انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

۳۱۶ مطلب با موضوع «اقتصاد ایران» ثبت شده است

رونمایی از اپلیکیشن اعلام روزانه قیمت‌ها/ دکتر پویا ناظران

یکی از وزرا خبر از «رونمایی از اپلیکیشن اعلام روزانه قیمت‌ها» داده. قراره قیمت مصوب صد کالای اساسی از جمله ماکارونی و تن‌ماهی توش روزانه اعلام بشه.

جُک نیست‌ها! واقعیه


میگن آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شه، اما سیاستگذاران ما نیم قرنه که سوراخ شوروی رو چسبیدن و رها نمی‌کنند. انگار دفترچه راهنمای شوروی رو به دست گرفتند و میرن جلو. هر چقدر هم سرشون به سنگ بخوره، سرخورده نمی‌شن. ایران رو کردند شوروی + اینترنت ملی. انگار فروپاشی شوروی بخاطر نبود سامانه‌ها و اپلیکیشن‌ها بود.

اخیرا سوئد و نروژ رو هم بهونه می‌کنند و می‌گن این کشورها سوسیالیست هستند! اگه سوسیالیسم یعنی تعیین دولتی قیمت‌ها، سوسیالیست بودن سوئد و نروژ دروغه. اتفاقا اقتصاد این کشورها آزاد، و خیلی شبیه آمریکاست. اساسی‌ترین فرقشون اینه که آمریکا حدود ۳۰٪ تولید ناخالص داخلی‌ش رو مالیات می‌گیره ولی این کشورها حدود ۴۰٪ رو مالیات می‌گیرند. به این دلیل، و چون آمریکا سهم بیشتری از مالیات رو صرف هزینه‌های نظامی می‌کنه، دولتهای سوئد و نروژ به نسبت، خدمات غیرنظامی بیشتری ارائه می‌کنند.

تفاوت آمریکا با نروژ و سوئد، توجیه کننده «اپلیکیشن اعلام روزانه قیمت» نیست.

بهونه‌شون برای تعیین قیمت دولتی، گرونی و سودجویی‌های ناعادلانه‌ست.

اما تورم قیمتها، عارضه بیماری‌ایه که علتش در ترازنامه بانکهاست. ابلاغ قیمت مصوب، صرفا دستکاری عارضه‌ست نه علاج بیماری.

اگه قیمت‌ها نسبت به قدرت خرید مردم عادلانه نیست، باز راهش تعیین دولتی قیمت نیست. بلکه راهش کاهش بیکاریه، که فقط با رشد بخش خصوصی رخ می‌ده.

کارکرد قیمت، سیگنال دادن به تولیدکننده و مصرف‌کننده‌ست. مداخله دولت در قیمت، با مختل کردن این کارکرد، به رکود و اسراف منجر می‌شه.

از یک طرف، «تصویب نرخ دولتی» سبب کاهش تولید، و کاهش تولید سبب افزایش بیکاری، و افزایش بیکاری سبب کاهش سطح دستمزدها میشه.

از طرف دیگه، «تصویب نرخ دولتی» باعث جیره‌بندی، و جیره‌بندی باعث توزیع رانت بین خواص میشه.

اخیرا یکی از وزرا از مصرف زیاد ایرانی‌ها نسبت به چینی‌ها گلایه کرده. فرمایش ایشون درسته: مصرف انرژی کشور هم بالاست، و نتیجتا تابستونها برق جیره‌بندی می‌شه.

اما چرا؟ چون برق ارزونه.

منافع برق ارزون به کی می‌رسه؟ بخشی از برق کشور به خارج قاچاق می‌شه. دلیل قطعی برق تابستون پارسال هم همین قاچاق بود، نه کمبود آب سد، و نه کولر خونه‌ها.

مگه می‌شه برق رو قاچاق کرد؟! بله با بیت‌کوین! عمده این قاچاق هم توسط نهادهای حاکمیتی رخ می‌ده. دستگاه ماین بیت‌کوین وارد می‌کنند، با برق ارزون بیت‌کوین تولید می‌کنند و به دلار می‌فروشند. هم هزینه‌شون تامین میشه، هم تحریم رو دور زدند. بهش میگن اقتصاد مقاومتی، ولی واقعا قاچاق برقه.

