انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۵۵ مطلب با موضوع «اقتصاد بین الملل» ثبت شده است

نقش بانک‌ها در اقتصاد ایران🇮🇷 و آمریکا🇺🇸

🏦یکی از نسبت‌های مهم مربوط به ترازنامه بانک‌مرکزی و سیستم بانکی حجم کل دارایی‌های سیستم بانکی نسبت به اقتصاد است؛ هر چه دارایی‌های سیستم بانکی نسبت به کل اقتصاد و تولید ناخالص داخلی بیشتر باشد، به این معناست که بانک‌ها نقش بزرگ‌تری در اقتصاد ایفا می‌کنند و اقتصاد و فضای اعتباری آن، بیشتر بانک‌محور است. در طرف مقابل، هر چه سهم سیستم بانکی در اقتصاد کمتر باشد به این معناست که از میزان وابستگی اقتصاد به سیستم بانکی و اعتبارات آن کاسته می‌شود.

🏦مقایسه این نسبت برای اقتصاد ایران و اقتصاد آمریکا حکایت از آن دارد که در ایران سیستم بانکی نقش قابل‌توجهی در اقتصاد ایفا می‌کند و اقتصاد به‌طور کلی در ایران متکی به تامین‌مالی از سوی سیستم بانکی است.

🏦در همین راستا، در‌حالی‌که در آمریکا، کل دارایی‌های سیستم بانکی تقریبا برابر با کل ارزش افزوده سالانه تولیدشده در اقتصاد است، اما در ایران نسبت تولید ناخالص‌داخلی به کل دارایی‌های سیستم بانکی حدود ۲۰٪ است؛ به این معنا که مجموع تولید صورت گرفته در یک سال مالی در ایران تنها یک‌پنجم کل دارایی‌های سیستم بانکی است.

🏦این نسبت برای دارایی‌های بانک‌مرکزی نیز صدق می‌کند، نسبت کل تولید به دارایی‌های بانک‌مرکزی در آمریکا بیش از ۵ واحد اما در ایران حدود یک واحد است؛ به این معنا که کل تولیدات صورت گرفته در اقتصاد در یک دوره مالی تقریبا با کل دارایی‌های بانک مرکزی برابر است؛ به تعبیری دیگر، در ایران تمام عوامل و بنگاه‌های اقتصادی در یک سال مالی به اندازه دارایی‌های یک عامل (یعنی بانک مرکزی) تولید می‌کنند.

🏦کل دارایی‌های فدرال رزرو در آمریکا حدود ۴ تریلیون دلار بوده، اما کل ارزش افزوده خلق‌شده در این کشور بیش از ۲۱ تریلیون دلار است. این در حالی است که در اقتصاد ایران، سطح کل دارایی‌های بانک مرکزی و تولید ناخالص‌داخلی نزدیک به یکدیگر و حدود ۷۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است.بنابراین می‌توان نتیجه گرفت اقتصاد ایران به میزان چشمگیری به سیستم بانکی و جریان خلق اعتبار آن وابسته است؛ این در حالی است که در کشورهای دیگر، #بازار_سرمایه نقش غالب را در #تامین_مالی اقتصاد ایفا می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

مزیت تجارت آزاد/ موسی غنی نژاد

 

⭕️ برای اینکه شرایط دشوار فعلی را ترسیم کنیم اول باید ببینیم چرا و چگونه به این نقطه رسیدیم؟

 

 

🔹اقتصادایران یک بار دیگر در تله رکود تورمی گرفتار شده است. دو عامل مهم در ایجاد شرایط فعلی وجود دارد، اولی را باید در سیاستگذاری غلط اقتصادی جست و جو کرد و دومی را در تشدید فشارهای بیرونی. هرکس شناخت مختصری از اقتصاد ایران داشته باشد می‌داند که سیاست‌گذاری غلط ما را به این نقطه رسانده است. این تصمیم‌ها از درون ساختار سیاسی و از آبشخور تفکرات چپ گرایانه و معتقد به اقتصاد دولتی برخاسته و جایی در علم اقتصاد ندارد.به طور مثال منشأ خیلی از گرفتاری‌های اقتصادایران کسری بودجه است. کسری بودجه مزمن به خصوص در سال‌های بعد از انقلاب، ناشی از اصرار سیاست‌مداران به پرداخت یارانه  و سیاست‌های یارانه‌ای است؛ یارانه به تولید، یارانه به مصرف، یارانه به همه چیز. این همه یارانه پیدا و پنهان، کسری بودجه را زیاد می‌کند، دولت هم این حجم از کسری بودجه را نمی‌تواند تامین کند پس به منابع بانک مرکزی متوسل می‌شود و به این ترتیب بنزین روی آتش تورم می‌ریزد.

