انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۵۷ مطلب با موضوع «سواد اقتصادی» ثبت شده است

سی ویژگی که عموماً از تحولات ۴۵ سال اخیر آموخته ایم/دکتر محمود سریع القلم

1. تخصص در حکمرانی، پیچیده ­ترین تخصص ­هاست؛

2. مهم ترین وجه حکمرانی، شناختِ ظرف و دینامیک جهانی است؛

3. شناخت این ظرف به نظر می ­رسد سه پیش ­نیاز دارد: مطالعۀ وسیعِ متون اجتماعی،سیاسی واقتصادی، تسلط به زبان انگلیسی و فهم ریاضی گونه و واقعی ظرفیتهایِ داخلی؛

4. خیلی نفت و گاز صادر نکنیم بلکه از آنها برای صنعتی شدن و تولید/صادرات کالا استفاده کنیم؛

5. هر فردی فقط باید یک شغل داشته باشد؛

6. سیاست یعنی به فکر آینده باشیم: از گذشته فقط باید درس گرفت؛

7. خاورمیانه ­ای­ ها خیلی با ما تفاهم و تجانس ندارند؛

8. کشور در حال توسعه ­ای که نرخ رشد زیر سه درصد داشته باشد، از زندگی معقول محروم است؛

9. خارج از مدارهای دولتی، ثروتمند شویم؛

10. مؤثرترین روش نفوذ در کشورهای دیگر، ورود در بازارهای آنهاست؛

11. جامعه ­ای به شدت متکثر هستیم، تا می­ توانیم برای یکدیگر جا باز کنیم؛

12. تحقیر دیگران مجانی نیست؛

13. نیاز عجیب خود را برای "خودنمایی" کم کنیم؛

14. خود را مرکز ثقل قلمداد کردن، ناشی از مطالعه نکردن است؛

15. مفهوم "ثبات اقتصادی" و ملزومات آن را کانون حکمرانی بدانیم؛

16. بدون همکاری شهروندان، کشوری ساخته نمی ­شود؛

17. مدارهای بردباری خود را وسیع ترکنیم تا میلیون­ ها نفر مهاجرت نکنند؛

17. هیچ فضیلتی بالاتر از داشتن "یک شخصیت" نیست؛

19. مهم ترین دو موضوع برای مبارزه درحدِّ فردی: غرور و عصبانیت؛

20. بگذاریم رسانه­ ها و خبرنگاران با قلمِ مسؤولانه، مانع از تکرار اشتباهات مجریان شوند؛

21. اگر یک مدیر بیش از هشت سال در یک پروژه بماند، کارآمدی خود را از دست می ­دهد؛

22. درگیری با قدرت ­های بزرگ خیلی هزینه دارد: ۱۳۲۰، ۱۳۳۰، ۱۳۵۵، ۱۳۵۹، ۱۳۹۰ ؛

23. زندگی فقط قدرت نیست بلکه مملو از زیبایی ­های هنری، طبیعت و همزیستی است؛

24. طبیعت، به شدت دروغگو را مجازات می­ کند؛

25. قابل اتکاءترین روش برای مبارزه با فساد مالی: قدرتمند کردن قوۀ مقننه؛

26. خیلی حرفهایمان را عوض نکنیم: اخلاق یعنی وفای به عهد؛

27. با مطالعه و خودشناسی به مبارزه با غرور و خودبزرگ پنداری برویم؛

28. از باغبانی به همان اندازه لذت ببریم که از وزارت؛

29. مراقبت از محیط زیست را یک اصل در زندگی بدانیم؛

30. گنجینۀ گرانقدری به نام تجربۀ بشری وجود دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

قرارداد آتی چیست و چه کاربردی دارد؟

 

مشتقه ها (derivatives) قراردادهایی هستند که بر اوراق بهادار دیگر چون سهام، قرضه یا کالاهای اساسی متکی اند. برای مثال، یکی از این مشتقه ها را قرارداد آتی (future contract) می نامیم. اگر شما روی مثلا غلات قرارداد آتی بخرید، معنایش آن است که پذیرفته اید در زمان معینی در آینده، به قیمتی که امروز تعیین می شود، غلات را خریداری کنید.