ظاهر قضیه اینه که دولت برق رو به نرخ یارانه‌ای به مردم می‌ده. اما واقعیت اینه که نهادهای مختلف، با این توجیه که سازمان برنامه، بودجه‌شون رو تخصیص نمی‌ده، مسابقه گذاشتن تا از طریق بیت‌کوین، بخش بیشتری از این یارانه رو از دولت بِکَنند تا کمبود بودجه‌هاشون رو جبران کنند. مسابقه‌ای‌ست بس مخرب و مضر، چرا که عینا اسراف منابع کشوره!

بنزین و گازوئیل هم غیر این نیست. فکر نکنید همه قاچاق سوخت توسط مرزنشینها انجام می‌شه. در واقع بخش کمی از قاچاق سوخت بعد از جایگاه انجام می‌شه. عمده قاچاق قبل از جایگاهه. یعنی تانکر از پالایشگاه صاف می‌ره به سمت مرز! این قاچاق که حجمش حدود ۲۵٪ کل تولید بنزین و گازوئیل کشور تخمین زده می‌شه، بدون هماهنگی میسر نیست.

آقای وزیر درست می‌گن: مصرف ما بالاست ... اما فقط در بازارهایی که دولت مداخله میکنه.

مداخله دولتی میشه رانت خواص، ولی در آمار کلان خودش رو در قالب مصرف بالا نشون می‌ده.

اشتباهه اگه فکر کنید این داستان جدیده و مختص این دولت. در کابینه میرحسین موسوی هم، همین داستان زیر نظر عالی‌نسب اجرا می‌شد. بانک مرکزی عادلی در سال ۱۳۷۰ دلار ۷ تومن بین خواص توزیع می‌کرد، در حالیکه دلار آزاد ۱۴۰ تومن بود. بانک مرکزی بهمنی در سال ۹۱ دلار ۱۲۲۶ تومنی بین خواص توزیع می‌کرد، در حالیکه دلار آزاد بیش از ۳۰۰۰ تومن بود. بانک مرکزی سیف که گفتن نداره.

هیچکدوم هم هزینه اقدامات‌شون رو از محل حیات سیاسی‌شون ندادند، بلکه از یک کرسی به کرسی دیگه منتقل شدند. عادلی در دولت یازدهم دبیرکل مجمع کشورهای صادرکننده گاز بود. بهمنی هم الان نماینده مجلسه. سر سیف هم بی کلاه نمی‌مونه.

از کابینه هویدا تا الان، سیاستگذاری اقتصادی همین بوده و جز این نبوده. این سریال اونقدر تکرار شده که دیگه حال بهم زن شده. مناقصه این اپلیکشین قیمت رو هم می‌دن به یه پیمانکار داماد تا حالش رو ببره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

افزایش و کاهش قیمتها در ایران دست دولت است / حسین راغفر

جریانات سیاسی و اقتصادی کشور آنچنان در هم تنیده شده‌اند که انگار قصد شکست دادن یکدیگر را دارند. در حال حاضر عموم رخدادهای اقتصادی ایران چشم به تصمیمات سیاسی دوخته‌اند؛ آنچنانکه ضمن یک نجوای سیاسی، یک سمت اقتصاد بالا و پایین می‌شود. بر اساس روال پیش آمده، در روزهای اخیر شاهد کاهش نسبی قیمتها در بازارهای مختلف بودیم بطوریکه نرخ ارز، طلا و سکه و همچنین خودرو مقداری روندی کاهشی به خود گرفت. اما دلیل اصلی این موضوع چه بود؟ آیا یک تصمیم اقتصادی این روزنه هرچند کوچک را باز کرد؟ حسین راغفر، اقتصاددان نام آشنا معتقد است که این بالا و پایین شدن‌ها «بازی خود دولت» است.

 بخشی از این بازی را سیاسی تلقی می‌کند و می‌گوید:  واقعیت این ارزانی‌ها را باید در این مساله جست که دولت ترسیده است. اختیارات رییس جمهور به جهت اینکه همه چیز را رها کرده، محدود شد. این سخنان اخیر رییس جمهور مبنی بر اینکه «اختیار عمل نداریم» و «باید به ما اختیار عمل بدهند» پیش‌دستی در قبال همین موضوع است. بخش دیگر این مساله نیز به نوع مدیریت دولت باز می‌گردد. دولت هر عمل ناشایستی را در حیطه اقتصاد در معرض نمایش قرار داد. بالا و پایین رفتن این نرخ‌ها دست خود دولت است.

وی ادامه داد: حین بالا رفتن نرخ‌ها دولت می‌توانست اعتراض کند و وارد ماجرا شود؛ اما ظاهرا آقای روحانی به وزرای کابینه دستور داده که چشم خود را بر روی افعال غلط دیگران ببندند. متاسفانه اوضاع به گونه‌ای است که هر سخن انتقادی را هم نمی‌توان در خصوص اوضاع کنونی اقتصاد کشور بر زبان آورد.

این اقتصاددان افزود: یکی دیگر از دلایل ارزانی‌های اخیر خودرو، ارز و سکه به جریان‌سازی‌های سیاسی در کشور باز می‌گردد. به نظر می‌رسد این موضوع جنبه سیاسی دارد. برخی می‌خواهند القا کنند که سخن ترامپ دال بر پیشنهاد مذاکره با ایران، در بازار تاثیرگذار بوده و باعث ارزانی نسبی برخی از اقلام کالا شده است. عده‌ای می‌کوشند رفت و آمدهای سیاسی به ایران را نشانه تاثیرات روانی بر جامعه بدانند و ضمن کاهش قیمت‌ها چنین وانمود کنند که این کاهش قیمت‌ها واکنش بازار به این رفت و آمدها است. در حالی که همه می‌دانند که کاهش و افزایش نرخ‌ها دست خود دولت است.

این استاد دانشگاه گفت: البته این ارزانی‌ها یک دلیل اصلی دارد؛ مقامات عالی رتبه کشور از روند گرانی‌ها ناراضی هستند و در نوع مدیریت بازار، موافق عملکرد دولت نیستند. به همین دلیل این مساله منجر به کاهش اختیارات دولت شد. در ادامه‌ی کاهش اختیارات دولت، شاهد نوعی واکنش از سوی دولت بودیم تا اختیارات بیشتری سلب نشود. به همین جهت ارزانی‌هایی در بخش‌های مذکور رخ داد. دولت با ایجاد این ارزانی‌ها می‌خواست شایستگی خود را نشان دهد و مانع از سلب اختیارات بیشتر شود.

او با اشاره به افزایش فساد در سیستم اقتصادی کشور تصریح کرد: در حال حاضر به واسطه فسادهای هنگفتی که در بانک‌ها رخ داده، مبالغ کلانی از دارایی‌های مردم مفقود شده است؛  لذا بانک مرکزی برای نجات از این آشفتگی راه‌هایی را تدوین کرد که یکی از آنها افزایش نرخ ارز بود. درآمد حاصله، بخشی از این مشکلات را رفع می‌کرد. راه دیگر رفع مشکلات مالی دولت از طریق فروش طلا بود. در این خصوص بین 62 تا 76 تن طلای 24 عیار را به سکه تبدیل کردند و به بانک‌ها تحویل داده‌اند. در نهایت سکه 1 میلیون و 500 هزارتومانی به 5 میلیون تومان رسید و اینگونه برای دولت کسب درآمد شد. جبران هزینه‌های دولت از این طریق صورت می‌گیرد. پیامدهای این عدم تعادل که به اقتصاد کشور تحمیل شد، وحشتناک است.

عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا افزود: باید فرایند بالا و پایین شدن نرخ‌ها را بدون هیچ کم و کاستی به خود دولت نسبت داد. حتی رییس جمهوری حداقل این موضوع را 4 مرتبه را بر زبان آورده است. او گفته است که اگر ما میل به کاهش قیمت‌ها داشتیم، می توانستیم قیمت‌ها را کاهش بدهیم؛ اما این کار را نکردند. این بالا و پایین شدن نرخ‌ها، بازی خود دولت است.

وی تصریح کرد: جامعه به طرز شکننده‌ای نسبت به افزایش یا کاهش قدرت خرید پول ملی آسیب‌پذیر شده است. به همین دلیل بود که مقامات عالی‌رتبه کشور به این نتیجه رسیدند که اختیارات دولت را محدود کنند. در مواجهه با این تصمیم، واکنش‌هایی از سوی برخی مقامات عالی رتبه دولت ایجاد شد که خواهان افزایش اختیارات دولت بودند. لذا دولت پیش‌دستی کرد و نرخ ارز را کاهش داد. به تبع این موضوع قیمت خودرو و سایر اقلام نیز کاهش می‌یابد که البته در پاره‌ای موارد این اتفاق رخ داد.

 

راغفر ابراز داشت: دولت با کاهش ضمنی قیمت‌ها قصد دارد به جریان قدرت که اختیارات دولت را محدود کرده، ثابت کند که مشغول فعالیت و مدیریت اوضاع است. آنها اینگونه می‌خواهند به جریان قدرت پیام بدهند که اختیارات دولت را محدود نکنید.

وی در خصوص آینده سیاسی - اقتصادی کشور گفت: شرایط کشور شرایط متزلزلی است. به عقیده من در آینده تحولاتی دامان سیاست کشور را خواهد گرفت. این تحولات سیاسی جدی هستند. شرایط کنونی پایدار نخواهد بود. جریانات اقتصادی کشور صرفا بر اساس افزایش نرخ ارز رخ داد که به واسطه دولت و با همکاری مجلس اتفاق افتاده است.

او در پاسخ به این سوال که نقش مردم در ایجاد این تحولات چگونه خواهد بود، تصریح کرد: مردم در حال حاضر نظاره‌گر هستند. مردم نیز انتظار این تغییر را دارند. اما اینکه آیا این تغییر موجب برآورده شدن انتظارات مردم شود یا خیر، باید منتظر ماند و دید. البته هیچ واکنشی از سوی مردم غیر ممکن نیست. مردم ممکن است تصمیماتی بگیرند. برخی از اتفاقات که حتی فیلم آنها در فضای مجازی پخش می‌شود یک هشدار جدی است و مسئولان کشور باید فکر اساسی کنند. پیامدهای واکنش مردم به برخی از رفتارهای دولت و جریان قدرت را باید جدی گرفت. برخوردهایی که از سوی مردم با پلیس می‌شود، عموما محصول همین سیاست‌های غلط اقتصادی است که در سه دهه اخیر بر کشور حکم فرما بوده است. عدم اصلاح این روال، می‌تواند هر رخدادی را در ایران رقم زند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

پول نفت را به ملت بدهیم، آن را "حرام" می کنند؟ ✍🏻امیرحسین خالقی

گفته می شود اگر عایدات نفت مستقیم به دست مردم برسد، آن را برای مصارف "غیرضروری" هزینه می کنند و پولی برای سرمایه گذاری (یعنی بردن پول به سمت تولید و دارایی های مولد) باقی نمی ماند. به نظر می رسد به دلایلی این ادعا محکم نیست:

🕐افزایش مصرف (در برابر آنچه اهالی اقتصاد به آن سرمایه گذاری می گویند) در طرح توزیع مستقیم پول خیلی تفاوتی با طرح های جایگزین دولتی ها ندارد؛ دولت ها هم می خواهند این پول را به صورت ابزارهای تامین اجتماعی و کمک های نقدی و غیرنقدی به مردم به ویژه کم درآمدها بدهند، کمک های دولتی که در حوزه مسکن، بهداشت و آموزش و تحصیلات به مردم ارائه می شود به طور رسمی در رده همین "مصرف" جای می گیرد، هرچند از نگاهی دیگر نوعی سرمایه گذاری برای ارتقا "سرمایه های انسانی" هم به شمار می آید.

🕑از نظر اخلاقی مردم حق دارند ثروتشان از جمله همین عایدات نفت را چنانکه می خواهند خرج کنند و روا نیست ضروری بودن یا نبودن این هزینه ها را کسی دیگر (بوروکرات های دولت) برای آنها تعیین کنند. در سرمایه گذاری های دولتی مثلا برای کشیدن یک جاده، نزدیک بودن جاده به ولایت فلان مقام قدرتمند تصمیم گیر بسیار مهمتر از "منافع ملی" و این قبیل مفاهیم انتزاعی است. چرا اجازه ندهیم آدم ها بر اساس صلاحدید خود تصمیم بگیرند تا اینکه اختیار دارایی آنها را دست دولتی ها بدهیم؟

🕒تحقیقات تجربی خوبی وجود دارد که از قضا حتی فقرا در خرج کردن پولشان خیلی هوشمندانه عمل می کنند. از مصرف در حوزه هایی مانند بهداشت و آموزش (یا به عبارتی سرمایه گذاری روی سرمایه های انسانی) که بگذریم) که استاندارد زندگی را بالا می برد و نوعی دوراندیشی برای بهبود آینده است، حتی سرمایه گذاری ها نیز بازدهی بالایی دارد. برای مثال در مکزیک در یک طرح توزیع عواید نفت، معلوم شد که به طور متوسط حدود ۱۲ درصد پول پرداختی به مردم صرف سرمایه گذاری می شود که به نظر بالا نیست، ولی جالب اینجاست که بازدهی خیره کننده ۱۸ درصدی برای آنها به بار آورده است. دلیلش هم روشن است، برخلاف دولتی ها، مردم قدر پول خودشان را می دانند و ریسک بی دلیل نمی کنند.

🕓اگر حتی فقرا بدانند که آب باریکه ای همواره برای آنها هست، احتمالا آینده نگری بیشتری خواهند داشت و به فکر سرمایه گذاری های هوشمندانه تری می افتند و شاید وسوسه مصرف "غیرضروری" فوری برای پول در دسترس را کنار بگذارند.

 به نظر می رسد منافع دور کردن عواید نفت از دست دولت ها آنقدر هست که به طرح های جایگزین فکر کنیم. البته که جزییات فراوانی هست و چنین طرح هایی اما و اگر زیاد دارند، اما اگر ان اصل معروف که "صاحب مال (مردم) بیشتر از هرکس دیگر نگران استفاده درست از آن است " را به یاد داشته باشیم، می شود امیدوار به بهبود بود، والله اعلم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

نقطه شروع جنگ‌های اقتصادی کجاست؟️ (دکتر مسعود نیلی)


 

نقطه شروع جنگ‌های چهارگانه اقتصاد ایران تورم است. تورم موضوع آزاردهنده‌ای است که بخش‌های بزرگی از جمعیت کشور را با خود درگیر می‌کند. هیچ مساله‌ای -حتی فراتر از مسائل اقتصادی، در حوزه‌های مهم سیاست یا فرهنگ، هرقدر هم حساسیت‌برانگیز باشد- به اندازه تورم، گستردگی و اجماع در مخالفت با آن وجود ندارد. به عنوان مثال، امروز در ایران در مقابل حدود 24 میلیون نفر شاغل، 3/3 میلیون بیکار وجود دارد. وقتی راجع به سیاستی صحبت می‌کنیم که می‌خواهد تعداد بیکاران را کم کند، تعداد نسبی کمی ذی‌نفع دارد، اما وقتی تورم-در مقیاس‌های قابل توجهی که ما طی چند دهه گذشته با آن درگیر بوده‌ایم- رخ می‌دهد، ده‌ها میلیون نفر از جمعیت به شدت تحت تاثیر آثار منفی آن قرار می‌گیرند. ضمن اینکه آزاردهندگی تورم در واحدهای کوچک زمان لمس می‌شود؛ یعنی هر بار که مردم خرید می‌کنند، متوجه افزایش قیمت‌ها می‌شوند و آزار می‌بینند. نارضایتی گسترده و غیرقابل تقبیحی که در نتیجه تورم بالا ایجاد شود، می‌تواند برای نظام سیاسی یک تهدید جدی تلقی شود. بنابراین فارغ از آنکه مسبب تورم کیست، مردم انتظار دارند که حاکمیت در برابر آن «کاری کند». ولی مشاهده‌ای که مردم در این زمینه دارند، با مشاهده علمی اقتصاددانان متفاوت است. اقتصاددانان رشد نقدینگی و چاپ پول توسط بانک مرکزی را به عنوان ریشه تورم می‌شناسند، اما عامه مردم تا این اندازه وارد عمق مساله نمی‌شوند. آنها فقط می‌بینند که فروشنده یا تولیدکننده، قیمت کالا را نسبت به دیروز افزایش داده است. اگر دولت صرفاً با هدف جلب رضایت مردم -و نه حل مساله- وارد این بازی شود، به دام جنگ‌های چهارگانه‌ای می‌افتد که از آن صحبت کردم؛ و اگر جنگ اول را شروع کند، باید تا جنگ چهارم پیش برود. این دومینویی است که از جنگ بنگاه و خانوار آغاز می‌شود. در جنگ اول، چون تعداد خانوارها از تعداد بنگاه‌ها خیلی بیشتر است، دولت طرف خانوار را می‌گیرد تا رضایت آن را جلب کند. در جنگ دوم، از آنجا که تعداد بنگاه‌ها از بانک‌ها بیشتر است، طرف بنگاه‌ها را می‌گیرد و در جنگ آخر هم که در یک طرف بانک‌های متعدد تجاری قرار دارند و در طرف دیگر، فقط بانک مرکزی است.

بنابراین تردیدی نیست که مساله با تورم آغاز می‌شود. با این حال، هم مشاهدات تجربی، هم آموزه‌های علم اقتصاد به ما می‌گویند تورم مزمن اقتصاد ایران در ناترازی نهادینه‌شده نظام مالی کشور ریشه دارد. دولت ایران ده‌ها سال است که با کسری بودجه مواجه است (از اواسط دهه 40 شمسی به بعد). کسری بودجه در ایران ساختاری و نهادینه شده و دلیلش این است که دولت می‌خواهد کارهایی انجام دهد که با تراز منابع و تعادل درآمد و هزینه‌هایش سازگار نیست. البته بخشی از ناترازی مالی در ساختار بودجه دولت منعکس است و بخش دیگر آن در نظام بانکی کشور؛ و هنگامی‌که این دو ناترازی در کنار هم قرار می‌گیرند، دومینوی جنگ‌های غیراصیل اقتصادی فعال می‌شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

بانفوذترین اقتصاددان ایران؛ وضعیت فعلی نتیجه فکر کیست؟(مجله اقتصاد)


 

آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید وضعیت اقتصادی نیم قرن اخیر ایران نتیجه تفکرات کدام اقتصاددان است؟ شاید جالب باشد بدانید که این اقتصاددان نه تنها ایرانی نیست بلکه اصلا زنده هم نیست و در نیمه اول قرن بیستم تاثیرگذارترین نظریه پولی را ارایه کرد که اگرچه ظاهرا در ابتدا کارآمد به نظر می‌رسید اما پس از پنجاه سال یعنی تا سال ۱۹۸۰ اکثر اقتصادهای توسعه‌یافته حتی آمریکا را از نفس انداخت و پس از کنار گذاشتن نظرات وی بود که جهش اقتصادی جهان آغاز شد؛ اما شوربختانه اینکه تفکرات وی تا همین امروز بر اقتصاد ایران حاکم ماند و به همین دلیل اقتصاد ایران نتوانست همپای اقتصاد جهانی حرکت کند. بله درست حدس زدید اسم این اقتصاددان جان مینارد کینز است.

دغدغه اصلی کینز ظاهرا بیکاری بود و راه‌حلش خلق پول بی‌پشتوانه! ایده او این بود که با این کار چند اتفاق می‌افتد اولا نرخ بهره به سمت صفر میل می‌کند ثانیا ارزش پول کاهش یافته و به این طریق، دستمزد واقعی کارگران کاهش می‌یابد که نتیجه این دو اتفاق، افزایش سرمایه‌گذاری کارفرمایان و افزایش اشتغال خواهد بود. کینز معتقد بود اگر این کار انجام شود کارگران اینقدر باهوش نیستند که متوجه شوند دستمزد واقعی‌ آنها کاهش یافته و مادام که دستمزد اسمی آنها به شکل سابق پرداخت شود در مقابل کاهش دستمزد واقعی مقاومت نخواهند کرد! بعدها این نظر توسط طرفدارانش تکمیل شد که حتی اگر مقداری هم به دستمزد اسمی کارگران اضافه شود آنها دچار توهم پولی شده و خوشحال هم خواهند بود! (طنز تلخ اینکه کینز در ایران به عنوان اقتصاددان عدالتخواه معرفی می‌شود و طرفدارانش توهین به او را در حد ‌توهین به پیامبر می‌دانند)!

اما تجربه همه کشورهایی که نظریات کینز را به کار بستند این شد که در این کشورها نه تنها نرخ بهره صفر نشد بلکه هم نرخ بهره و هم تورم دو رقمی شد و بیکاری هم نه تنها از بین نرفت بلکه گسترش یافت. مرحله پایانی بکارگیری نظریات کینز، به صورت رکود تورمی در برخی از اقتصادهای توسعه یافته از جمله آمریکا در دهه ۷۰ میلادی نمود یافت که ناکارآمدی این نظریات را بر عموم اقتصاددانان عیان کرد. از دهه ۸۰ با کنار نهادن نظریات کینز، استفاده از تورم برای رشد اقتصادی زیر سوال رفت و نظریه رشد غیرتورمی به محور اصلی سیاستگذاری تبدیل شد که نتیجه آن کاهش تورم و نرخ بهره به زیر پنج درصد در اکثر کشورها همراه با رشد پایدار اقتصادی بوده است. اما متأسفانه هنوز اکثر سیاستگذاران ایرانی و حتی بسیاری از اقتصادخوانده‌ها تصور می‌کنند که بین تورم و رکود باید یکی را انتخاب کرد!! تنها مخالفان نظرات کینز، برخی از اقتصاددانان طرفدار اقتصاد آزاد هستند اما به دلیل تعداد کم این اقتصاددانان صدایشان شنیده نمی‌شود. این روزها نظریات کینز در قالب عبارات دهن‌پرکنی چون «تئوری مدرن پولی» در حال بازسازی است که در این باره مطالب بعدی را دنبال کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی

چهار جنگ فرسایشی در اقتصاد ایران(دکتر مسعود نیلی)


 

🔴اساس کار هیچ یک از نهادهای اصلی مالی کشور شامل: دولت، نظام بانکی و صندوق‌های بازنشستگی، بر تعادل حتی بلندمدت میان منابع و مصارف نبوده و نیست. این عدم تعادل‌ها، فشارهای سنگینی را به‌طور مستمر بربانک مرکزی وارد کرده که حاصل آن، تورم مزمن حدود ۴۵ ساله در اقتصاد ایران است. بر این اساس، بخش بزرگی از مشغله مدیران ارشد در دولت‌های مختلف، وارد شدن در چند جنگ ساختگی و غیراصیل بوده است.

🔴جنگ اول، درگیری میان بنگاه تولیدکننده و خانوار با حفظ موضع  نظام تصمیم‌گیری در جبهه خانوار و با هدف مبارزه با به اصطلاح گرانی است. در این جنگ، دولت در سمت خانوار و علیه بنگاه قرار می‌گیرد و به‌طور طبیعی بنگاه مغلوب این جنگ است.

🔴جنگ دوم، درگیری میان بنگاه تولیدی و بانک تجاری با حفظ موضع دولت در جبهه بنگاه تولیدی است که در این جنگ هم بانک مغلوب است.

🔴همزمان، جنگ سومی بین بنگاه داخلی و بنگاه خارجی جریان پیدا می‌‌‌کند که با سلاح ممنوعیت‌های وارداتی و تعرفه‌های بالا، بنگاه خارجی از مسیرهای رسمی به عقب رانده می‌شود و جبهه درگیری دیگری در مسیرهای غیررسمی (قاچاق) گشوده می‌شود.

🔴نهایتا جنگ چهارم، درگیری میان بانک تجاری و بانک مرکزی است که در اینجا هم دولت در طرف بانک قرار دارد و مغلوب درگیری، به‌طور طبیعی بانک مرکزی است.

🔴حاصل این کارزار فرسایشی، نه‌تنها رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن، بلکه نهادینه ساختن تنش و درگیری و سوء‌ظن در میان همه بازیگرهای مهم اقتصادی و سیاسی مرتبط با تخصیص منابع است. واکنش دولت‌ها به تورم آزاردهنده ایجاد شده، ایفای نقش مداخلاتی در امور بنگاه‌های اقتصادی، توزیع کالاها و خدمات و برقراری نظام‌های چند قیمتی در حوزه‌های مختلف از جمله ارز، با هدف حمایت اجتماعی و در نتیجه، دخالت پیش‌بینی ناپذیر و نامقید دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی بوده است که محیط کسب و کار کاملا نامساعد را نتیجه داده است.

🔴استفاده ناکارآمد از نرخ ارز و کنترل‌های تعزیراتی و غیرتعزیراتی گسترده قیمت‌ها توسط دولت‌های مختلف به عنوان ابزارهای مهار تورم و عدم توجه به عامل اصلی به وجود آورنده تورم یعنی رشد غیرتعادلی نقدینگی، به‌دلیل آنکه نوک پیکان اشکال را متوجه خود دولت‌ها می‌کرده، چرخه معیوبی را در جهت استمرار تورم همراه با رانت‌جویی و فساد در اقتصاد ایران نهادینه کرده است./


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی کریم آقایی