 

 

🔹فکر می‌کنید دولت در برابر افزایش تورم چه سیاستی در پیش می‌گیرد؟ همین که تورم افزایش پیدا می‌کند و فشار بر مردم بیشتر می‌شود، دولت سرکوب را در دستور کار قرار می‌دهد. سرکوب قیمت، سرکوب نرخ ارز، سرکوب تجارت و ... واقعا چرا؟ دولت گمان می‌کند با واردات می‌شود تورم را کنترل کرد. فکر می‌کند اگر نرخ ارز را پایین بیاورد، تورم را می‌شود کاهش داد و با قیمت‌گذاری در داخل به سرکوب بازار می‌پردازد. نتیجه تلاش‌های دولت برای حل مساله چیست؟ درست نتیجه برعکس می‌دهد.

 

 

🔹وقتی بازارها را سرکوب می‌کنید و با عنوان خدمت گذاری، نرخ ارز را تثبیت می‌کنید، تولید کاهش پیدا می‌کند و دیگر کسی انگیزه تولید ندارد. چون تولید دیگر صرف نمی‌کند. در نتیجه اقتصاد در تله رکود تورمی گرفتار می‌شود. وقتی بازار تحدید  و قیمت سرکوب می‌شود، تولید هم پایین می‌آید و با کاهش عرضه، قیمت افزایش پیدا می‌کند و باز تورم تشدید می‌شود. تورم یعنی تضعیف قدرت خرید پول. وقتی تورم می‌شود یعنی قدرت خرید پول ملی کاهش پیدا می‌کند و وقتی قدرت خرید پول ملی کاهش پیدا کرد معنایش این است که ارزهای خارجی گران تر می‌شود.در چنین شرایطی تحریم هم فشار مضاعفی به ما وارد کرده و مجال رشد را از اقتصاد ایران گرفته است. واضح است که تحریم‌ دولت را از درآمدهای نفتی محروم می‌کند. وقتی درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند دولت قادر به انجام خیلی از مأموریت‌هایش نخواهد بود. ضمن این که آن بخش از رشد اقتصادی که به واسطه فعالیت‌های دولت ایجاد می‌شود دیگر محقق نخواهد شد.

 

 

🔹برای مدیریت وضع موجود به طور مشخص دو دیدگاه وجود دارد:

 

 

1راه حل اول، روشی است که سیاستمداران چپ‌گرا مطرح و به نوعی دولت هم اعمال می‌کند. یعنی توسل به سیاست‌های کنترل اقتصاد و سرکوب قیمت‌ها. پیش از این اشاره کردم که این سیاست‌ها در نهایت به کاهش تولید و افزایش تورم ختم می‌شود. ظاهرا این سیاست اثر خودش را گذاشته چون تولیدکننده‌ها می‌گویند برنامه ما این است که به طور منظم تولید را کاهش دهیم، چون هیچ فایده‌ای ندارد.

 

 

2اما راه حل اقتصاددانان چیست؟ راه حل درست اتکا به قوانین علمی اقتصاد است و اینکه دولت تجارت را هرچه بیشتر تشویق کند؛ چون صادرات در هر شرایطی باعث رونق تولید می‌شود. عجیب است که در چنین شرایطی دولت تا می‌تواند تجارت خارجی را محدود و مشکل را مضاعف می‌کند. در این شرایط بهترین کار و درست ترین سیاست، سیاست تجارت آزاد است. دولت باید اجازه بدهد که فعالان اقتصادی هم در داخل و هم در تجارت خارجی آزادانه فعالیت کنن. دولت نباید کالاها را قیمت‌گذاری کند و نرخ ارز را نباید دستوری تغییر دهد. در تجارت آزاد، ضعیف ترین بازیگران هم نقشی برای بازی کردن دارند. این را قانون اقتصاد می‌گوید، کدام قانون؟ قانونی که به قانون همکاری ریکاردو معروف است. قانون معروف به مزیت‌ نسبی. حتما می‌دانید در ماه‌های گذشته دولت به بهانه افزایش قیمت پیاز در بازارهای داخل،از صادرات آن جلوگیری کرد.گمان کردند با جلوگیری از صادرات، قیمت پیاز در ایران کاهش پیدا می‌کند. قانون مزیت نسبی می‌گوید این کار اشتباه است. اگر دولت تجارت پیاز را آزاد کند، تجار از مرزهای غربی با قیمت 15 هزار تومان صادر می‌کنند و از مرزهای شرقی، مثلا از پاکستان به قیمت 1500 تومان وارد می‌کنند و قیمت در داخل متعادل می‌شود.

 

 

🔹 اگر سیاستمداران مردم را آزاد بگذارند و مانع ایجاد نکنند،خیلی از مسائل حل می‌شود. فضیلت تجارت آزاد این است که مردم بدون اینکه دولت خبر داشته باشد مساله خود را حل می‌کنند، به شرط اینکه دولت برای آنها دردسر درست نکند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

ما خودمان حوصله نداریم پیشرفت کنیم/محمود سریع‌القلم

نزدیک به 130 سال پیش در سال 1875 میلادی ، ژاپنی‌ها یکبار به این نتیجه رسیدند که توسعه‌یافتگی در بخش خصوصی حاصل میشود و این را یک بار روی کاغذ نوشتند و امروز هم در حال اجرای آن هستند ولی ما از مشروطه تا امروز مرتب سمینار و همایش برگزار میکنیم تا مشخص کنیم توسعه‌یافتگی خوب است یا بد ...

دلیلش هم این است که با جهان ارتباط نداریم در نتیجه نمی‌توانیم از دیگر کشورها بیاموزیم. اگر قرار باشد فردی را چند سال به کلاس ببرند و درباره شنا کردن با او صحبت کنند اما هیچگاه به استخر نرود و شنا نکند هرگز نمی‌تواند شنا را یاد بگیرد

ژاپن از ایران یک بشکه نفت میخرد به قیمت 60 دلار و آن را تبدیل به 600 دلار می‌کند و به دنیا می‌فروشد . اما ما در ایران راحت‌تر می‌توانیم همین کار را انجام دهیم چون ما هم خودمان تا یک قرن سوخت فسیلی در اختیار داریم هم به آب‌های بین‌المللی دسترسی مستقیم داریم بنابراین اگر توسعه‌ هدفمان باشد این همه سمینار و برنامه نیاز نداریم چون همۀ مسائل تقریبا مشخص هستند

ولی سوال اصلی این است آیا ما ایرانی‌ها واقعا می‌خواهیم پیشرفت کنیم ؟؟ پیشرفت یعنی تغییر . ما چقدر علاقه‌مندیم تغییر کنیم ؟

همه میدانیم که کره جنوبی 40 سال پیش چه وضعی داشت ولی وضع امروزش به این خاطر است که هم مردمش و هم حکومتش خواستند تغییر کنند. در نتیجه این کشور 40 میلیونی امروز 800 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد و ایران 80 میلیونی 400 میلیارد تولید ناخالص داردکه اگر نفت نبود به 100 میلیارد دلار می رسید

 باور کنید نمی‌توان گفت که ما می‌خواهیم پیشرفت کنیم ولی نرخ مطالعه در افغانستان از ایران بیشتر باشد .دموکراسی در کشوری به وجود می‌آید که طبقه متوسط آن به آگاهی رسیده باشند ، مشروطه شکست خورد چون از ده میلیون نفر مردم ایران در آن زمان فقط 10 هزار نفر سواد داشتند

 اما جمهوری چک به این دلیل شش ماه بعد از فروپاشی شوروی به دموکراسی رسید که جامعه آمادگی پذیرش آن را داشت و وقتی واسلاو هاول از دموکراسی حرف زد مردم همه میدانستند یعنی چه و آنرا پذیرفتند .

تا این آگاهی به خصوص در قشر متوسط ما وجود نداشته باشد هیچ حرکت رو به جلویی انجام نخواهد شد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

بدهی‌های دولت و چند ملاحظه مهم/دنیای اقتصاد


نسبت بدهی‌های دولت به تولید ناخالص داخلی در ایران پایین‌تر از رقم‌های مشابه این نسبت در دیگر کشورها است.

برخی بر این مبنا و با توجه به کسری بودجه دولت، استدلال می‌کنند که دولت باید نسبت به افزایش قابل‌توجه بدهی‌های خود از طریق انتشار اوراق اقدام کند. از آنجا که این اوراق به‌صورت ریالی است، با ریسک نکول نیز مواجه نیست و هر وقت دولت نیاز پیدا کند می تواند با چاپ پول، این بدهی‌ها را جبران کند.

ضمن اینکه به عقیده این افراد، اصولا در دنیا قرار نیست دولت بدهی‌های خود را بازپرداخت کند و دولت‌ها در زمان سررسید مجددا با انتشار اوراق جدید نسبت به جبران اصل و بهره بدهی‌های خود اقدام خواهند کرد. از آمریکا و ژاپن نیز به‌عنوان نمونه‌های موفق این الگو یاد می‌شود

اما شرایط اقتصادی ایران با کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن، حداقل چند تفاوت مهم و تاثیرگذار دارد:

اولا نرخ بهره موثر اوراق دولتی در ایران بسیار بالا (بالای ۲۰ درصد) و در عرف دنیا بسیار پایین (زیر ۲ درصد) است. این تفاوت زیاد نرخ، آثار خود را با عنایت به مفهوم نرخ بهره مرکب به‌طور فاحشی نشان خواهد داد...

در ایران و با نرخ‌های بالای ۲۰درصد، تقریبا ظرف سه سال بدهی دولت دو برابر می‌شود. به این ترتیب نیاز دولت به انتشار اوراق به‌طور مضاعف افزایش می‌یابد و ظرف چندسال، توان وام‌گیری دولت به سمت صفر میل خواهد کرد؛ مگر اینکه دولت با ایجاد تورم بالا، بدهی خود را خنثی کند!

ثانیا کشوری مثل ژاپن اگرچه دارای بیشترین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی است، اما همزمان یکی از بزرگ‌ترین طلبکاران دنیا است که اوراق کشورهای دیگر را به‌صورت ارزی خریداری کرده است...

ثالثا عموما در دنیا قواعد سفت و سختی برای انضباط مالی حاکم است. نیاز به هیچ‌گونه توضیحی ندارد که متاسفانه انضباط مالی چندانی در بخش عمومی در ایران حاکم نیست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

گزیده مقاله تقسیم کار نزد کارل مارکس (دکتر موسی غنی نژاد)


🔵 آدام اسمیت و تقسیم کار

آدام اسمیت منشاء اصلی افزایش "ثروت ملل" را کار و صنعت انسانی می داند و مى گوید هر چه تقسیم کار در جامعه گسترده‌تر باشد، توانایی و مهارتهای تولیدی انسانها و نیز اختراع انواع ماشین آلات که خود موجب افزایش ثروت آفرینی انسان مى شود، فزونی مى گیرد. از گذشته های دور برخی از متفکران بر اهمیت تقسیم کار در جامعه اشاره کرده بودند اما اسمیت بر وجه خاصی از تقسیم کار تاکید دارد و آن را نتیجه میل طبیعی انسان به مبادله مى داند. انسانها برای به دست آوردن آنچه نیاز دارند به مبادله متوسل مى شوند یعنی به همکاری و دادوستد داوطلبانه با دیگر هم نوعان می پردازند. این ویژگی انسان متمدن است که برای برآوردن نیازهای خود همانند حیوانات به زور و خشونت دست نمی یازد. تمدن نتیجه همکاری انسانها برای برآوردن نیازهای همدیگر از طریق مبادلات داوطلبانه از طریق سازوکاری است که تقسیم کار نقش تعیین کننده ای در آن دارد.

از نظر اسمیت آنچه ثروت در جوامع انسانی را افزایش مى دهد، تقسیم کار و تخصصى شدن تولید است، تقسیم کار خود نتیجه گسترش دادوستد میان انسانها است. در جوامعی که دادوستد میان آحاد آن محدود است، مانند جوامع اولیه انسانی، تقسیم کار هم به همان میزان محدود است اما با گذر زمان که گرایش انسانها به دادوستد موجب گسترش ابعاد مبادلات در جامعه مى شود، تقسیم کار نیز به همان میزان توسعه مى یابد.

بنابراین با عمق یافتن بازار و امکان مبادله بیشتر، تقسیم کار و تخصصی شدن تولید نیز گسترده تر می‌شود. اسمیت در ادامه توضیح مى دهد که یکی از ضروریات گسترش بازار، آسانی حمل و نقل و کم هزینه بودن آن است. او با اشاره به شواهد تاریخی مى گوید علت اینکه شهرها و تمدنهای بزرگ در گذشته همیشه کنار دریاها یا رودخانه های بزرگ به وجود آمدند، آسانی و کم هزینه بودن نسبی حمل و نقل آبی در مقایسه با حمل و نقل خشکی بوده است.

 

🔵 دیوید ریکاردو و تقسیم کار

دیوید ریکاردو، اقتصاددان کلاسیک برجسته دیگر، با طرح مفهوم هزینه های نسبی یا آنچه بیشتر به مزیت نسبی معروف شده است، با منطق روشن و دقیقی نشان مى دهد که مشارکت و همکاری داوطلبانه همه انسانها در تقسیم کار، در نهایت به نفع همگان تمام مى شود.

فرض کنیم دو انسان هر کدام کفش و کلاه تولید می کنند، و یکی از آنها در هر دو مورد از دیگری برتر است [مزیت مطلق دارد]؛ اما فرض کنیم که برتری وی در تولید کلاه ۲۰ درصد و در تولید کفش۳۳ درصد باشد. آیا به نفع هر دو نفر نخواهد بود که ماهرترین فرد [آنکه مزیت مطلق در تولید هر دو کالا دارد] هم خود را منحصرا صرف تولید کفش کند و دیگری که در هر دو زمینه مهارت کمتری دارد به تولید کلاه بپردازد؟

پاسخ ریکاردو به این پرسش مثبت است. شخص الف در تولید هر دو کالای کفش و کلاه نسبت به شخص ب مزیت مطلق دارد اما بهتر است تنها به تولید کفش اکتفا کند که در آن مزیتش نسبت به تولید کلاه بیشتر است، و تولید کلاه را به شخص ب واگذار کند که هزینه اش نسبت به تولید کفش کمتر است. با این تقسیم کار هر دو طرف در مبادله کفش و کلاه منتفع مى شوند.

نظریه های مدرن تجارت بین الملل از آن زمان تا به امروز بر اساس این قضیه بنیاد گذاشته شدند. به این ترتیب مضمون اصلی تفکر بدیع ریکاردو تحت الشعاع یک جنبه از کاربرد آن (تجارت خارجی) قرار گرفت، در صورتی که آنچه او در روابط مبادله ای میان انسان ها کشف کرده بود بیانگر یک قانون کلی در روابط اجتماعی است. طبق این قانون، همکاری و مشارکت همه انسانها در جامعه از طریق مبادلات داوطلبانه (آزادانه)، موجب افزایش ثروت و رفاه همگانی مى شود. منظور از افزایش ثروت در سایه تقسیم کار و تجارت، صرفا افزایش مقدار کالاهای تولید شده نیست بلکه افزایش ارزشهای ناشی از خود مبادله یعنی رفاه و رضایت مبادله کنندگان هم است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی