هر بشکه نفت خام قابل تحویل در ماه ژئن همچنان در محدوده ۲۰ دلاری معامله می‌شود ولی کارشناسان بر این باورند که این نرخ‌ها دیگر قابل اتکا و واقعی نیستند.

💠وارن پاترسون، کارشناس ارشد موسسه مالی بین‌المللی آی‌ان‌جی نیز معتقد است که با ادامه وضع موجود، ذخیره‌سازی در ماه آینده به مساله بزرگ‌تری بدل خواهد شد و می‌تواند فشار موجود برای افت بیشتر قیمت نفت را تشدید کند.

💠بنابراین بر پایه پیش‌بینی‌های موجود، با اشباع بیشتر ظرفیت ذخیره‌سازی، نوسان نزولی قیمت نفت در ماه‌های آینده تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا با رشد معنادار تقاضا و یا با سقوط قابل توجه تولید، بازار جهانی نفت به تعادل نسبی برسد؛ رخدادی که زمینه صعود دوباره بهای نفت را فراهم خواهد کرد.

💠با این حال، برخی معامله گران نفت امیدوارند که قیمت‌های کنونی نفت، تولید آمریکا را در نیمه دوم سال جاری کاهش دهد و با نمودار شدن علائم رونق اقتصادی در برخی کشورهای صنعتی و رشد تقاضای نفت مانع از سرایت سقوط قیمت نفت آمریکا و شروع مارپیچ نزولی قیمت نفت در سراسر جهان شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چرا قیمت نفت به 1 دلار در بشکه رسید؟

ثبت پایین‌ترین نرخ تاریخی وست تگزاس؛ سقوط بی‌سابقه نفت رقم خورد ♦تا اینجای کار چین بعنوان واردکننده نفت پیروز جریان کرونایی هست و آمریکا بعنوان تولیدکننده نفت ناکام آن

قیمت هر بشکه نفت پایه وست تگزاس اینترمدیت برای تحویل در ماه مه، در جریان معاملات روز دوشنبه بازارهای جهانی، بزرگ‌ترین سقوط روزانه خود را تجربه کرد و با ۹۴ درصد کاهش به ۱ دلار و ۳ سنت رسید که رقمی بی‌سابقه از زمان شروع ثبت معاملات آن در مارس ۱۹۸۳ به شمار می‌رود.

باوجود توافق بی‌سابقه کشورهای تولیدکننده عضو اوپک پلاس برای کاهش ۹.۷ میلیون بشکه‌ای تولید روزانه نفت، بازار جهانی همچنان تحت تاثیر افت تقاضای ناشی از رکود حاصل از شیوع ویروس کرونا و پر شدن پی در پی ظرفیت ذخیره‌سازی کشورها به سقوط خود ادامه می‌دهد.

در چنین شرایطی، پیر اندوراند، کارشناس ارشد بازار نفت، پیش‌بینی کرد که ثبت قیمت منفی نفت با توجه به پر بودن تمام ذخایر و خط لوله‌ها امکان پذیر شده ولی بر خلاف بازار سهام، قیمت زیر صفر نفت تنها مدت کوتاهی دوام خواهد آورد.

سقوط روز دوشنبه قیمت نفت، بازار سهام وال استریت را هم تحت تاثیر خود قرار داد به طوری که با آغاز کاهش قیمت سهام شرکت‌های بزرگ نفتی، شاخص صنعتی داوجونز در دقایق نخست داد و ستدهای بورس نیویورک ۲ درصد پایین آمد.

«آوریل سیاه» ادامه دارد؛ سقوط بهای سبد نفتی اوپک به پایین‌ترین حد در ۲۲ سال گذشته:

آژانس بین‌المللی انرژی پیش‌بینی کرده که کاهش تقاضای نفت در ماه جاری میلادی روزانه ۲۹ میلیون بشکه کاهش می‌یابد و به کمتر از یک سوم متوسط سال گذشته میلادی می‌رسد. همچنین تازه‌ترین گزارش آژانس نشان می‌دهد که بزرگ ترین قطب ذخیره‌سازی نفت در اوکلاهامای آمریکا با سرعتی حیرت‌انگیز در حال پر شدن است.

قیمت هر بشکه نفت پایه وست تگزاس اینترمدیت در سال ۲۰۲۰ تاکنون بیش از ۹۲ درصد کاهش یافته ولی برخی تحلیل‌گران بازار نفت این افت تاریخی را برای توقف تولید در برخی میادین پرهزینه نفت شیل آمریکا و بازگشت تعادل به بازار جهانی نفت لازم می‌دانند.

در حالی که اقتصاد چین کم کم از رکود ناشی از شیوع ویروس کرونا رها می شود، پالایشگاه های این کشور در حال جمع آوری نفت ارزان قیمت از سراسر جهان هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

کشورهایی با بالاترین سهم از تولید کارخانه‌ای در جهان

 

۱- چین: ۴ تریلیون دلار  (سهم ۲۸.۳۷ درصدی(

۲- آمریکا: ۲.۳ تریلیون دلار (سهم ۱۶.۶۵ درصدی(

۳- ژاپن: ۱ تریلیون دلار (سهم ۷.۲۳ درصدی(

۴- آلمان: ۸۰۶ میلیارد دلار (سهم ۵.۷۸ درصدی(

۵- کره جنوبی: ۴۵۹ میلیارد دلار (سهم ۳.۲۹ درصدی(

🔹 ایران با ۵۷ میلیارد دلار سهم ۰.۴۱ درصدی از کل تولیدات کارخانه‌ای جهان را داراست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

بورس ونزوئلا و درس هایی برای ایرانیان

شاخص بورس ونزوئلا پنج سال پیش در حدود ۱۰۰۰ واحد قرار داشت و امروز در حدود ۱۳۳ هزار واحدی معامله می شود که رشد آن متاثر از تورم میلیون درصدی در این کشور هست و هنوز هم از تورم جاری کشور عقب هست.

اما شاخص بورس ایران پنج سال پیش در کانال ۶۰ هزار واحدی معامله می شد و امروز ۱9 فروردین سال ۱۳۹۹ در حدود ۵7۷ هزار واحدی قرار گرفته است که نشان از رشد ۸۰۰ درصدی داشته است.

رشد بورس ونزوئلا متاثر از تورم جاری این کشور است و بسیار عقب‌تر از آن می‌باشد اما  بررسی تورم ایران و حتی مبنا قرار دادن دلار ۳۵۰۰ تومان در  پنج سال پیش نشان‌دهنده حباب در شاخص بورس ایران هست.

برخی از کاربران بورس ایران را با بورس ونزوئلا قیاس می‌کردند اما باید دقت کنند ما نه تورمی میلیون درصدی داریم نه ارزش پول کشورمان میلیون درصد افت کرده است؛ بورس پذیرای سفته‌بازی سنگین می‌باشد و زمانی حباب خود را از دست خواهد داد.

✅ توصیه اکید این هست بیش از ۲۰ درصد از نقدینگی راکد خود را در بورس تزریق نکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی