♦️بیثباتی اقتصادی، هزینه پایبندی به اخلاقیات را بالا میبرد و طبعا به تنزل اخلاق اجتماعی منجر خواهد شد. وقتی نرخ تورم بالا است، وقتی تغییر قیمتها به سرعت رخ میدهد، پایبندی افراد جامعه به هنجارهای اخلاقی هزینهبر میشود و فرد مقاومت خود برای رعایت اخلاقیات را در نقطهای از دست میدهد.به عنوان مثال فردی در سال ۸۴ با حقوق ماهانه ۶۰۰ هزار تومان به استخدام دولت درآمده و در آن مقطع زمانی متوسط قیمت مسکن در تهران حدودا متری ۶۵۰ هزار تومان بوده است. فرد دیگری در سال ۹۷ با حقوق ماهانه ۵ میلیون تومان (در حالت ایدهآل) استخدام میشود و این درحالی است که متوسط قیمت مسکن در تهران به حدود متری ۱۱میلیون تومان رسیده است. این فرد که باید انرژی فراوانی را در موقعیت شغلی خود صرف کند، به تدریج متوجه میشود که این صرف انرژی دارد گران برایش تمام میشود و به این ترتیب به جایی میرسد که تاب مقاومت نیاورده و از انجام درست وظایف خود عدول خواهد کرد.مثال دیگر اینکه فردی پولی قرض کرده و زمانی که موعد پس دادن پول فرا میرسد مثلا لازم است سکههایی که دارد را بفروشد.
♦️وقتی شرایط اقتصادی بیثبات باشد آن فرد سعی میکند کمی بیشتر تامل کند تا قیمت سکه بالاتر رود؛ و به این ترتیب وفای به عهد و اعتماد و چه بسا احترام متقابل دو طرف خدشهدار خواهد شد.نمونه دیگر بازرگانی است که دارویی را وارد کرده که برای مبتلایان به یک بیماری بسیار ضروری است. اما آن بازرگان حدس میزند که در آینده قیمت دارو دو برابر میشود. این فرد اگر بخواهد به اخلاقیات پایبند بماند، لازم است از یک سود کلان صرف نظر کند.در حقیقت بیثباتی اقتصاد کلان باعث میشود که انسانها برای مسائل خانوادگی، مسائل اجتماعی و فرهنگی زمان کمتری صرف کنند. چرا که اساسا افراد به دنبال ایجاد فرصت از این بیثباتی هستند. بیثباتی منشأ ایجاد فرصت برای کسب منافع است. بنابراین هنجارهای اجتماعی و فرهنگی که بنیاد و قوام جامعه است دچار مشکل خواهد شد.