ارزش قرارداد آتی غلات به ارزش غلات بستگی دارد: اگر قیمت غلات بالا برود، آن گاه ارزش قرارداد آتی غلات شما هم بالا می رود، چرا که قیمت خرید غلات و نگهداری آن برای مدت زمانی معین نیز بالا می رود. اگر قیمت غلات کاهش یابد، مشکل آن است که شما قراردادی در دست دارید که براساس آن متعهدید در زمان انقضای قرارداد آتی، بیش از قیمت بازار غلات، پرداخت کنید.

البته، در بیشتر موارد (هر چند که نه همیشه با انقضای قرارداد آتی، غلاتی جابجا و مبادله نمی شود؛ در عوض، شما صرفا پولی را مبادله می کنید که برابر تفاوت بین قیمت مورد توافق و قیمت جاری بازار است.

مشتقه ها اخیرا و بیشتر از دیدگاه منفی، طرف توجه قرار گرفته اند. البته مشتقه ها چیز جدیدی نیستند. به شهادت کتیبه های گلی کشف شده در بین النهرین باستان (عراق فعلی)، قراردادهای آتی اولیه حداقل چهار هزار سال سابقه دارند. هدف چنین قراردادهایی ساده است. آنها عدم قطعیت را کاهش می دهند.

فرض کنید آنوم پیشا و نمران شارور ، پسران سینیدی یانامه کشاورزان غله کار سومری هستند. می خواهند در مورد کشت جو یا گندم در مزارع خود تصمیم بگیرند. همزمان، کاهندی ایلتانی می داند که در پاییز آینده جو نیاز دارد، و در عین حال می داند که قیمت جو نوسان می کند و نمی توان آن را پیش بینی کرد. با راهنمایی ارزشمند کاسب محلی، آنوم پیشا و نمران شارور با ایلتانی تماس می گیرند و به وی پیشنهاد می کنند یک قرارداد آتی روی جو از آنان خریداری کند؛ آنان موافقت می کنند مقدار معینی جو را به قیمت توافق شده و البته بعد از دروی محصول به ایلتانی بفروشند.

به این ترتیب، آنوم پیشا و نمران شارور با اطمینان جو می کارند، چرا که قبلا خریداری یافته اند. ایلتانی هم می داند که مقدار جو لازم را به قیمت ثابت به دست می آورد. در این مورد، #مشتقه ریسک فروشنده را برای فروش محصول خود در وهله ی اول کاهش می دهد و در عین حال، خریدار را از نوسان قیمت غیر منتظره در امان نگاه می دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

نکاتی در مورد بازار بورس، حباب و بازی جمع صفر/حامد قدوسی

 

در شرایط رکود اقتصادی شهروندان به دنبال راه‌هایی برای حفظ ارزش سرمایه‌شان، محافظت خودشان در برابر شوک‌های منفی و کسب درآمد اضافه هستند و طبعا بازار سهام یکی از مهم‌ترین این مسیرها است. چند اصل بنیادی از اقتصاد مالی را مرور کنیم:

 

🔹 ۱) ارزش سهام در بلندمدت و در تعادل نمی‌تواند از ارزش واقعی دارایی‌های مشهود و غیرمشهود شرکت فاصله بگیرد. در مورد شرکت‌های فعال در صنایع سنتی و بالغ (مثل ساختمان و پتروشیمی)، این ارزش به ارزش روز دارایی‌های ملموس نزدیک است و در مورد شرکت‌های آینده‌دار (مثل نرم‌افزار و خدمات اینترنتی و دارو)، ارزش تعادلی سهام علاوه بر ارزش روز دارایی‌ها شامل یک اختیار رشد (Growth Option) هم هست.

🔹 ۲) در کوتاه‌مدت و به خاطر فشار تقاضا یا سرازیر شدن پول داغ (Hot Money) در بازار کاغذی ارزش سهام ممکن است از ارزش ذاتی فاصله بگیرد ولی این فاصله گرفتن موقتی است.

🔹 ۳) سود مازاد (یعنی ورای سود متناسب با ریسک در بلندمدت) در بازار سهام از جنس «بازی جمع صفر» است: یک عده برنده و یک عده بازنده خواهد داشت. قضیه شبیه این است که فکر کنیم در یک شرط‌بندی روی مسابقه اسب‌سواری همه برنده خواهند شد، چنین چیزی منطقا ممکن نیست.

🔹 ۴) کاغذ سهام فقط یک واسطه (Intermediary) است تا سرمایه‌گذاران خرد و کلان در بازار بورس را به بخش حقیقی اقتصاد (یعنی شرکت‌ها، نیازهای سرمایه‌گذاری آن‌ها و نهایتا پتانسیل سودزایی آن‌ها) متصل کند. بازار سهام به خودی خود منبع تولید ارزش در اقتصاد نیست و فقط نقش «واسطه‌گری مالی» را بازی می‌کند.

🔹 ۵) پس وقتی ۱-۴ را کنار هم بگذاریم، می‌بینیم که همه شهروندان یک کشور نمی‌توانند به صورت دسته‌جمعی از رشد بازار سهام سود مازاد (به قول فرنگی‌های آلفا یا همان سود مازاد بر بازده بلندمدت متناسب با ریسک) به دست بیاورند. سودهای بالا در بورس یک سری برنده و یک سری بازنده خواهد داشت و احتمالا جمع این سودها در میان‌مدت نزدیک صفر خواهد بود. در این شرایط به احتمال زیاد کسانی که زود آمده و زود هم بیرون می‌روند، برنده و آن‌هایی که در دوره حباب دارایی به بازار می‌پیوند بازنده خواهند بود.

🔹 ۶) حسن اساسی بورس این است که به افرادی با سرمایه خرد اجازه می‌دهد که بخشی از دارایی خود را در دارایی‌هایی که احتمال رشد قیمت آن‌ها اثر تورم یا شوک‌های ارزی هست سرمایه‌گذاری کنند. این افراد ممکن است با پس‌انداز خود قادر به خرید یک خانه یا یک واحد پتروشیمی نباشند ولی بتوانند درصدی از این دارایی‌ها را در بورس بخرند. در این حالت هم صاحب پس‌انداز، می‌تواند سبد سرمایه زندگی‌اش را متنوع کند و هم شرکتی که نیاز به سرمایه دارد به آن دست پیدا می‌کند. این اصل اساسی بازار بورس است ولی دوباره تکرار می‌کنیم که بورس آیینه «آینده‌نگر» (Forward-Looking) بخش حقیقی اقتصاد است و نمی‌تواند در تعادل خیلی از بازده بخش حقیقی فاصله داشته باشد.

🔹 ۷) سودهایی که مبادله‌گران حرفه‌ای، افراد با دسترسی به اطلاعات درونی (Inside Information)، واسطه‌گران و سبدگردانان و امثال آن‌ها کسب می‌کنند، نماینده سودی نیست که مردم عادی کسب می‌کنند، این را نباید شاخص سودآوری بورس دانست. مطالعات فراوان نشان می‌دهد که مبادله‌گران فردی فعال در بازارهای بورس نهایتا به صورت میانگین با «ضرر» از این بازار خارج می‌شوند.

جمع‌بندی: در تبلیغ بازار بورس طوری عمل نکنیم که گویی جایی برای سود بردن همه شهروندان است، در یک اقتصاد رکودی این کار غیرممکن است. اقتصاددانان و متخصصان مسئول و متعهد، باید این جنبه مهم از مساله را هم برای مردم تشریح کنند و در دام یک هیجان عامیانه نیفتند. نقش اقتصاددانان و تفاوت تخصص آن‌ها با یک مبادله‌گر یا واسطه بازار بورس همین است که موضوع را در سطح کلان و تجمیعی و تعادلی ببیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا حباب بازار سهام می‌تواند پدیده‌ای مثبت و ادامه‌دار باشد؟ ✍🏼مصطفی نصراصفهانی

 

پدیده حباب در بازارهای دارایی را می‌توان یکی از پدیده‌های بسیار چالش‌برانگیز دانش مالی و دانش اقتصاد دانست. 

فارغ از مسائل و اختلاف نظرهایی که در ارتباط با اثبات وجود یا تعیین زمان ترکیدن حباب وجود دارند، از نظر تئوریک می‌توان پذیرفت که وقوع حباب ممکن است.

از زمانی که شاخص بازار سهام از 90هزار واحد عبور کرد عده‌ای از تحلیلگران منتظر رکود(یا به بیان دیگر فروپاشی حباب) بازار سهام هستند. این در حالی است که شاخص بعد از آن صعودی بوده و در حال رسیدن به عدد 400هزار واحد است!

حتی هنوز هم نمی‌توان با قاطعیت در مورد حبابی بودن یا نبودن بازار صحبت کرد! در واقع اگر بپذیریم که ارزش‌ها ذهنی هستند آنوقت کار سخت‌تر هم خواهد شد.

اما چیزی که مسلم است این است که با فرض ثبات سایر شرایط بالاخره از یک جایی به بعد افزایش قیمت حبابی خواهد بود. (اگرچه نمی‌دانیم کجا!)

با مقدمات فوق می‌توانیم به بررسی دو سوال مطرح شده در عنوان متن بپردازیم:

1- آیا حباب بازار سهام می‌تواند پدیده‌ای مثبت باشد؟

2- آیا ممکن است حباب بازار سهام هیچوقت نترکد؟

 

آیا حباب می‌تواند اثرات مثبتی داشته باشد؟

با یک تحلیل ایستا و رهیافتی که عمدتا در ادبیات دانش اقتصاد و مالی وجود دارد پدیده حباب چیز مثبتی نیست. اما در عمل و بخصوص وقتی که بازار سهام مدِّنظر باشد، آنگاه می‌توان گفت حباب ممکن است منجر به اثرات مثبت بشود. افزایش شدید و پیوسته قیمت سهام یک شرکت منابع در اختیار شرکت برای سرمایه‌گذاری در بازاریابی و یا «توسعه و تحقیق(R&D)» را افزایش می‌دهد. سهامداران عمده می‌توانند با فروش درصد کمی از دارایی سهام خود به نقدینگی خوبی برای سرمایه‌گذاری مجدد دست پیدا کنند.

در عمل ممکن است یک مارپیچ بین قیمت بازاری و ارزش بنیادی شرکت اتفاق بیفتد و حباب منجر به افزایش واقعی ارزش بنیادی شرکت بشود!

بنابراین پاسخ سوال اول این است: «بستگی به رفتار مدیران و سهامداران عمده شرکت دارد»

آیا ممکن است ترکیدن حباب هیچوقت اتفاق نیفتد؟

حباب به اختلاف قیمت بازاری یک دارایی با ارزش بنیادی آن دارایی گفته می‌شود. بنا به رهیافت اقتصاد نئوکلاسیک، بالاخره و در بلندمدت این اختلاف به صفر خواهد رسید. اما حتی در همین چارچوب فکری هم ممکن است هیچگاه قیمت کاهشی نشود: کافی است ارزش بنیادی شرکت افزایش پیدا کند. یعنی به جای اینکه قیمت بازاری کاهش پیدا کند، ارزش بنیادی افزایش داشته باشد! و این پدیده‌ای کاملا محتمل است و در پاسخ به سوال اول مکانیزم آن هم توضیح داده شد.

 

️⭕️جمعبندی:

 

➖اولا حباب بازار سهام می‌تواند پدیده‌ای بسیار مثبت باشد ولی این به عملکرد سهامداران عمده و مدیران شرکت‌ها بستگی دارد.

➖ثانیا حباب قیمت سهام شرکت‌ها ممکن است هیچگاه فرونپاشد و قیمت آن نزولی نشود(که این هم بستگی به عملکرد مدیران و سهامداران عمده دارد).

➖ثالثا سیاستگذار می‌تواند سیاست‌هایی اتخاذ کند تا رونق بازار سهام منجر به افزایش پایدار ارزش‌های بنیادی شرکت‌های بورسی بشود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

جوهره ی تغییر و تحول /(مرحوم دکتر حسین عظیمی)

جوهره ی تغییر و تحول در این دو مکانیسم اصلی در جوامع سنتی و مدرن در جدول زیر خلاصه گردیده است. دو تحول اساسی فوق باعث شده است که بشر در دوران مدرن تاریخ خود موفق به صرفه جوییهای عظیم در نادرترین منابع خود یعنی زمان گردد و این صرفه جویی است که امکانات وسیع افزایش بازدهی و تولید را برای انسانهای عصر جدید فراهم آورده است. به دیگر سخن می¬توان گفت که اگر زمان در دوران سنتی تاریخ بشر پدیده¬ای خطی و یک بعدی انگاشته شود، زمان در دوران صنعتی به پدیده¬ای سطحی و دو بعدی تبدیل می¬گردد. زمان از این دیدگاه در دوران سنتی تاریخ بشر عمدتاً دارای طول است، حال آنکه زمان در دوران مدرن دارای دو بعد طول و عمق می¬گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

آیا تحصیلات عالی هنوز هم بهترین راه برای گریز از فقر است؟/مولود پاکروان

آن‌گونه که مجمع جهانی اقتصاد می‌گوید آموزش عالی نمی‌تواند تاثیر چندانی بر توسعه کشورها و خروج از فقر داشته باشد مگر آنکه سه پیش‌شرط مهم، مرتفع شود. نخست آنکه دانشگاه‌ها باید به صورت یک سیستم یکپارچه و در جهت منافع عمومی عمل کنند. دوم، دسترسی به آموزش عالی باید عادلانه باشد و ورود دانش‌آموزان مستعد از خانواده‌هایی با پیشینه فقر و محرومیت را به دانشگاه میسر کند. و سوم آنکه آموزش، پژوهش و مشارکت اجتماعی در دانشگاه‌ها باید در خدمت توسعه ملی و محلی قرار گیرد.

🔻باور همیشگی جامعه این بوده است که تحصیلات عالی می‌تواند ضامن موفقیت باشد. این مساله اثبات شده که ارتقای میانگین سطح تحصیلات، احتمال یافتن شغل را افزایش می‌دهد و هرچند الزاماً دستمزدها برای افراد تحصیل‌کرده بیشتر نخواهد بود اما دست‌کم احتمال ناچیزی وجود دارد که خانواده‌های تحصیل‌کرده، در «فقر شدید» گرفتار شوند. مطالعات همواره نشان داده افراد دچار «فقر شدید» در جوامع در حال توسعه، معمولاً افرادی با سطح سواد پایین هستند و بخش بزرگی از آنها حتی تحصیلات ابتدایی را به پایان نرسانده‌اند.

🔻اما در کنار این یافته‌های غیرقابل انکار، روزبه‌روز بر حجم مطالعاتی که نشان می‌دهد آموزش به تنهایی متضمن تحرک اجتماعی یا موفقیت نیست افزوده می‌شود. در سال 2014 مطالعه‌ای که در ایالات متحده انجام گرفت نشان داد فقرای آمریکایی «تحصیل‌کرده‌ترین» فقرا در طول تاریخ این کشور هستند. و اگر باور داشته باشیم که فقر به نسل‌های بعدی به ارث می‌رسد، این ناامیدکننده‌ترین یافته تاریخ است!

🔻اغلب ما به این باور چسبیده‌ایم که آموزش می‌تواند نقش آسانسور اجتماعی را ایفا کند. اما مستنداتی که در یک دهه گذشته از سراسر جهان گردآوری شده نشان می‌دهد برای خانواده‌های بسیاری این رویا، تحقق‌ناپذیر شده است. برعکس، ما شاهد جنگی تن‌به‌تن در تحصیلات عالی هستیم که فرزندان قشر محروم و حتی متوسط برای پیروزی در آن سلاح و البته شانس چندانی ندارند و پاداش و جوایز در نهایت باز هم به کسانی می‌رسد که نخبگان اجتماعی به شمار می‌روند! در دنیای آنها قوانین دیگری حاکم است. آنجا برای درآمد بیشتر، زندگی بهتر و موفقیت، نیازی به تحصیلات نیست.

🔻گرچه نمی‌توان به طور قطع حکم داد که تعداد فارغ‌التحصیلان فقیر در آینده رو به افزایش خواهد گذاشت اما شواهدی وجود دارد که می‌تواند برای این گروه از جامعه چالش‌برانگیز باشد. برای مثال حجم این دانش‌آموختگان از هر زمان دیگری در تاریخ بیشتر است! بنابراین مدرک دانشگاهی گرچه فرصت‌آفرین است اما همان سیگنالی را که 20 یا حتی 10 سال قبل به کارفرمایان می‌داد از دست داده است. دانش‌آموختگان حتی با مدارج بالا دیگر تفاوت چندانی با کل جامعه ندارند.

 🔻تنوع رشته‌های دانشگاهی هم در یک دهه گذشته افزایش پیدا کرده است. رشد انفجاری دانشگاه‌ها و افزوده شدن رشته‌های متعدد بدون توجه به نیازهای بازار کار، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را با چالش بزرگی روبه‌رو کرده است. آنها در رشته‌هایی تحصیل کرده‌اند که یا بازاری برایش وجود ندارد یا آنقدر کوچک است که شانس ورود به آن را پیدا نمی‌کنند.

بیشتر دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها به دلیل پایین بودن کیفیت برنامه‌ها و محتوای درسی، بی‌انگیزگی استادان و دانشجویان و نبود نظام ارزشیابی موثر، بدون مهارت‌های مورد نیاز با انبوهی از محفوظات بی‌فایده راهی بازار کار می‌شوند. این افراد اغلب رقابت‌پذیر نیستند و میدان بازی را به رقبای ماهرتری که مدارک دانشگاهی هم ندارند واگذار می‌کنند. اما اگر روزی شواهد اثبات کند که تحصیلات دانشگاهی بیش از آنکه راهی برای گریز از تله فقر باشد خود به تله تبدیل شده است، برای اصلاح سیاست‌های آموزشی دیگر دیر است. پیش از ورشکستگی نظام آموزش عالی باید به داد آن رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

اگر قصد انتخاب رشته اقتصاد را دارید، بخوانید:

 

🔱 دکتر سید مرتضی افقه، مدیر گروه اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در یادداشتی که در اختیار ایسنا خوزستان قرار داده است، نکاتی را در مورد انتخاب رشته در دانشگاه، به ویژه رشته اقتصاد متذکر شده است.  

از آنجا که بسیاری از دانش‌آموزان عزیز به دلایل مختلف از جمله ناآشنایی با رشته‌های دانشگاهی و آینده­ شغلی آن‌ها و بعضاً مشاوره‌ها و فشارهای اشتباه خانواده، مدرسه و مشاوران مدرسه، در انتخاب رشته دانشگاهی خود دچار خطاهای جبران‌ناپذیر می‌شوند، مایلم برای اطلاع دوستان دانش‌آموزی که قصد ادامه تحصیل در رشته‌های علوم انسانی، به خصوص رشته اقتصاد را دارند نکاتی را توضیح دهم تا در انتخاب رشته با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرند:

1️⃣ برخلاف تصور بسیاری از دانش‌آموزان دبیرستانی و خانواده و مشاوران آن‌ها، رشته اقتصاد رشته­ای (به اصطلاح دانش‌آموزان) حفظی نیست و در اغلب قریب به اتفاق دروس این رشته از مباحث ریاضی پیشرفته استفاده می‌شود. بنابراین به داوطلبان عزیز به‌خصوص دانش آموزان رشته‌های انسانی که پایه­ ریاضی ضعیفی دارند و آمادگی ارتقاء سطح ریاضی خود را ندارند و یا اصولاً به دروسی که مبنای ریاضی و آمار دارند علاقه‌ای ندارند، اکیداً توصیه می­کنم که این رشته را برای تحصیل دانشگاهی خود انتخاب نکنند، مگر اینکه آمادگی آن را داشته باشند که حداکثر تا پایان ترم اول، از هر طریق ممکن، پایه ریاضی خود را حداقل در سطح ریاضیات رشته علوم تجربی و ترجیحاً رشته ریاضی دبیرستان تقویت کنند.

2️⃣ متأسفانه بسیاری از افرادی که به داوطلبان کنکور مشاوره می­دهند اطلاعات کافی از رشته­ های علوم انسانی به خصوص رشته اقتصاد ندارند و متقاضیان را بدون توجه به پایه‌های ریاضی و آماری‌شان به سمت رشته‌های اقتصاد و مدیریت سوق می‌دهند. دلیل عمده این مشاوران آینده بازار کار این رشته‌ها در بین رشته‌های علوم انسانی است. اگر چه این استدلال درست است، اما شرط موفقیت در گذراندن این رشته، برخورداری از پیش‌نیازهای علمی به خصوص توان مناسب ریاضی و ذهنی پویا برای تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده­ی اجتماعی اقتصادی است. بنابراین مجدداً توصیه اکید می­کنم در صورتی که پایه ریاضی قوی ندارید یا علاقه‌ای به این رشته ندارید، رشته‌های دیگر در حوزه علوم انسانی را که از ریاضیات کمتری استفاده می‌کنند انتخاب کنید تا در آینده دچار مشکلات جدی نشوید.

3️⃣ اتفاقاً و برخلاف تصورات غلط، رشته‌های علوم انسانی از مهم‌ترین شاخه‌های علمی هر جامعه‌ای هستند، به طوری که از نظر من به عنوان متخصص توسعه، یکی از دلایل اصلی ناکامی‌های اقتصادی کشور در دهه‌های گذشته، خفیف شمردن رشته‌های علوم انسانی در سطح جامعه است.

4️⃣ به لحاظ بازار کار نیز این نکته قابل توجه است که طبق آمار موجود، حدود 50 درصد از شاغلان کشور در بخش خدمات، حدود 32 درصد در بخش صنعت و 18 درصد در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. این بدان معنی است که برخلاف تصور، بازار کار بسیاری از رشته‌های علوم انسانی زمینه مناسب‌تری برای جذب فارغ التحصیلان آن‌ها را دارد.

5️⃣ برخلاف آنچه در دبیرستان و بعضاً جامعه بیان می‌شود و متأسفانه توسط برخی مشاوران کنکور ناآشنا، تبلیغ و ترویج می‌شود، هیچ شاخه علمی‌ای کم اهمیت و بی‌آینده نیست. بلکه همه رشته‌های دانشگاهی برای اداره جامعه پراهمیت و ضروری هستند و بنابراین تحصیل در آن‌ها نیازمند استعداد، تلاش و پشتکار و آمادگی فراوان است. بنابراین تقسیم‌بندی رشته‌های دانشگاهی به خوب و بد توسط افراد ناآگاه، اقدامی گمراه کننده است. اگر بازار کار برخی رشته‌های دانشگاهی با مشکل روبرو است به دلیل خطا در برنامه­ ریزی سیستم آموزشی کشور است، نه ماهیت رشته علمی.

6️⃣ عدم توجه به این توصیه باعث خواهد شد که در تمام طول تحصیل به خصوص در ترم‌های اولیه دچار مشکلات جدی و بعضاً جبران ناپذیر شوند. تجربه ورودی­ های اقتصاد در تمامی سال­ های گذشته نشان داده که تعداد زیادی از دانشجویانی که پایه ریاضی ضعیفی داشته­ اند، به خصوص دانش­ آموزان رشته­ های علوم­ انسانی دبیرستان، از ادامه تحصیل انصراف داده یا بعد از چند ترم مشروط شدن از دانشگاه اخراج شده و لطمات روحی و مالی جدی به خود و خانواده شان وارد کرده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی